📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
📢گفتگو با نویسنده جوان ایرانی که مخاطبانش ساعتها برای رمان او صف کشیدند. که باران پیانو مینوازد
📢گفتگو با نویسنده جوان ایرانی که مخاطبانش ساعتها برای رمان او صف کشیدند
@matikandastan
📄هنگامی که باران پیانو مینوازد
مهربانو ابدیدوست: تمام شدن چاپ اول رمان «قهوه سرد آقای نویسنده» در روز نخست رونمایی در کافه میزانسن را فقط طرفداران این نویسنده جوان که در صفی چند ساعته برای گرفتن امضا ایستاده بودند، باور کردند.
حتی ناشر نیز پیشبینی چنین استقبالی را نکرده بود. رونمایی دوم که به فاصله دو روز بعد در گالری آ برگزار شد، این بار همراه بود با بارش تگرگ و باران در تهران و این وضعیت نیز نتوانست طرفداران او را بیخیال گرفتن «قهوه سرد آقای نویسنده» بکند و خیلی از آنها چیزی حدود شش تا هفت ساعت در صف ایستادند تا کتاب مورد علاقهشان را با امضای آقای نویسنده دریافت کنند. این رویداد متفاوت موجب شد تا اخبار شبکه یک تلویزیون ایران نیز آن را پوشش بدهد. انتشار فیلم صف طولانی طرفداران کتاب «قهوه سرد آقای نویسنده» در فضای مجازی کنجکاوی خیلیها را برانگیخت.چهارشنبه، روز نخست نمایشگاه کتاب که طبق معمول باید خلوت باشد، جماعتی روانه شهر آفتاب شدند تا «قهوه سرد آقای نویسنده» را بخرند. در این میان خبرگزاری مهر، با این نویسنده جوان گفت و گو کرد. روزبه معین، جمعه بعدازظهر ایران را ترک کرد تا بنابرگفته خود رایزنیهایش را برای انتشار دومین کتابش با ناشری معتبر و بینالمللی صورت بدهد. از سوی دیگر غسان حــــمدان، از مترجمانی که تاکنون آثاری معتبری از ادبیات داستانی ایرانی را به عربی ترجمه کرده است و در نشرهای مصری و لبنانی منتشر شده است، جهت رایزنی برای ترجمه رمان «قهوه سرد آقای نویسنده» با ناشر این کتاب وارد مذاکره شده است. حمدان که مترجم آثار صادق هدایت، رضا قاسمی، امیرحسن چهلتن، سیدمهدی شجاعی و مصطفی مستور به عربی است، به «فرهیختگان» میگوید که ناشر مطرح مصری با دیدن فیلم استقبال ایرانیها از این کتاب، تمایل به انتشار آن دارد. مشابه این اتفاق در سطح پایینتری برای رمان «پستچی» چیستا یثربی یا کتابهای شعر علی رضا آذر افتاده است. با روزبه معین همزمان با چاپ سوم کتابش، برای «فرهیختگان» گفتوگو کردیم و هیچ فکرش را نمیکردیم که زمان انتشار آن مصادف شود با انتشار چاپ سیزدهم آن.
*کتاب «قهوه سرد آقای نویسنده» چندمین کتاب شماست؟
دومین کتابم است که چاپ شده و نمایشنامههای دیگری داشتم که هنوز چاپشان نکردهام و شاید در آینده چاپشان کنم.
*اولین کتابتان یک نمایشنامه بود؟
بله. با عنوان «هنگامی که باران پیانو مینوازد». چاپش تمام شده و برای چاپ جدیدش میخواستم یک ویراستاری رویش انجام شود اما فعلا نمیخواهم آن کتاب چاپ مجدد شود. فعلا دوست دارم با کتاب «قهوه سرد آقای نویسنده» پیش بروم تا بعدترش که میخواهم یک کتاب خیلی بلند را به چاپ برسانم.
*بدون شک برای شما هم مهم بوده که قبل از تولید یک اثر هنری به مخاطب هم فکر کنید. این حرف را با توجه به کانال تلگرامی و اینستاگرامی که دارید میگویم.
مهمترین چیز در هر هنری احترام به هوش مخاطب است. باید در نظر بگیریم که مخاطب ما باهوش است و نباید بنویسیم که مخاطب فکر کند به هوشش توهین شده است. متاسفانه این قضیه را میتوان در تلویزیون و برخی از کتابها دید. اعتقاد دارم که هوش خواننده را میشود محک زد و با هوشش بازی کرد. پیامهایی که من دریافت میکنم، از اینکه جاهایی، داستانم پیچیده میشود، خیلی خوشحال میشوم. این را هم بگویم که پیچیدگی با گویایی کمی تفاوت دارد. من جوری مینویسم که کسی متوجه نشود، با هوش مخاطبم بازی میکنم. داستانم لایههای متفاوتی دارد و این لایهها، تهنشین ذهن مخاطب میشود. باعث شده افراد متفاوتی از اقشار جامعه علاقهمند به کتاب من بشوند. انواع و اقسام آدمها برای رونمایی کتاب من آمده بودند. چندین هزار پیغام داشتم که برایم نوشته بودند ما تا حالا کتاب نمیخواندیم، تازه علاقهمند شدیم که برویم کتاب شما را بخوانیم. اینها نشان میدهد که مردم ایران نیازمند یک چیز بودند که آن هم احترام به شعور مخاطب است.
*چگونه موفق شدید کتابتان را قبل از چاپ به شمار زیادی از مخاطبان معرفی کنید؟
فضای مجازی امکان خیلی خوبی است که من از آن استفاده درست به نفع خودم کردم و کتابم را به مخاطب معرفی کردم. قسمتهای جذابترش را در اینستاگرام و کانال تلگرامم میگذاشتم و در کنارش هم از شاهکارهای نویسندگان مشهور هم به اشتراک میگذاشتم. کمی طول کشید تا بتوانم بهتدریج مخاطب جذب کنم. حتم دارم که اگر فضای مجازی نبود، خیلی طول میکشید تا بتوانم به اتفاق امروز برسم.
*شما خودتان قبلتر چه کتابهایی میخواندید؟
من خودم معمولا فراری بودم از اینکه کتابهایی را بخوانم که با کلمات بازی کنند. اعتقاد دارم که این کار شعر است نه داستان. شاعرانگی و صنایع ادبی در داستان، خیلی خوب است اما به شرط اینکه بر فن داستاننویسی غلبه نکند. روایت داستا