حبیب جیبی ….. داستان از نظر فرم زبانی و دغدغه‌ی بیانی، بسیار ب پاورقی‌های روزنامه‌ای نزدیک است

حبیب جیبی
.
.
داستان از نظر فرم زبانی و دغدغه ی بیانی ، بسیار ب پاورقی های روزنامه ای نزدیک است.نظیر مطالبی ک در اینستاگرام کسانی مثل پوریا عالمی می نویسند.تنها تفاوت در مفصل گویی است.یک روایت اجتماعی تلخ که با زبان طنز بیان میشود.مهمترین عیب این گونه نوشتار تنوع مراجعات است.یعنی نویسنده قصد میکند تا در یک داستان کوتاه، و با زبان طنز بصورت اختصاصی در این داستان،به معضلات گوناگونی سر بزند.از معضل اقتصادی ک گریبان شرکت را گرفته،تا معضل فرهنگی و اجتماعی که در توصیف شخصیت ها به کار میگیرد.نکته بعدی قصه ی معمولی است.فراز و فرود ها در حد همان خاطرات روزنامه ای و تلگرامی پرداخت میخورند.و اثری از بازی های زبانی و پیچیدگی های نوشتاری یا نمی بینیم ، یا انقدر پررنگ نیستند.شما شق القمری در داستان انتظار نمی کشید و فقط منتظر میمانید تا در سکانس بعدی با تصویری نسبتا آشنا لبخندکی به لبتان بیاید.مهمترین ویژگی نویسنده شاید در روایت یکدست داستان است.نویسنده اتفاق ها را به خوبی تصویر میکند و از زیاده گویی می پرهیزد.طنز تلخ هم با انکه تکراری است و بارها استفاده شده است زیاد توی ذوق نمیزند.برای نویسنده ارزوی پویایی و بدعت های بیشتر دارم