📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
پیشنهاد کتاب/ matikandastan در زندگی من یا دلف معبد دلفی». نوشتهی فرید قدمی. نشر روزنه
پیشنهاد کتاب/ matikandastan@
«زنها در زندگی من یا دَلفِ معبد دِلفی»
نوشتهی فرید قدمی
نشر روزنه
محمد محمودی: این کتاب خصوصاً پیشنهاد داده میشود به عزیزانی که «صید قزلآلا در امریکا»براتیگان را خوندهاند و لذت بردهاند.
بالاخره توی این ادبیات داستانی امروز ما یک کتابی هم پیدا شد که پسند و سلیقهی من و دوستان کثیر طردشدهی همسلیقهام بود.
به نظر من کتاب خوب و دلچسبی بود.حداقل توی این تکرارهای ادبیات داستانی امروز ما که هیچ حرکتی رو به جلویی ندارد و بیشتر به خواندن دفتریادداشتهای روزانه و خاطرات نویسندگانشان میماند و داستانهاشان(!)خالی از جذابیت است،این رمان یک اتفاق جدید و تازه در ادبیات است.اتفاقی که من یکی را سرشوق آورد و اعتماد از دسترفتهی ادبیات داستانی امروز ایران را به ما بازگرداند.و حتا آبروی ازدسترفتهی ادبیات داستانی امروزمان را.
من حتا فکر میکنم عزیزانی که فیلم «حرامزاده های بیشرف» تارانتینو را نیز دوست داشتهاند از خواندن این کتاب هم لذت خواهند برد.
با این همه خوب است عزیزان قبل از خواندن این رمان،کتاب «سیاست ادبیات» از همین نویسنده و همین نشر را بخوانند تا بتوانند رمان را بهتر درک کنند.
فرید قدمی در «زنها در زندگی من یا دلف معبد دلفی» با کمک گرفتن از اسطوره و سفر در دل تاریخ و فراخواندن عدهای از آدم حسابیهای تاریخ، انتقام تاریخی پیشینیان و معاصران هماندیش خود را از پروتکلهای الحاقی و آدم منفورهای تاریخ می گیرد و کاخ سفید را در یک حرکت انقلابی با خاک یکسان میکند و جای آن درختهای زنده و جاویدان و تنومندی را میکارد که ماندنیتر از پروتکلهای الحاقی در تاریخ هستند.و خود نیز با بالی از جنس عشق سوی اساطیر و آسمان تاریخ پرواز میکند.
به نظرم حالا نیاز است به کمک دلف معبد دلفی،و فراخواندنِ پیشینیانِ همین ادبیات خودمان از گورها،فیالمثل،هوشنگ خان گلشیری،کمر ببندیم به نقد حسابی و قلع و قمع مثلننویسندگان ادبیات داستانی امروز و بذری نو بپاشیم بر این خاک سوخته.هیچ هم بد نیست. matikandastan@
پ.ن۱:این یک متن کوتاه است از خوانش اول رمان مذکور.که بعدتر در فراغت قرار است به یک بررسی بلندتر از رمان بیانجامد.در همان مقالهی بلند نیز دعواهام با نویسنده و داستان را خواهم کرد.
پ.ن۲:خواندن همین یک کتاب میارزید به کل لیستی که دوستان پرمدعای توخالی این روزهای ادبیات داستانی ما از ماه پیش همهش در بوق کردهاند.یکی هم نیست بهشان بگوید:آخر ملت چه گناهی کردهاند که باید مزخرفات شما را بخوانند.آخر رمان ایرانی باید به خواندنش بیارزد که آدم دلش بیاید پول بدهد و بخردش و با اشتیاق در یکی دو نشست بنیشند به خواندنش.وقتی وقت تلف کردن است و نمیچسبد چه فایده؟!وقتی فقط در حد عکس گرفتن برای اینجا و آنجاست و پُزی که ما هم کتاب میخوانیم چه فایده؟!وقتی که پول دورریختن است چه فایده؟!پول که علف خرس نیست،اخوی جان! @matikandastan