📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani


📢بازار سیداسماعیل ترجمه و ویرایش‎

ادبی، به‌ویژه ترجمه‌ رمان و نیز ویرایش آثار ادبی، دو معضل از چندین و چند معضلی است که اکنون ما با آن روبه‌روییم و ظاهرا در آشفته‌بازار فرهنگی نه‌تنها راه‌حلی برای آن یافت نمی‌شود، بلکه مشکلات آن عمق بیشتری می‌یابد. ترجمه‌ ادبی و ویرایش را از آن رو در کنار هم می‌گذاریم که ارتباط تنگاتنگی باهم دارند. ریشه‌ هر دو معضل را باید در رشد سرطانی تعداد ناشران جست. از حدود دویست ناشر پیش از انقلاب، اکنون به بالای سیزده هزار رسیده‌ایم. هر فردی پروانه‌ نشر می‌گیرد، در سال اول موظف است چهار کتاب منتشر کند و از آنجا که بسیاری این آمادگی را ندارند، دست به کتاب‌سازی می‌زنند. یکی از شیوه‌های کتاب‌سازی ترجمه‌ فارسی به فارسی است، به این صورت که کتاب ترجمه‌شده‌ای را پیش رو می‌گذارند و جمله‌ها را عوض می‌کنند. یعنی در غالب موارد جمله‌ درستی را به غلط تغییر می‌دهند و گاه نام مترجم مجعول یا اسم یکی از فرزندان یا همسر خود را به عنوان مترجم درج می‌کنند. چون بدین وسیله مشکلشان در ارشاد حل می‌شود، آن را «سنتی مرضیه» می‌دانند و در سال‌های بعد نیز ادامه می‌دهند. من در بررسی‌هایی در این زمینه، برای نشریه‌ای به چند نا ...
  • گزارش تخلف

📢این جایزۀ لعنتی. این‌که جایزه‌ای برای کتاب وجود داشته باشد اتفاق مبارکی است

البته کتاب‌های تألیفی‌مان روز‌به‌روز از این امکان محروم‌تر می‌شوند. بگذریم. مسئله‌ای که می‌خواهم بر آن انگشت بگذارم خود مسئلۀ جایزه است یا، بهتر بگویم، برچسب خاص زدن به یک کتاب. خاطرم هست به مخاطبی که درخواست کتاب برندۀ نوبل را داشت اثری معرفی کردم از سوتلانا آلکسیویچ (برندۀ نوبل ادبی ۲۰۱۵). ایشان پرسیدند این کتاب نوبل برده، که من در جواب گفتم خیر، نویسندۀ کتاب نوبل برده و بحثی در گرفت در مورد این‌که نوبل را بابت فعالیت‌های ادبی یک نویسنده به او می‌دهند، نه لزوما به یک کتاب خاص. روشن است که بحث بی‌نتیجه ماند، چون به‌نظر می‌رسد برای برخی از مخاطبان ما نویسنده اهمیتی ندارد؛ جایزه است که به کتاب، در درجۀ اول، و نویسنده‌اش، در مرحلۀ بعدی، اعتبار می‌بخشد. با این اوصاف، امثال جیمز جویس و فرانتس کافکا و خیلی‌های دیگر از جرگۀ نویسنده‌های خوب حذف می‌شوند!. اتفاق بدتری که با این شیوۀ معرفی و مطالعه براساس جایزه گرفتن می‌افتد مخصوص بازار نشر ماست. نویسنده‌ای نوبل می‌گیرد و از فردای اعلام این خبر تمام اهالی محل (بخوانید نشر) به‌طور انتحاری دست به تولید آثار نویسندۀ مورد نظر می‌زنند: مثالش پاتریک ...
  • گزارش تخلف

📢 لیلی گلستان: دریغ از یک جو فرهنگ و یک جو اسلام راستین. ی رفتن آقای جنتی و باقی قضایا

لیلی گلستان: 🔹معتقد هستم که این تغییرات باید خیلی پیش از این‌ها انجام می‌شد. که البته هیچ وقت برای بهتر شدن دیر نیست. اما به هر حال این دیرکرد، آسیب‌های بسیاری به حیطه‌ی فرهنگ و هنر زده است. و باید وقت زیادی برای مرمت آن صرف شود -که انگار تقدیر این دولت همه در جهت مرمت خرابی‌ها است. خرابی‌های خود کرده و غیرخود کرده!. 🔹 می‌توان گفت رییس جمهور دیر به صرافت افتادند اما باز هم جای شکرش باقیست …🔹آقای نوبخت -نقل به مضمون رسانه ها- فرمودند: جنتی ضعف داشت. بله آقای جنتی ضعیف بودند و زیادی محتاط، زیادی محافظه کار. می‌خواستند همه راضی باشند. به همین دلیل اقدامی نکردند در جهت مبارزه بر شیوع ملوک الطوایفی عمل کردن برخی بزرگان. ...
  • گزارش تخلف

📢دولت آبادی: سپاه گفته بود ما به این آدم چه کار داریم؟!. چگونه به شما بگویم؟

قرار شد این کتاب [کلنل] منتشر شود اما چرا دو روز بعد نسخه قلابی‌اش منتشر شد؟! چرا یک روزنامه ناگهان عکس تمام قدی از نویسنده چاپ می‌کند و تیتر می‌زند «کلنل از سانسور گذشت»؟! فردا هم کتاب جعلی به بازار می‌آید؟! خب، این خیلی بد است. در حقیقت بی‌اخلاقی از طرف مجموعه‌ای است که شما با آن سر و کار دارید. شما معاون فرهنگی این کشور هستید. با ما صحبت می‌کنید و دو روز بعد نسخه جعلی به بازار می‌آید؟! یعنی شما بی‌خبر بوده‌اید؟ حراست وزارت ارشاد از این موضوع خبر نداشته است؟ ...
  • گزارش تخلف

ستان فیلم «گرگ ‌و میش» است که در سال ٢۰۰٨ روی پرده نقره‌ای به نمایش درآمد و از آن زمان تاکنون، هوا هنوز برای مخاطبان این فیلم «گرگ

اکثر کسانی که با عاشقانه این خون‌آشام آشنا شده‌اند، دنباله‌ای برای آن بوده‌اند. علاقه به ادامه داستان این فیلم تا جایی ادامه پیدا کرده که وب‌سایتی نیز برای آن طراحی شده و بهترین آثار یا همان فن‌فیکشن‌ها در آن به نمایش گذاشته شده است. گوشه سایت هشدار داده که مطالب سایت برای افراد بالغ است و زیر ۱٨ساله‌ها نباید وارد آن شوند. محتوای این فن‌فیکشن‌ها اغلب عشق‌های فانتزی است که هیچ‌گاه مجال واقعی شدن پیدا نمی‌کند. به همین خاطر سر از دنیای خیالی داستان‌ها و کتاب‌ها درمی‌آورد. «شروع دوباره»، «قانون پنج‌ساله»، «شیفتگی»، «عاشقانه دیو و دلبر» و «عشق در حباب» ازجمله عناوین برتر فن‌فیکشن‌های فیلم «گرگ‌ و میش» هستند. اغلب از اسم آن‌ها نیز مشخص است که داستان‌های عاشقانه با فضای تخیلی ترکیب شده و آن‌ها را شکل داده‌اند. همه می‌توانند در این وب‌سایت، فن‌فیکشن‌های «گرگ ‌و میش» را بخوانند و در مورد آن نظر بدهند یا به آن رأی بدهند تا در فهرست ۱۰ تای اول قرار بگیرد. نکته جالب توجه در این سایت این است که داستان‌ها تنها به زبان انگلیسی نوشته نشده‌اند. ...
  • گزارش تخلف

📢مروری بر بهترین فن فیکشن‌های دنیا

بنایی: «بهترین داستان فن‌فیکشن ارباب حلقه‌ها را این‌جا بخوانید.» این را برای اغوای مخاطب با فونت درشت بالای سایت نوشته‌اند. تنها با یک کلیک، دنیایی از داستان‌های تخیلی پیش روی شما قرار می‌گیرد؛ داستان‌هایی که کاراکترهای آن‌ها همان شخصیت‌های اصلی «ارباب حلقه‌ها» هستند، اما محتوای آن ادامه‌ای بر داستان اصلی است. نویسنده این داستان‌ها، پا جای پای نویسندگان دیگر داستان‌ها می‌گذارند؛ داستان دیگران را شالوده و پایه اثر خود می‌کنند. البته آن‌ها این کار را با نیت خراب کردن اثر اصلی انجام نمی‌دهند، بلکه آن‌قدر در دل داستان و اثر اصلی غرق شده‌اند که خودشان ادامه‌هایی برای آن خلق می‌کنند. این روزها اینترنت و شبکه‌های اجتماعی هم به کمک آن‌ها آمده است؛ درست جایی که نویسنده اثرش را به پایان رسانده، هواداران شروع به داستان‌پردازی می‌کنند و فن‌فیکشن‌ها را خلق می‌کنند. این داستان‌ها اغلب علاقه وافر مخاطب و حتی قدرت اثر اصلی را نشان می‌دهد. اکثر نویسندگان و خالقان آثار هنری و ادبی از داستان‌پردازی طرفداران دفاع کرده‌اند و با آغوش باز آن را پذیرفته‌اند، اما برخی دیگر نظر اورسن اسکات کارد را داشته‌اند. ای ...
  • گزارش تخلف

حد است. اما حد‌ چی‌ست؟ اما حد چی‌ست؟

و چرا حد را باید با رنگ پوشاند؟ و چرا بر حد باید رنگ پاشاند؟. دیوار مرز درون و بیرون نیست؛ حد‌ روزمرگی‌ست وقتی، در پرسه زدن‌هات، نگاه سنگی‌ات را بدوزی تنها به دیوارهایی که، گاهی تند، گاهی کند، از کنارشان رد می‌شوی، می‌شوی ردی در خاطره‌ی دیوار. رد می‌شوی، اسیر حد می‌شوی. آن وقت همه‌ی دیوارهای یک دیوار می‌شوند، یک سطح ممتد‌ نامتجانس همیشه ثابت با رنگ‌های مدام عوض شونده. اما حد حد است، دیوار دیوار، و آن‌چه، در تکرر حد، به ما تصور تغییر می‌دهد تفاوت رنگ است. شاید ما، در سراسر تاریخ، تنها با توهم پیش‌رفت زندگی کرده‌ایم؛ شاید مدرنیزاسیون، این مدام نو شدن، این تخریب و بازسازی‌ی دایم، همیشه در کار بوده و مختص‌ دوره‌ی ما نیست؛ شاید ما کاری نکرده‌ایم، مگر تغییر مدام محیطمان و تنها همین به ما توهم تغییر می‌دهد؛ شاید که ما فقط حجاب‌هایمان، رنگ‌هامان، را عوض کرده‌ایم. و این درجا زدن است، نه پیش رفتن. این درجا زدن دوره‌مان کرده: شب، روز، شب، روز، شب تا آخر. ...
  • گزارش تخلف

📌داستانک. حجازى.. شنیده‌ام حل جدول، آلزایمر را به تاخیر مى اندازد

هر شب، گوشه دنجى در یکى از خیابان هاى شهر، زیر یک تیر چراغ برق مى نشینم و جدول حل مى کنم. امشب یک نفر کنارم ایستاد و گفت: شب به خیر. سرم را بلند کردم، پلیس بود. نگاهى به جدول انداخت و نگاهى به ساعتش:. - ساعت دوازده و نیم شبه. پسرتون نگرانه. گفتم: خیلى خوب، شما بروید، راه خانه را بلدم. - سوار شید … باید شما را برسونم …دم در خانه، به پسرم زنگ زد و گفت:. - مادرتان را پیدا کردیم، مانتوى خردلى، شال گردن قهوه اى. ...
  • گزارش تخلف