📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani


📢احمدمحمود؛ تریبون اعتراض

دکترغلامعباس دیناروند: احمد محمود نماینده‌ی رئالیسم اجتماعی نه تنها در مکتب داستان نویسی جنوب بلکه در ادبیات داستانی معاصر ایران است. او به دلیل پرونده قطور سیاسی و مبارزاتی خود هیچ زمانی آغشته به شغل و مناصب دولتی نبوده است و همیشه با مردم فرودست و طبقه‌ی عامه جامعه خود ارتباط تنگاتنگ داشته است. شناخت وی از این طبقه‌ی رنجور جامعه سبب شد که در آثارش از عوام صحبت کند و اجاز دهد تا، روایت داستانها و رمانهایش با یاری مردم زجر کشیده و رنجور جامعه بیان شود. احمد محمود در رمان همسایه‌ها با توجه به دیدگاه‌های خاص خود، تمام قد از طبقه‌ی عامه‌ی تحت سلطه جانبداری می‌کند، شخصیت «خالد» در واقع نمودی از شخصیت واقعی خویش بود که با واسطه‌ی او به دفاع و حمایت از طبقه‌ی تحت سلطه و مظلوم روزگار می‌پرداخت. رمان همسایه‌ها از جنبه‌های سیاسی، تاریخی و اجتماعی به طور پررنگ به توصیف جامعه، تاریخ و سیاست در طی سالیان ۱٣٢٣ تا ۱٣٣۱ می‌پردازد. همسایه‌ها، صدای بلند اعتراض طبقه‌ی عامه بواسطه شخصیت‌های داستانی است که نویسنده با اقتدار تریبونی برای این شخصیت‌های زجرکشیده ایجاد می‌کند تا فریادشان، دردشان را به همگان ب ...
  • گزارش تخلف

📢چند روایت اندوهبار …. از خاطرات احمد محمود. مرداد ۶۴

📜دو شب است که تلویزیون خراب شده است. سیاه سفید است و مال عهد بوق. ۱٨ سال است کار می‌کند یک بار لامپ سوخته و … دو شب است که تصویر نمی‌دهد. دیشب سارک داشت تو اتاق مطالعه می‌کرد. لامپ خود به خود سوخت. لامپ نداشتیم که عوضش کنیم. بلند شد و رفت تلویزیون را روشن کرد به این امید که شاید درست شده باشد!! تصویر نداشت. گفت اینهم از تلویزیون!. ...
  • گزارش تخلف

📢تا جوانی باید حرفه نویسندگی را بیاموزی. ما نویسنده‌ها شبیه طوطی هستیم

وقتی پا به سن بگذاریم دیگر حرف زدن را نمی‌آموزیم.». 🔵روزنامه‌نگاری برای من بد نبود، اما نه آن‌طور که معمولا می‌گویند؛ استفاده بهتر از زبان. این را مسلما روزنامه‌نگاری بهت یاد نمی‌دهد. روزنامه‌نگاری به من یاد داد چطور به داستان‌هایم سندیت و اعتبار بدهم. یعنی چنان رمدیوس خوشگله [رمان «صدسال تنهایی»] را در ملافه سفید بپیچم که واقعا پرواز کند. یا به پدر نیکانورینا [رمان «صدسال تنهایی»] پیش از آنکه بتواند به قدر شش اینچ از زمین بلند شود یک فنجان شکلات (همین و نه نوشیدنی دیگری) بدهم. اینها همه از شگردهای روزنامه‌نگاری و خیلی هم مفید است …🔵در مورد من سینما هم کمک کرده و هم دردسرساز بوده. یاد داد چگونه تصویری فکر کنم. اما از سوی دیگر حالا که به گذشته نگاه می‌کنم در کارهایم نوعی افراط در تصویرسازی، به خصوص در ارتباط با شخصیت‌پردازی و صحنه‌آرایی می‌بینم. ...
  • گزارش تخلف

می‌شود:. «…وی پختم – په چه سی. ئی نیمتنه‌ی صاحب مرده ا تنم درنمیاد – خو دربیا جامانده

پختم، ئووفه! راحت شدم…». «ننه امرو»، نیمتنه را از تن درمی‌آورد. گرمش شده است. «…په سی چه دستم میلرزه – یخ کردم، قرار بگیر آخر! سی چه ئیقد میلرزی دل تیرخورده – نیمتنه کجاست په چارقدم کو؟ …». سردش شده است، دنبال نیمتنه و چارقد می‌گردد. بزرگان داستان‌نویسی‌ چون کوه‌هایی‌ هستند که در دلشان گنج‌های فراوانی نهفته است. ...
  • گزارش تخلف

📢چکه‌ای از یک قلم داستانی. مناسبت ۱۲مهر، سالگرد درگذشت احمد محمود

عبدالرزاق پورعاطف: در روزهای آغازین خزان ۱۳۸۱، احمد محمود غم نبودش را بر دل‌ داستان فارسی گذاشت و رفت. داستان‌نویس خلاق و بزرگی که ۱۲ مهر، سالگرد پر کشیدنش را بهانه می‌کنم تا تداعی لحظات ناب خوانش رمان‌ها و داستان‌هایش، ذهنم را سرشار کند؛ خلوت‌های خوش غور. طعم شیرین غرق شدن در جهان داستانی‌ «زمین سوخته»، «داستان یک شهر»، «مدار صفر درجه»، «آدم زنده» و «درخت انجیر معابد» هنوز زیر زبان ذهنم است. مگر می‌شود آن ساعت شش صبح؛ لحظه‌ی اعدام افسران ارتش را از یاد برد. صدای شلیک تیرها در گوشم می‌پیچد و وسوسه‌ی خواندن دوباره‌ی «داستان یک شهر» و تبعید شدن با «خالد» را به سرم می‌اندازد. یا «زمین سوخته» و آن انگشت کوچک دست که از بند دوم قطع شده است و هنوز هم سبابه‌اش مثل یک درد، مثل یک تهمت و مثل یک تیر سه‌شعبه به قلبم نشانه رفته است. چه بسیارند تصاویر پویا و زنده‌ای که احمد محمود با هنرمندی تمام در ذهن‌ چند نسل حک‌ کرد. او خالق شخصیت‌های فعال، مانا و جاودانی بود که همراهشان نفس کشیدیم و بزرگ شدیم. جمال میرصادقی در یادداشت «داستان ایرانی، ارزشمند اما بدون حامی» که ۱۷ آذر ۹۴ در خبرگزاری ایبنا منتشر شد ...
  • گزارش تخلف

📢بغضی که ترکید …. مرحوم عبدالرحیم جعفری: «یک دنیایی بود امیرکبیر. بچه‌ی من بود

من نه عضو دربار بودم، نه شاهی بودم. کاسب بودم. بهترین قرآن این مملکت را من منتشر کردم. نفیس‌ترین شاهنامه را من چاپ کردم اما چه بر سرم آوردند؟ خانه‌نشینم کردند. دچار سرگشتگی شدم. اعصابم به‌هم ریخت. همه‌چیزم را از دست دادم.». بغضش می‌ترکد. ...
  • گزارش تخلف

📢گزارشگری، سکوی پرش گرین به سوی داستان

امروز زادروز گراهام گرین (۱۹۹۱-۱۹۰۴)، نویسنده، نمایشنامه‌نویس و روزنامه‌نگار انگلیسی، است …🔵او یکی از پرطرفدارترین نویسندگان قرن بیستم است که در آثارش اغلب به کندوکاو مسائل اخلاقی در بافت موقعیت‌های سیاسی برمی‌خوریم. گرین از اوایل دهه‌ی ۱۹۳۰ به‌صورت خبرنگار آزاد به مناطق گسترده‌ای سفر کرد و این فعالیت تا چندین دهه ادامه داشت. او ضمن انجام کاری که بسیار دوست می‌داشت، یعنی نوشتن، مانند دیگر رمان‌نویسان معاصرش به‌ویژه اولین وا، جورج اورول و ژوزف کونراد، روزنامه‌نگاری را برای کسب درآمد برگزید اما برخلاف آنها، گرین پس از شهرت یافتن در مقام نویسندگی‌ حرفه‌ی قبلی خود را کنار نگذاشت، بلکه از ماجراجویی‌های گزارشگری‌اش به عنوان سکوی پرشی به سوی نوشتن داستان‌های خبرنگاری، بیشتر و بیشتر، بهره جست. (منبع: کانال ماهنامه شبکه آفتاب). ...
  • گزارش تخلف

📢یادی از بزرگمرد نشر ایران. وی تا سال ۱۳۵۸، دارنده و گردانندهٔ این بنگاه انتشاراتی بود

در سال ۱۳۵۸، به حکم دادگاه انقلاب اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی مؤسسه انتشارات امیرکبیر را تصرف کرد …⏪مصادره اموال. ◀اموال جعفری و مؤسسه انتشاراتی امیرکبیر در سال ۱۳۵۸ مصادره می‌شود. وی در کتاب خاطراتش، چندین بار به بعضی از موارد اتهامش مانند: انتشار کتاب‌های صادق هدایت و بزرگ علوی؛ انتشار چهار جلد «تاریخ اجتماعی ایران»؛ انتشار کتاب «مردان خودساخته» که در آن بهرضاشاه به عنوان یکی از مردان خودساخته پرداخته شده بود؛ انتشار کتاب‌های علی دشتی؛ انتشار کتاب «شاه جنگ ایرانیان»؛ نوشتن نامه به شاه برای دریافت طلب، از شرکت طبع و نشر کتاب‌های درسی ایران؛ چاپ تصویری از او و همکارانی که در تهیه و نشر «شاهنامه امیرکبیر» سهیم بودند در کنار فرح پهلوی؛ و داشتن سهام شرکت سهامی افست، که سهامدار عمده‌اش سازمان شاهنشاهی بود، اشاره می‌کند. اما چنان‌که جعفری نوشته، مهم‌ترین دلیل بازداشت، زندانی شدن و مصادره اموال او مشکلاتی است که بااسماعیل رائین پیدا می‌کند …◀به نوشته جعفری، انتشارات امیرکبیر پس از مکاتبه با اسماعیل رائین که درآن زمان در انگلستان بود، اجازه انتشار کتاب معروفش «فراماسونری در ایران» را کسب می ...
  • گزارش تخلف

داستانک. پیدا کرده دو تا برگ

آمده خانه، برگ‌ها به دست، رو به پدر و مادر که: من درختم …و پدر و مادر که: پس برو تو حیاط، ریشه ندی تو اتاق، فرشه می‌شه خراب …و مرد که: یه چیزی گفتم من. درخت که نیستم من. و انداخت زمین برگ هاش را …اما پدر و مادر: نگا، پائیز شده‌ها … 📒از کتاب «همان چیزی که اتفاق می‌افتد و آنچه آدمی می‌تواند ببیند»؛ راسل ادسون؛ پژمان طهرانیان؛ مان کتاب. ...
  • گزارش تخلف

✒📷🎨کولاژهای خانم داستان نویس. امرایی: سولی لوگ نمایشگاه انفرادی ساناز سیداصفهانی است

نمایشگاه انفرادی تک گوییها و داستانهای یک داستان نویس است که در قالب کولاژهایی از عکس و طرح و نقاشی ریخته. داستان تابلوهایش را هم پشت هر عکس نوشته است. داستان هایی با ته رنگ گوتیک. آنچه این نمایشگاه را برایم جذاب کرده حضور داستان نویس در متن کولاژهاست. نمایشگاه در گالری مستقل تهران در خیابان رازی است و از ساعت پنج عصر تا یازده و نیم شب هفدهم مهرماه ادامه دارد. روز افتتاحیه استاد مانی پتگر و برخی دیگر از دوستان حضور داشتند. ...
  • گزارش تخلف