📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
پویان پروین: سلام و درود، داشتم مطالب انجمن ماتیکان را مرور میکردم، به این متن ضعیف و پرمغالطه برخوردم
پویان پروین: سلام و درود، داشتم مطالب انجمن ماتیکان را مرور میکردم، به این متن ضعیف و پرمغالطه برخوردم. خواستم بگذارم و بگذرم، دیدم نمیشه...! از اینکه اصل این داستان مشهور، واقعا رخ داده یا نه و سند موثقش کجاست، بگذریم. اگر این اتفاق افتاده و با همین کیفیتی هم که اینجا نقل شده، افتاده، پاسخش همان است که دکتر سروش در کتاب قبض و بسط تئوریک شریعت، ضمن نقل این ماجرا گفته که خیلی حرفها صحیح است اما در تشخیص مصداق، خطا رخ میدهد. حاجی سبزواری، قاعده درست و منطقی را اشاره کرده، اما ماجرای عکس، مصداق آن قانون فلسفی نیست. محال بودن انتقال اعراض، مربوط به مشاء و قانونی منسوخ نیست، هنوز هم قانونی محکم است. عرض تعریفش این است؛ چیزی که به خودی خود امکان تحقق ندارد و پیوسته موضوعی میخواهد تا محقق باشد که آن موضوع، همان جوهر است. مسئله این است که عکس گرفتن، مصداق انتقال عرض نیست.
از فردی با هوش سبزواری هم بعید است که متوجه این نکته نشود و مثل آدمی کندذهن سر مصداقی که اطلاعی از آن ندارد اینهمه سفت و سخت بایستد و بگوید نمیشود که نمیشود. حالا کاری نداریم
اما اینکه اواخر نوشته، آمده عقبماندگی تکنولوژیک ما را گردن فلسفه و عرفان انداخته، بسیار جای تعجب و افسوس است! اولا عقبماندگی تکنولوژیک ما عامل یا عواملش چیزهای بسیاری است که جای ذکرش اینجا نیست اما اگر فلسفه و عرفان هم آن وسط باشد، سهمش به ده درصد هم نمیرسد. ثانیا جهان بهغایت تکنولوژیک دنیای معاصر و بعد از انقلاب صنعتی که متافیزیک و فلسفه و عرفان را به انزوا برد و توجهی به آن نکرد، با چه انحطاطهایی روبهرو شد و شده؟ الیناسیون و ازخودبیگانگی یا درد بیخویشتنی سرسامآور این جهان که همان تکنولوژی پیشرفته هم راهی به درمانش ندارد، خیلی بهتر از دنیای فلسفه و عرفان شرقی و اشراقی است؟!
گویا عادت کردهایم که همچنان در فضای دو قطبی یا شرقی یا غربی فکر کنیم، یا به نفع شرق دیروزی، در دهان غرب امروزی بزنیم یا از سر ارادت به غرب امروزی، شرق دیروزی را لگدمال کنیم... نظم و نظام فکری حاکم بر جهان، دیگر خیلی غربی و شرقی نیست، خیلی هم دوگانه فیزیک و متافیزیک مثل سال های ابتدایی رنسانس و انقلاب صنعتی تا حالا، جدی و پررنگ نیست... همین نوشته خودش رنگ و بوی یک دنیا تصلب دارد
در دنیایی که یک نقطه میتواند عیب را غیب کند، من و تو چه کارها میتوانیم بکنیم...؟!