حسرت کیارستمی برای شنیدن سخنرانی موسوی اردبیلی

حسرت كيارستمي براي شنيدن سخنراني موسوي اردبيلي
عباس كيارستمي به شماره جديد مجله انديشه پويا گفته است: اوایل انقلاب بود فکر می کنم که شبی رادیو باز بود و آقایی در رادیو در حال سخنرانی بود درباره «شب». لحن گوینده لحنی کاملاً نزدیک به وعظ، اما حرف ها بسیار شاعرانه بود و من کنجکاو شدم که تا آخر گوش بدهم و ببینم که این کیست که این صحبت ها را می کند و این حرف های جذاب شاعرانه را درباره شب می زند. متن بسیار شاعرانه بود و تعریف واقعی شب. بدون این که هیچ نکته ای را در مورد شب فروگذار کند. در واقع، درباره شکوه شب حرف می زد، درباره عظمت و جادوی شب حرف می زد. به قدری شاعرانه بود که هنوز بعد از سی و چند سال در ذهن من حک شده است. در انتهای برنامه گوینده اعلام کرد که آن چه شنیدید سخنرانی آقای موسوی اردبیلی بود درباره شب. برای من حیرت انگیز بود. لهجه گوینده به گویش و لهجه شیرین آذری بود که به نظر من به فهم شعر بسیار کمک می کرد. نمی دانم چرا فکر می کنم که لهجه شیرین آذری برای فهم بسیاری از پیچیدگی ها کمک کننده است. فردای آن روز - روزی در 35 سال پیش - فرشید مثقالی را دیدم و یادم نیست چرا بحث به این سخنرانی کشید و عجیب بود مثقالی گفت او هم این سخنرانی را شنیده است. او هم احساس مرا داشت که ما هر دو شنونده یک سخنرانی فوق العاده بودیم درباره شب که ظاهراً به علت شب مردگی چندان اعتباری ندارد. چنین شده است که روز روز است و شب شب. ما از روز به شب می رویم و از شب به روز ولی اصلاً تعمق و تأملی درباره شب نداریم. اما آن سخنرانی آدم را به این فکر بر می گرداند که شب چگونه چیزی است. این، سال ها در ذهن من مانده بود. فکر کردم باید به این دغدغه جواب بدهم. در واقع کاری بکنم. بیش تر مایل بودم یک بار دیگر آن سخنرانی را بشنوم. در واقع یک کنجکاوی که 35 سال در ته ذهن مانده بود. مسئله را روزی با محمدرضا بهمن پور (مدیر نشر نظر) مطرح کردم و با کمک او بود که به محضر آیت الله دسترسی پیدا کردیم و او اشتیاق مرا برای این که یک بار دیگر آن سخنرانی را بشنوم مطرح کرد.
@asreandisheh