دراکولای کم رنگم، دراکولای غمگین، نشسته بر تابوت خالی، لیوان خون در کنار

دراکولای کم رنگم ، دراکولای غمگین ، نشسته بر تابوت خالی ، لیوان خون در کنار .
میلم به خون نمی کشد زیرا می اندیشم : ای کاش یکی می بود از من نمی ترسید ، آن هم این شب هایی که از خودم می ترسم .

پیاله ای چای بنوش؛ علی کرمی؛ نشر نون


https://telegram.me/matikandastan
انجمن ماتیکان داستان