علیرضا غلامی: ۱ - فقط کتاب می‌خوانم. این چند ماه کلی کتاب خوب ایرانی و خارجی درآمده

علیرضا غلامی: ۱ - فقط کتاب می‌خوانم. این چند ماه کلی کتاب خوبِ ایرانی و خارجی درآمده. چه لذتی بهتر از این که در این روزهای خلوت تکیه بدهید یا دراز بکشید و این همه کتاب و مقاله‌ی خوب بخوانید؟ عزیز نسین ‌خواندم (همین روزها چهار کتاب تازه ازش درآمده)، مقالات انتقادی مارسل پروست می‌خوانم (ضد سَنت بوو تازه درآمده)، شکاف‌های جامعه‌ی ایرانی خواندم (درباره‌ی تعارض بین مردم و حاکمیت است سر قانون و اینکه قانون در این مملکت پشم است)، نمایشنامه‌های تام استاپارد از نشر ماهی را خواندم (قصه‌ی نسلی از انقلابیون دوره‌ی تزار روسیه). از رمان‌های ایرانی هم دارم رمان‌های حسین سناپور و حمید بابایی و مهدی یزدانی‌خرم و مهدی افشارنیک را می‌خوانم. مال مصطفی مستور را خواندم. همین‌طور داستان‌های محمود دولت‌آبادی را. این دو تای آخر... بگذریم.
@matikandastan
۲- مشکل؟ معضل؟ آسیب؟ خب زیادند. سانسور اولی است، چون نمی‌گذارد شما سراغ هر سوژه‌ای بروید. مثلاً نمی‌توانید سراغ شکافِ عمیق سیاسی بروید که بین سیاستمدارانِ رده‌‌اول ایرانی به وجود آمده. نمی‌توانید سراغ خانواده‌ای بروید که در همین دهه‌ی نود چند اعدامی داشته و سیصد و شصت و پنج روز بین دادگاه و زندان رفت‌وآمد کرده. نمی‌توانید سراغ دختران و پسرانی بروید که بین نُه و ده شب در تاریکی پیاده‌روهای کریمخان و کوچه‌های اطرافش منتظر مشتری هستند. نمی‌توانید از خشونتِ پنهانیی بنویسید که چهره‌های بالارتبه‌ی سیاسی و نظامی زیرِ پوستِ جوانانِ این شهر تزریق می‌کنند. نمی‌توانید از مردانی بنویسید که سی و هفت سال پیش می‌خواستند بهشتِ مهرورزی بسازند ولی مکعبِ حقارت و تزویر و فساد و کین‌ورزی ساختند. از خیلی چیزها نمی‌توانید بنویسید. شما می‌توانید به خواب و خیال پناه ببرید که بی‌خطرتر هم است، به آپارتمان‌ها یا پرسه زدن‌های بی‌خطر در خیابان‌ها.

باز هم معضل هست. ناشران غیرحرفه‌ای‌تر شده‌اند. اهل بزن‌در‌رو شده‌اند. انگار نانواهایی شده‌اند که تعهدشان منحصر است در فروکردن و درآوردن چوبی دراز در آن سوراخِ سوزان. انگار تعهدی در قبال کتابی که منتشر می‌کنند ندارند و آن را از سر لطف منتشر کرده‌اند. برای کتابی که درمی‌آورند برنامه‌ای ندارند و در یک وضعیت سنتی و پوسیده دست‌وپا می‌زنند.
@matikandastan
معضل بعدی خود نویسنده‌ها هستند. اغلب‌شان انباشته شده‌اند از کِبر و حسادت و تزویر و خودخواهی. اگر ستایش‌شان کنید و انتخاب‌شان کنید و جایزه‌شان بدهید شما خوب و شایسته و حرفه‌ای و منصف می‌شوید. اغلب‌شان انتظار دارند دنیا را با یکی دو کتاب فتح کنند و چون حتی مایه‌ی لذت نزدیکان‌شان نمی‌شوند خیلی زود ناامید می‌شوند و همه‌‌ی ادبیات ایران را زیر سؤال می‌برند.