📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani


📢📢📢چند داستانک. در مورد چشم‌های سرخ ترسناکش اتفاق نظر داشتند

رهگذری که مقابل بساطش یک نخ سیگار روشن کرده و گفته بود پول ندارم و حتا راننده‌ای که در آن روز بارانی، گرانفروشی‌اش را بهانه کرد و بساط سیگارش را پرت کرد وسط بزرگ‌راه. و او به آنها خیره شده بود. با آن چشم‌ها به طرزی ترسناک خیره شده بود و فقط گفته بود: «این حرکت‌تان یادم میماند.» همیشه به همه همین را می‌گوید: «این حرکت‌تان یادم می‌ماند.». «جناب من» را دید و دلش لرزید. شب همان روز استخاره گرفت؛ مثل همیشه؛ مثل وقتی که دودل بود با پولی که از بابا برای تهیه‌ی کتابهای درسی‌اش گرفته، سری کتابهای فال قهوه، ییچینگ، تاروت، ثورا و … را بخرد یا نه. این بار هم چشمهاش را بست و زیر لب ذکر خواند. کتاب و بعد چشمها را که باز کرد، دید خیلی بد آمده! به همین خاطر هم فرداش رفت پیش جناب من و عاجزانه خواهش کرد دیگر هم را نبینند؛ برای همیشه! جناب من که مثل کیمیا دلش لرزیده بود، خیلی به عقلش ایمان داشت؛ بنابراین دانی سر راه کیمیا پاشید که ردخور نداشت ‌او با حس ششم‌اش لرزش دل کیمیا را درک کرده بود. ...
  • گزارش تخلف

📢تصویر جاه‌طلبانه‌ی فیلسوف فروتن. مهدی یزدانی خرم: و من دیگر داریوش شایگان را نخواهم دید

اولین دیدارم در آن خانه‌ی مملو از سرخی‌اش یکی دو روز بعد قدرت‌گرفتن محمود احمدی‌نژاد بود و قبل‌اش هرچه بود تلفنی بود. همان روزی که به من غمگین از این انتخابات گفت مهاجرت دردی دوا نمی‌کند و حتا ممکن است جان‌ات را هم بکاهد و این‌که ایران این فاجعه را هم پشت سر خواهد گذاشت …. شایگان قوی و باشکوه زیست. نوشت، خواند، سیگار کشید و جهان را محک زد و چه چیزی از این با شکوه‌تر که او بود.. سال‌ها فکر ساخت، ایده داد، سفر کرد و کشف. دانش حیرت‌انگیزش را به رخ کشید و تجربه‌ی زیسته‌اش را روایت کرد.. حالا او بعد هفته‌ها خواب طولانی روی تخت شماره‌ی چهار فیروزگر به خواب خود ادامه خواهد داد در خاک پذیرنده و نرم. حسرت من مثل بسیاری از شما واکنشی‌ست عاطفی از فقدان او. فقدانی که ناگزیر و ناگریز بود و محتوم. ...
  • گزارش تخلف

📢آینده‌ای که نه شرقی است و نه غربی.. رنج.. رضا بابایی: داریوش شایگان هم از میان ما رفت

شایگان، متفکری بی‌قرار بود؛ اما هیچ‌گاه از اسب آهستگی فرود نیامد. از سید احمد فردید تا شارل بودلر (شاعر بزرگ فرانسوی در قرن نوزدهم) راه درازی است که او در مدت ۶۰ سال طی کرد. در میانۀ راه، هانری کربن و علامه طباطبایی را هم چشید و سرانجام به آنجا رسید که رستگاری را در رستگاری دید؛ یعنی در رهایی و رستن از بندهای پنهان و پیدا. از غرب‌ستیزی بیمارگونۀ فردیدی آغاز کرد و پس از سیر در «پنج اقلیم حضور»، دریافت که حق با بودلر است: «زشتی، مادۀ خام زیبایی است. اگر از آن گزیری نیست، از این نیز ناگزیریم.» بودلر در «گل‌های رنج»، آدمیان را به دو دسته تقیسم می‌کند: «آنان که رنج موجود را بهانۀ جنگ‌ها و رنج‌های جدید می‌کنند و آنان که از رنج‌های کهنه، عاطفه‌های نو می‌سازند.» شایگان از گروه دوم بود. او از «آسیا در برابر غرب» شروع کرد و در نیمۀ دوم عمر دانست که نه آسیا هابیل است و نه غرب، قابیل. آسمان بر یکی باریده است (غرب) و بر یکی تابیده (شرق). رنگین‌کمان نژادها و اندیشه‌ها از آمیختگی تابش و بارش آسمان بخت است. می‌گفت: شرق با پنهان‌ها پیمان بسته است و غرب از هر چه ناپیدا است، گسسته است. ...
  • گزارش تخلف

📢اگر فرزند دانش‌آموز دارید این ویدئو را ببینید.. 📌مدرسه حق ندارد برای نوروز به فرزندتان تکلیف بدهد

📌 بچه‌ها جای تکلیف داستان بخوانند، بگویند، بنویسند.
  • گزارش تخلف

📢حمله حزب اللهی به رضا امیرخانی!. شهبازی در یادداشتی با عنوان «آقای امیرخانی!

نظام را حلال کنید» که کانال پشت پرده کتاب منتشر کرده، نوشته است:. 🔸رضا امیرخانی پدیده عجیبی است، عجیب اما نه جدید!. او در گفتگو با روزنامه سازندگی گفته است: به نظام علاقه دارم هم‌چنان … البته معلوم نیست نظام به من علاقه داشته باشد!. 🔸ممنون که سر نظام منت گذاشتید و هنوز بهش علاقه دارید! و شرمنده که نظام هنوز نتوانسته به شما ثابت کند که از علاقه مندان شماست!. 🔸راستی نظام کیست و چه کار باید بکند که علاقه‌اش به شما اثبات شود؟. 🔸نظام اگر شخص اول مملکت است، که با نوشتن سفرنامه‌اش توانستید بین حزب اللهی‌ها جا باز کنید و بعد هم که به جلسات خصوصی و منظم نقل خاطراتش رفتید و شدید و خاطره نویسش! حتی وقتی که مصاحبه کردید و نسخه ترکیه را برای نظام پیچیدید و ژنرال پترائوس را زدید توی سر همین شخص اول مملکت!. 🔸نظام اگر ساختار و نهادهای آن است که خودتان یکبار گفتید در دولت نهم با پارتی‌بازی و دیدار خصوصی با نفر اول وزارت‌خانه‌اش توانستید مجوز بی‌وتن را زودتر بگیرید؛ همان بی‌وتنی که تویش گفتید آدم از این نظام برود توی دشمن درجه یکش زندگی کند بهتر است چون آنجا هر روز صبح باید بگویی یا خودم و اینجا باید بگ ...
  • گزارش تخلف

📢ممیزی‌های شگفت‌انگیز در سال٧۵

به کتاب «ممیزی کتاب (پژوهشی در ۱۴۰۰سند ممیزی کتاب در سال۱۳۷۵)» نوشته دکتراحمد رجب‌زاده …فرزانه ابراهیم‌زاده: ◀موارد ممیزی شده در رمان‌ها بر اساس بررسی امور جنسی، روابط عشقی، مشروب، تریاک و نگاه انتقادی به شرایط موجود بود: «نوع ممیزی این موارد به صورت مکانیکی و گاه صرف وجود کلمه‌ای که صورت تابو به خود گرفته است بوده است. ممیزان کمتر به این نکته توجه داشتند که مطلب را باید در بافت کلی داستان دید و در خصوص آن قضاوت نمود. بلکه بالعکس، نگاهی مکانیکی به رمان، گفت‌وگوها و توصیف‌های درون آن حاکم است. ممیزان بدون آنکه توجه داشته باشند که موارد پیشنهادی برای حذف، رمان را به چه روزی خواهد انداخت، حکم رانده‌اند.». ◀حذف و تغییر هر عبارتی که در آن شراب، فقر، تریاک، افیون و حالت‌های مربوط به آن گفت‌وگو شده، حذف و تغییر تمام روابط میان افراد، اعم از زن و مرد، دختر و پسر، پزشک و بیمار، بازاری و کارمند و … که از نگاه ممیزان نادرست بوده و نباید باشد، بدون توجه به اینکه طرح آن موجب قوت یا ضعف رفتار و حالات مذکور می‌شود …◀بررسی اسناد ممیزی نشان می‌دهد مواردی که مشمول حذف قرار گرفتند عبارتند از حذف کلمات و ...
  • گزارش تخلف

📢رمانی که چندبار غافلگیرتان می‌کند

دارالشفایی: ◀اگر دنبال یک رمان خوشخوان پرکشش هستید، همراز از بهترین گزینه‌هاست. اثری از یک خانم نسبتا جوان فرانسوی که چند سال پیش منتشر شده و ترجمه فارسی‌اش چند روز است درآمده است. چیزی از داستانش تعریف منی‌کنم که لو نداده باشم، فقط همین‌قدر بگویم که رمانی است عاشقانه و در عین حال معمایی که تا آخرش چند بار غافلگیرتان می‌کند. از آن کتاب‌هاست که واقعا می‌شود در یک نشست خواندش. توضیح پشت جلد کتاب هم توضیح خوبی است:. «پاریس، دهه ۱۹۷۰ میلادی. شخصی ناشناس نامه‌هایی برای کامیل می‌فرستد و داستانی رابازگو می‌کند از سال‌های پیش از جنگ جهانی دوم. کامیل ابتدا تصور می‌کند مخاطب این نامه‌ها شخص دیگری است. اما نامه‌های تازه‌ای می‌رسند و او را به تردید می‌اندازند.». ...
  • گزارش تخلف

📢روایت قیصری از شیطان و لکه‌ی سیاه بورخس

لندی اصفهانی: «جشن همگانی» مجموعه داستانی از مجید قیصری است با لایه‌های زیرین جنگ، ادبیات کهن، دین و مسائل به‌روز و اجتماعی. این یادداشت نگاهی به سه داستان این مجموعه یعنی «موسی دیگر»، «شر کامل» و «هر شب یکی از این گله کم می‌شود» است و بررسی شباهت‌های این داستانها با ویژگی‌های نوشتاری خورخه لوئیس بورخس. شگفت‌انگیزی و رئالیسم جادویی، از ویژگی داستانی بورخس است. او در داستانهایش هم به فلسفه و ادیان نظر دارد و هم به تاریخ و رمز و راز. در داستان‌های او هر رویداد غیرعادی و خارق‌العاده، عادی و معمولی جلوه داده می‌شود و بی‌غرض و بی‌طرف‌بودن راوی این ویژگی را دو چندان می‌کند. با این تعریف به سراغ داستان «موسای دیگر» می‌‌رویم. راوی در این داستان ما را با مسأله‌ای روبرو می‌کند که اتفاقا بی‌ربط به نوشته‌های بورخس نیست. لکه‌ای مرموز در نوشته‌های بورخس که بهانه‌ای برای راوی می‌شود و به دنبال حقیقت به اتفاقات تاریخی مسلمانان می‌رسد. آیا این موسایی که بورخس از آن یاد کرده همان موسی پسر عمران است یا موسایوس شاعر یونانی قرن چهارم و یا موسی پسر جعفر پیشوای هفتم مسلمانان شیعه؟ ...
  • گزارش تخلف