📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani


داستانک. در خردسالی دلش می‌خواست فیلسوف شود

آرزو داشت به جای آموختن سیاست‌ورزی و حکومت‌داری و اصول رزم و بزم، دربارۀ هستی و چیستی چیزها بیندیشد و نظریه صادر کند. اما یک اتفاق، فقط و فقط یک اتفاق مسیر زندگی‌اش را تغییر داد. تماشای آیین گردن‌زنی یکی از مخالفان سرسخت خلیفه، باعث شد او دلش بخواهد چیزی جز فیلسوف باشد. دژخیم گردن‌کلفت، شمشیر پت و پهنش را بالا برد و هم‌آوا با آهی که از نهاد جماعت تماشاگر بلند شد، کج فرود آورد. مخالف که سینه سپرکرده و مغرور، روی دو زانو ایستاده بود، نعره‌ای زمین وآسمان به‌هم‌دوز سر داد و به صورت به زمین خورد. سرش کنده نشده بود و او روی زمین پیچ و تاب می‌خورد و داد می‌کشید؛ حتی به نظر خلیفه‌زادۀ خردسال رسید دارد گریه می‌کند! گردنش کمی کج و خونین شده بود. لابه‌لای هیاهوی جماعت تماشاگر، کسانی گفتند که شمشیر دژخیم کند بوده. دژخیم دوباره و سه باره و چندباره تیغۀ شمشیرش را به گردن مرد مخالف کوبید، اما هر بار فقط ذره‌ای از آهن در گوشت و پوست او فرو می‌رفت و مقداری خون شره می‌کرد. ...
  • گزارش تخلف

📒زن دوست‌داشتنی ایرانی در رمان درخشان سوئدی

جاوید: «مردی به نام اوه»، رمانی درخشان از فردریک بکمن است که رتبه یک نیویورک تایمز را به‌دست آورده. این رمان میلیون‌ها خواننده را در سراسر دنیا شیفته‌ی خود کرده و لذت مطالعه‌ی رمانی درجه‌یک و دوست‌داشتنی را برایشان به ارمغان آورده است. این کتاب تا کنون به بیش از سی زبان دنیا ترجمه شده و میلیون‌ها نسخه از آن به فروش رسیده است. فیلم موفقی هم از روی آن ساخته شده که امسال نماینده‌ی سینمای سوئد در جایزه‌ی اسکار است. «مردی به نام اوه» بدون شک یکی از بهترین آثار داستانی قرن بیست و یک است. این رمان برای ما ایرانی‌ها جذابیت خاص دیگری هم دارد و آن هم این است که کاراکتر دوم آن زنی ایرانی به نام «پروانه» است! زنی خوش‌قلب و دوست‌داشتنی که مسیر زندگی اوه را عوض می‌کند. بکمن در این رمان احساس‌هایی مثل عشق و نفرت را به زیبایی به تصویر می‌کشد و انسان‌ها و جامعه مدرن را در لفاف طنزی شیرین و جذاب نقد می‌کند. ترجمه رمان «مردی به نام اوه» توسط نشرنون منتشر شده اگر سراغ این اوه رفتید چاپ نشر نون را از کتاب‌فروشی بخواهید و یقین داشته باشید که رمانی فراموش‌ناشدنی با ترجمه‌‌ای بسیار خوب و روان و چاپی دلچسب به ...
  • گزارش تخلف

📢نوشتن برای همه با یک موضوع آغاز می‌شود، برای مارکز با یک تصویر

گارسیا مارکز: همه چیز برایم با یک تصویر شروع می‌شود. برای سایر نویسندگان، فکر کنم با یک موضوع یا یک مفهوم آغاز می‌شود. من همیشه با یک تصویر شروع می‌کنم. در داستان «خواب نیمروز سه‌شنبه» که به نظر خودم بهترین داستان کوتاه من است، همه چیز با تصویر زن و دختری آغاز شد که داشتند زیر تیغ آفتاب در شهری که پرنده هم در آن پر نمی‌زد، می‌رفتند. «توفان برگ» با تصویر پیرمردی آغاز شد که نوه‌اش را به مراسم خاکسپاری می‌برد. نقطه آغاز داستان «کسی به سرهنگ نامه نمی‌نویسد»، تجسم مردی بود در بازار؛ بران کوئیلا که در انتظار عرضه محصول تازه‌اش ایستاده است. او ساکت و مضطرب به نظر می‌رسد. سال‌ها بعد که در پاریس دلواپس رسیدن حواله پولی‌ام بودم، به یاد این مرد افتادم. (منبع: مجله داستان همشهری، مرداد ٩۰). ...
  • گزارش تخلف

📒واقع‌گرایی به شیوه عکس‌برداری

حسینی: با نگاهی اجمالی به داستان‌های کتاب «انگار صدایم کرده بودی» نوشته نسرین قربانی می‌توان به چند ویژگی سبک نویسنده اشاره کرد. توصیف صادقانه‌ اشخاص و اشیاء، عینیت کامل یا واقع‌گرایی به شیوه‌ عکس‌برداری و ایجاد حس شفقت و عاطفه در مخاطب به‌گونه‌ای که خواننده خودش را یکی از آدم‌های داستان فرض می‌کند و نمی‌تواند از تاثیر آن رهایی پیدا کند. حتی گاهی لحن داستان‌ها آن‌قدر طبیعی اجرا می‌شود که واقعا آدمی را به حیرت وا می‌دارد؛ مانند لحن «ساناز» درقصه «پشت خط زندگی» و لحن خانم‌ها در داستان «زن» و نیز لحن دخترک در گفت‌وگوهای داستان «خدا کجاست؟». ویژگی نثر نویسنده هم که متناسب با فضای هر داستان تغییر می‌کند قابل تامل است؛ مثل نثر شاعرانه در قصه «انگارصدایم کرده بودی» و نثر شاعرانه- واقع‌گرایانه داستان «تصویری در مه» و همچنین از یاد نبریم مضامین تلخی که نویسنده از زندگی‌های تلخ برگزیده و به قصه‌هایش رنگ ناتورالیستی و جبرگرایی می‌زند؛ به‌ویژه در «تصویری در مه» که نویسنده به‌طور آشکار به سرنوشت و تقدیر محتوم آدمی می‌پردازد. (منبع: تارنمای نوآوران). ...
  • گزارش تخلف

اما اما هیچ از خود نپرسید که آیا او را دوست می‌داشت یا نه

باورش این بود که عشق باید یکباره با درخششهای بسیار و تکان‌های شدید از راه برسد، توفانی آسمانی که به زندگی هجوم بیاورد، زیر و رویش کند، اراده‌ی آدم‌ها را مثل شاخ و برگ بکند و دل را یکپارچه ببرد و به ورطه بیاندازد. نمی‌دانست که وقتی ناودان‌ها گرفته باشند باران روی بام خانه‌ها دریاچه‌ها به وجود می‌آورد و اینچنین خود را در امنیت می‌دانست تا اینکه ناگهان ترکی در دیوار کشف کرد. بواری؛ گوستاو فلوبر؛ مهدی سحابی؛ نشر مرکز ...
  • گزارش تخلف

آگهی فرهنگی:. کارگاه داستان

کارگاه داستان نویسی و ویرایش داستان٬ بر اساس پرورش هوش کلامی٬ از اول مهرماه برگزار خواهد شد. مدرس: آریا یعقوب زاده. زمان: یکشنبه‌ها از ساعت ۱۷ تا ۱۹. تعداد جلسات: ده جلسه. شهریه: صد و بیست هزار تومان. مهلت ثبت نام: پایان شهریور ماه. شروع جلسات: یکشنبه چهارم مهر. نشانی:. خیابان شریعتی. ...
  • گزارش تخلف

📌داستان. مدرسه موشها. شرمین نادری

را بی اغراق دوازده مرتبه دیده‌ایم. هربار که پول بلیط را از خاله می‌گیریم، با تعجب می‌گوید: بازم مدرسه موش‌ها؟. و ما سر تکان می‌دهیم، شاد و بی دغدغه و آرام از پله‌ها پایین می‌رویم، مثل بچه آدم از خط عابر پیاده جلوی سینما می‌گذریم و آن جور که شوهر خاله‌ام یادمان داده، جلوی پیشخوان بلیط فروشی می‌ایستیم. خنده هایمان ریز و قایمکی است و سعی می‌کنیم قیافه آدم بزرگها را خوب تقلید کنیم. بلیط فروش اما اصلا تعجب نمی‌کند، به خاطر خواهرم که امسال می‌رود کلاس اول، ما را می‌نشاند جلوی جلو و به خاطر پسر خاله کوچیکه که حتی بیشتر از ما این فیلم را دیده، لبخند گل و گشادی توی صورتمان ول می‌کند. خنده‌اش اما پشت عینکش گم می‌شود، عینکی که گنده و صورتی است و کنارش هزار تا نگین دارد، من می‌گویم: احتمالا بزرگترین عینک دنیاست، اما پسر خاله حرفی نمی‌زند، آرام می‌رود جلوی عینک فروشی بغل سینما و با صدای تو دماغی می‌گوید: می‌بخشید می‌شود زشت‌ترین عینکتان را بدهید و هرهر می‌خندد. ما هم می‌خندیم و بستنی مان پهن می‌شود روی لباسمان کاری که اصلا مال بچه‌های آدم نیست و احتمالا کار دستمان می‌دهد، بیشتر از ما کار دست پسرخال ...
  • گزارش تخلف