هزارتو

هزارتو

دورنمات در هزارتو به شرح زندگی خود از سالهای طوفانی بعد از جنگ جهانی اول تا به نویسندگی اش در سال های دراز جنگ سرد پرداخته است ,ان هم با همه جوانب علمی_اندیشی اش به عنوان نویسنده ,نقاش,تاریخ دان,اسطوره و ستاره شناس.این دید جامع نگر هرباره ترغیبش می کند هنگام بازنگری در منزلگاه زندگی خود ,مجالی نیز برای باریک بینی در حوزه ی این یا ان دانش به خود بدهد و اساسا هستی انسانی را با همه ی تزلزل و کژتابی های ان ,در چارچوب کایناتی ببیند و از رویدادهای البته بیشتر پر بحران و وحشت زمانه ی خود هرباره تمثیلی عام بسازد.بر همین اساس,تحلیل اسطوره ی یونانی _رومی هزارتو فصل کانونی از این کتاب است.