📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani


📢ادیب‌ها و ویراستارها حواسشان باشد

جاوید: لابد در سال‌های اخیر بارها و بارها با کلمه‌ی «خوانش» مواجه شده‌اید. این کلمه از ساخته‌های اخیر فارسی‌زبانان است و هیچ سابقه‌ای در زبان و ادبیات فارسی ندارد. جالب اینکه از معدود کلمات جدیدی است که آن را قشر باسواد ساخته‌اند نه عامه‌ی مردم.. آن اوایل که «خوانش» سر زبان‌ها افتاد، از این واژه به‌عنوان معادل فارسی واژه‌ی عربی «قرائت» استفاده می‌شد. یکی از معانی «قرائت» ارائه‌ی تفسیر و برداشتی از موضوعات فقهی و حقوقی است و اولین کاربران واژه‌ی «خوانش» هم آن را برای اشاره به نقد و بررسی آثار ادبی و فلسفی استفاده می‌کردند. مثلا، می‌نوشتند: «خوانشی نو از خشم و هیاهوی فاکنر.» سپس معنای دیگری هم به «خوانش» تحمیل شد و آن همان «خواندن» بود، یعنی درواقع «خوانش»، به‌اشتباه، صورت شیکی از «خواندن» شد. مثلا، این روزها چنین جملاتی را زیاد می‌بینم که «خوانش این کتاب زیاد زمان نمی‌برد» یا «مشغول خوانش کتاب فلان هستم» …من مخالف مبارزه‌ی کورکورانه با واژه‌سازی‌ام، به‌خصوص اگر از نهادی رسمی تحمیل نشده باشد و حاصل ماهیت زایای زبان باشد. با این حال، به نظرم چنین واژه‌هایی برای اینکه به فارسی فصیح راه پید ...
  • گزارش تخلف

📢نوشتن برای خارج کردن آنچه در دستگاه گوارشم گیر کرده!

هیسای یاماموتو: ◀شک دارم این روزها هنگام نوشتن، مخاطب خاصی در ذهن داشته باشم، جز مطالبی که برای نشریات آمریکایی ژاپنی می‌نویسم و برداشتم این است که آمریکایی ژاپنیها کارم را خواهند خواند. اما از آنجایی که به ندرت بازخوردی دریافت می‌کنم، راستش مثل این است که چیزها را در خلأ رها کرده باشی، فکر می‌کنم دلیل نوشتنم این است که چیزهایی را از درونم خارج کنم، چیزهایی را که در دستگاه گوارشم گیر کرده‌اند، برای همین احتمالا در اصل برای این می‌نویسم که «خودم را خوشحال کنم» … ◀اینکه «مثل یک زن بنویسم» یا «با صدای زنانه بنویسم» اهدافی نیست که آگاهانه در ذهنم شکل گرفته باشد. من زن هستم؛ حدس می‌زنم که با صدای زنانه می‌نویسم. هرچند، وقتی برای لس‌آنجلس تریبون می‌نوشتم، شنیدم آنها که با اسم‌های ژاپنی آشنایی نداشتند، وقتی‌ فهمیدند هیسای یاماموتو نامی زنانه است تعجب کرده بودند. بنابراین به‌گمانم من در مقام یک انسان می‌نویسم. مسلما برای یک زن متاهل وقت پیدا کردن برای نوشتن بسیار سخت‌تر است، چون دغدغه‌های دیگری مثل تمیز کردن خانه، بچه‌دار شدن و مواظبت کردن از بچه‌ها، آشپزی، و غیره هم هست. هرچند وقتی وارد خان ...
  • گزارش تخلف

باران کوثری:. ◀من از این دولت مطالبه دارم

◀فیلم من (عصبانی نیستم!) به دلیل فشار کسانی که اصلن در ارشاد نیستند، اکران نمی‌شود!. 📢با فوروارد مطالب این کانال، از ما حمایت کنید.
  • گزارش تخلف

📢 ٢۰سال حبس در سلولی کوتاهتر از قدش …

یزدانی خرم: در بین رمان‌های سیاسی - تاریخی ای که معرفی می‌کنم این رمان جایگاه ویژه‌ای دارد … «مرگ نور» شاهکاری از نویسنده‌ی فرانسه نویس مراکشی الاصل طاهر بن جلون …رمان بسیار تکان دهنده است …در کودتای شکست خورده‌ی سال هزار و نه صد و هفتاد و دو علیه سلطان حسن دوم شاه مراکش او نزدیک شصت سرباز کودتاچی را دستگیر می‌کند و در زندانی عجیب زیر زمین نگه می‌دارد …بیست سال زیر زمین …بدون هیچ نور …غذای مناسب و در سلول‌های انفرادی …در دهه‌ی نود و با فشار سازمان‌های حقوق بشری این زندان شبانه خالی می‌شود …کسانی که بیرون می‌آیند بسیار کم هستند … بن جلون بر اساس خاطرات یکی از معدود بازمانده گان این رمان تکان دهنده را می‌نویسد … بن جلون سال‌ها از مراکش اخراج شده و ساکن فرانسه است … رمان شرح روزهای یکی از این زندانیان است … فضای اثر بسیار عجیب است … سربازها حتا نمی‌دانند زمان چه طور می‌گذرد … صحنه‌ها جان دار و عمیق اند … برش هایی تلخ … انسانی که بیست سال در سلولی کوتاه‌تر از قدش حبس است … «مرگ نور» رمانی جنجالی شد و بحث‌های فراوانی برانگیخت …رواین بن جلون از این همه تنهایی کم نظیر است …طاهر بن جلون رمان ب ...
  • گزارش تخلف

موسیقی بلوز گرفته شده‌اند …… آلبرت مورای، نویسنده‌ی فوق‌العاده و تاریخ‌نگار جاز که جدای از همه‌ی این‌ها دوست من هم هست، به من گفت

به اعتقاد مورای، دلیلش این بود که برده‌ها راهی برای روبه‌رو شدن با افسردگی داشتند که صاحبان‌شان از آن برخوردار نبودند. آن‌ها می‌توانستند «عنوان کهن‌سال خودکشی» را با نواختن و خواندن موسیقی بلوز فراری دهند…. بنابراین لطفا این را به یاد داشته باشید: خارجی‌ها ما را به خاطر موسیقی جاز دوست دارند …* کورت ونه‌گات، مردی بدون کشور، ترجمه‌ی مجتبا پورمحسن، انتشارات هزاره‌ی سوم اندیشه. پ. ن: شاید لازم باشد که بگویم این مطلب و نکاتی که نقل کرده‌ام، الزاما جنبه‌ی علمی ندارند. خودتان را ناراحت نکنید! (منبع: خوابگرد). ...
  • گزارش تخلف

📢چرا عمر رمان‌نویسان کوتاه است؟. یا چرا عمر اهل موسیقی دراز است؟

از نزدیک مرا نشناسید، از همین خوابگرد شاید فهمیده باشید که آلوده‌ام به موسیقی. البته بیشتر به شنیدن تا نواختن. سلیقه‌ام هم به یک تنبان قری لری می‌ماند؛ پرچین و هزارلایه و رنگ‌رنگ. برخی آدم‌ها را نام می‌برم، گونه‌ها را خودتان می‌توانید حدس بزنید. از پرویز مشکاتیان و کیهان کلهر و حسین علیزاده و محمدرضا شجریان و بنان و محمدرضا لطفی، تا باخ و موتسارت و چایکوفوسکی و ویوالدی، تا دیوید گیلمور و راجر واترز، تا استاس تن روسی و مسعود شعاری خودمان، تا حتا برخی تصنیف‌ها و ترانه‌های قربانی و ابی و مرضیه و هایده و…. یکی از تکنیک‌های معروف یوگا تمرکز بر دم و بازدم است. نه این‌که حتما به‌طور عینی، آن جور یوگی‌ها معتقدند، انرژی خاصی وارد بشود و بچرخد و برود بیرون؛ این تمرکز بر دم و بازدم در سکوت و در حالتی خلسه‌وار ساده‌ترین و عملی‌ترین تکنیک برای این است که در لحظه‌ی «اکنون» متوقف بمانید. نتیجه‌اش هم آرام گرفتن ذهن بی‌قرار و فرار است، که در پریدن لحظه به لحظه به گذشته‌ی اغلب حسرت‌بار و آینده‌ی اغلب هول‌آور مهارتی دارد بس عجیب! بیشتر اوقات، گوش کردن به موسیقی نه به گوش رسیدن آن این کارکرد را هم دارد ...
  • گزارش تخلف

تمام احترامی که برای شخص خودم قائلم، نمی‌توانم زندان‌بان‌ها را به چشم موجودات برتر نگاه نکنم

آگاهی از این که در حصار هستی، مثل سمی است که به تدریج اثر می‌کند و شخصیت آدم را به کلی عوض می‌کند. این مهم‌تر از یک تغییر روانی است، عقده‌ی خودکم‌بینی نیست. بلکه یک جریان طبیعی غیر قابل اجتناب است. وقتی که رمانم را درباره‌ی گلادیاتورها می‌نوشتم، همیشه متعجب بودم که برده‌های رومی که تعدادشان دو سه برابر مردان آزاد بود، چرا ارباب‌هایشان را به زیر نمی‌کشیدند. حالا یواش یواش برایم روشن می‌شود که ذهنیت یک برده در واقع چیست. می‌توانم نظر بدهم که هر کس درباره‌ی روان‌شناسی توده‌ها حرف می‌زند، باید یک سال زندان را تجربه کند …📒گفت‌وگو با مرگ | آرتور کوستلر | خشایار دیهیمی و نصرالله دیهیمی. ...
  • گزارش تخلف

موانع نوشتن کدامند؟. یزدان منصوریان: شاید فکر کنیم چه کسی ممکن است به تجربه‌های ما علاقه مند باشد …

…. هرچند نمی‌دانیم چه کسی، درچه روزی، و در چه نقطه‌ای از کره خاکی، نوشته ما را خواهد خواند، اما می‌دانیم خواننده‌ای هست که مخاطب ما باشد. گویی هر متن مثل بطری کوچکی، حاوی پیامی است که در اقیانوس رها شده تا روزی به دست کسی برسد. مانع دیگر، نگرانی از بدنویسی است. اگر تجربه چندانی درنگارش نداشته باشیم، ممکن است نگران باشیم مطلب ما فاقد ساختار محتوایی باشد که ارزش انتشار داشته باشد. رفع این نگرانی با تمرین میسر است. (ماهنامه انشا و نویسندگی، شماره٦٩، معلمی و نوشتن، ص٤٦.). ‏matikandastan@ ...
  • گزارش تخلف

گزیده یادداشتی بر نمایش «راپورتهای شبانه دکتر مصدق». 📢حفظ مخاطب و تحریک نکردن تندروها

زیباکلام: ✅ روی صحنه آوردن وقایع تاریخی در تئاتر دشوار و پیچیده به نظر می‌رسد. اگر اصغر خلیلی [نویسنده و کارگردان] می‌خواست از مصدق تجلیل کند، در آن صورت باعث تحریک احساسات برخی جریانات می‌شدند (همچنان که یکی دو بار متعرض کارگردان و تهیه‌کننده می‌شوند و یک‌بار هم در شب ۱۱مرداد به اتومبیل‌های آنان در پارکینگ تالار رودکی حمله می‌کنند.) درعین‌حال اگر نمایشنامه را به‌گونه‌ای درمی‌آوردند که مورد طبع مخالفان دکتر مصدق قرار می‌گرفت، در آن‌ صورت جدای از آنکه روایت تاریخی نادرستی از کودتا ارائه داده بودند، درعین‌حال بسیاری از مخاطبان اهل مطالعه‌شان را هم از دست ‌می‌دادند. این دوگانگی تهیه‌کننده را هل داده تا بار اصلی کارش را در حوزه «خاکستری» بریزد؛ حوزه‌ای که نه‌چندان تندروها را تحریک کند و درعین‌حال خیلی مخاطبان دیگرش را از دست ندهد …✅ نویسنده نخواسته در ورای کلیشه‌های رایج برود، ازجمله اینکه در فاصله ۸صبح که لومپن‌ها، زنان بدکاره و … از خیابان‌های جنوب شهر تهران حرکت کرده و «جاوید شاه» گویان به سمت خیابان‌های مرکز شهر می‌رسند و تا ساعت حدود یک بعدازظهر که کاخ نخست‌وزیری و رادیو تهران به دست ...
  • گزارش تخلف

لک‌ها که با حس کردن ارواح سرگردان و ویلان چرتشان از هم می‌پاشد و از خود واکنش نشان می‌دهند

بازو بند سفیدی که مجاهدین قبل از اعلام نبرد مسلحانه و دوران انقلاب به بازو می‌بستند و …. در واقع خیابان شانزده آذر نمادی از کل شهریست به نام تهران که تمامی شخصیت‌های اصلی و فرعی در آن با فاصله‌های تاریخی به هم ربط پیدا می‌کنند و چه بسا حریف‌های کیو کوشین کای سی و سه ساله اکثرا از آشنایان و نسل‌های بعدی شخصیت‌های توی رمان اواخر دی ماه، سال ۱۳۵۷ است. مثل مصطفا شعبانی، تقی شرقی کتابفروش و پوستر فروش، شاهین لهراسبی بازیگر فوتبال تاج، احمد نامی یکی ازپسران حاجیه خانم طاهره، اوس جعفر چاه کن، کریم مستوفی مجسمه سازو …باشند. در خاتمه رمان سرخ سفید یکی از معدود رمان هایست که رویدادهای تاریخی و انقلاب و بعد از انقلاب را از زاویه دید قشر‌های مختلف جامعه، فقیر، غنی، قشر متوسط جامعه با عقاید و گرایشات مختلف به چالش می‌کشاند و رمانیست قابل تاویل و برداشت شخصی اینکه هر آزادی خواهی در خاتمه خود مستبدی بیش نیست و در این وانفسا حد و مرز آزادی چیست؟ …. ...
  • گزارش تخلف