________. من تنها بودم.. 🍃

________
من تنها بودم

🍃
حتماً وقتی خبر مرگم را می شنید گریه می کرد و ماه ها زندگی اش طوری می شد که برایش لذتی نداشت. اما با همۀ این ها این من بودم که می مردم نه او. به یاد چشم های قشنگ و مهربانش افتادم. وقتی به من نگاه می کرد چیزی از او به من سرایت می کرد. اما می دانستم حالا دیگر این چیزها تمام شده است. اگر حالا به من نگاه می کرد نگاهش در چشمش می ماند و به من نمی رسید. من تنها بودم.
دیوار؛ ژان پُل سارتر؛ برگردانِ پارسیِ عباس پژمان
@matikandastan