📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani


📎داستانک. چاقو خورده. ✒حسن شیردل

زخم دهان بی بی درست شبیه این بود که کسی تکه تکه داخل دهانش را چاقو کشیده؛ خودش می‌گفت: «دهنم چاقو خورده.». بی بی هیچ چیز پوست کنده‌ای نمی‌خورد. همه میوه‌ها را با پوست می‌خورد. هیچ کس ندید بی بی گوشت بخورد. می‌دانستم حتما یک ربطی به چاقو خوردن دهانش دارد. خاله بزرگ می‌گفت:. «بی بی از بچگی اینطور بوده. تابستان که می‌شد دهانش زخم می‌شده، تا آخر تابستان اوایل پاییز یک صبح که از خواب بیدار می‌شد انگار نه انگار که دهانش زخم داشت. حالا نمی‌دونم چرا هر وقت دهنش زخم می‌شه می‌گه دهنم چاقو خورده.». ...
  • گزارش تخلف

📢از عاشقانه‌های خیلی کوتاه تا شوخی با داعش

حسینی ایرانی از انتشار مجموعه‌ای از داستانک‌هایش خبر داد که از عاشقانه‌های خیلی کوتاه تا شوخی با داعش را در برمی‌گیرد …به گزارش ایسنا، این نویسنده با بیان این‌که «آناناس» نزدیک به ٨۰ داستانک را در برمی‌گیرد، افزود: این مجموعه از داستانک یک‌خطی تا چندصفحه‌ای را شامل می‌شود که از دید شکل و محتوا متنوع‌اند. داستانک‌های عاشقانه و اجتماعی و وهمی و جز این‌ها آثاری هستند که در این کتاب گنجانده‌ام و امیدوارم سلیقه‌های گوناگون آن را بپسندند …او ضمن تاکید بر بی‌علاقگی خود به سیاست یادآور شد: در هر صورت به قول بزرگی، سیاست است که دست از سر نویسنده برنمی‌دارد و بر وجوه گوناگون زندگی ما تاثیر می‌گذارد؛ این است که در برخی از داستانک‌های مجموعه «آناناس» به مسائلی چون خودکامگی و واپسگرایی و جنگ پرداخته‌ام، هرچند این مسائل از دید داستان‌نویسی روایت شده که از سیاست بیزار است …وی ادامه داد: برخی مسائل روز مانند جنایت‌های جریان‌های تکفیری از داستانک‌های این کتاب سر درآورده است؛ هرچند در مواردی نگاهی همراه با شوخی به آن‌ داشته‌ام …حسینی ایرانی با اشاره به وجه پررنگ «طنز» در این مجموعه اظهار کرد: شوخی با مس ...
  • گزارش تخلف

☕از بایگانی ماتیکان. هنرشان این است که سالهاست در اروپا زندگی می‌کنند!

…-شما سالهاست که در اروپا زندگی می‌کنید. بسیاری مدعیان دگراندیشی-چه در حوزه‌ی هنر و چه در علوم اجتماعی-خواسته یا ناخواسته سالیانی از عمر خویش را خارج از کشور به سر برده‌اند. آیا طیف مهاجرین مدعی روشنفکری توانستند این جریان ارتقا دهند و در فضای بازتری که در اختیارشان بود، کنش‌های مثبتی داشته باشند؟. ناصر زراعتی: دوست دارید پاسخ این پرسش از زبان الکن من چه باشد؟ آری یا نه؟ اصلا اگر من به این پرسش پاسخ بدهم، یعنی به نوعی پذیرفته‌ام که آنان که «چه در حوزه هنر و چه در حوزه علوم اجتماعی» کار کرده و میکنند، بسیاری‌شان از مدعیان دگراندیشی‌اند. متوجهید؟ یعنی دگراندیش (که حالا من نمیدانم چیز خوبی است یا بد) نیستند، از مدعیان آنند! و بعد هم باز اذعان داشته‌ام که «طیف» یا دست کم طیفی از (آن هم فقط) «مهاجرین» مادرمرده «روشنفکر» نیستندها، «مدعی روشنفکری» هستند! ...
  • گزارش تخلف

نقد و بررسی مجموعه داستان «شام آخر» با حضور ماندانا زندی نویسنده و فرحناز علیزاده منتقد کتاب برگزار می‌شود …امروز سه شنبه ۱۶ شهریو

شماره تماس: ٣٣۰٧٧۵٢٢. نشانی: خیابان پیروزی، پرستارجنوبی، نبش کوچه کیوان، انتهای پارک ترنج، سرای محله.
  • گزارش تخلف

گذاشتند. بازترجمه ضرورت می‌خواهد و یکی از ضرورت‌ها این است که شما ترجمه‌ای بهتر از قبل ارائه کنید

مثلا «دن‌کیشوت» هرگز نیاز به ترجمه مجدد ندارد. مرحوم «قاضی» کار را تمام کرده‌اند و به عقیده من بهتر از آن نخواهد شد. بنده اصل کتاب را نخوانده‌ام اما مترجمانی مثل آقایان «دریابندری»، «ابوالحسن نجفی»، «عبدالله کوثری» و دیگرانی که خوانده‌اند گفته‌اند اگر «سروانتس» می‌خواست «دن‌کیشوت» را به زبان فارسی بنویسد همانطور می‌نوشت که مرحوم «قاضی» ترجمه کرده. شاید یکی از دلایل این بود که ذهنیت «محمد قاضی» به ذهنیت «سروانتس» نزدیک بوده یا اینکه توانسته آن را بیابد. هر مترجم دیگری که سراغ «دن‌کیشوت» برود، کار خراب خواهد شد؛ حتی اگر ترجمه‌ای – به ظاهر – زیباتر ارائه کند. به همین دلیل هم هست که ترجمه‌های دیگر آقای «قاضی» (مثل ترجمه اثر «جک لندن») مورد توجه قرار نگرفت. ایشان در آن ترجمه، کلمه «بلی» را به کار می‌برد که امروز مورد استفاده نیست؛ جای «بلی» باید «بله»، «آره»، «آها» یا حتی در زبان ادیبانه «آری» مورد استفاده قرار گیرد. «بلی» در ترجمه‌های مرحوم «قاضی» زیاد است اما همین کلمه – با وجود اینکه در ترجمه‌های دیگر جواب نمی‌دهد - در «دن‌کیشوت» جا افتاده. آقای «قاضی» با همین یک ترجمه برای ما ماندگار خو ...
  • گزارش تخلف

📂از بایگانی ماتیکان داستان. 📢پروست نیاز به مترجمی دیگر دارد

بهبهانی: ◀آقای «بیژن الهی»، قبل از مرحوم «مهدی سحابی»، در نشریه «تماشا»، چند پاراگراف از رمان «در جست‌وجوی زمان از دست رفته» را ترجمه و منتشر کرد و الان هم گمان می‌کنم، در حال ترجمه این اثر باشد.. ◀این رمان، رمانی دشوار و طولانی است؛ «پروست» در این رمان گاهی جملاتی یک‌صفحه‌ای دارد؛ بی‌‌هیچ نیم وقفه، ویرگول، سمی‌کالن و امثال آن … ◀بین این دو (الهی و سحابی)، به همراه مرحوم «ژاله کاظمی» (همسر بیژن الهی)، زمانی، در مورد ترجمه رمان «در جست‌وجو …» پرسش و پاسخی درگرفت که ذکرش به‌جاست. «بیژن الهی» وقتی از مرحوم «سحابی» در مورد مدت زمان ترجمه «در جست‌وجو …» پرسیده بودند، «سحابی» پاسخ داده بود حدود چند سال وقت صرف ترجمه کرده. «بیژن الهی» از این پاسخ تعجب کرده بود و گفته بود خودش چندین سال است که دارد روی چند پاراگراف کار می‌کند و پرسیده بود: چطور شما توانستی این رمان قطور را در این مدت ترجمه کنی؟ مرحوم «سحابی» گفته بود: من به پولش احتیاج داشتم و بعد از آقای «الهی» پرسیده بود که: تو چرا انقدر معطل کردی؟ آقای «الهی» هم جواب داده بود: من به پولش احتیاج نداشتم. از این گفت و گو به این جهت یاد کردم که ...
  • گزارش تخلف