📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani


📢عقاب‌ها؛ فیلمى از عباس کیارستمی!. نوبت به میز ما رسید

اول من بلند شدم و خودم را معرفی کردم و گفتم پدرم چه کاره است، بعد نوبت به بغل دستی ام رسید، بلند شد خودش را معرفی کرد بعد گفت پدرش. کارگردان سینماست.. ◀مادرم معمولا خیلی سخت اجازه میداد که آن سال‌ها به خانه همکلاسی هایم بروم و به بهانه درس خواندن با هم بازی کنیم، اما یکی دوباری گذاشت، که خانه همین دوست بغل دستیم برم، دلیل اصلی این اجازه دادن هم به این خاطر بود که خانه آنها با ما فاصله زیادی نداشت و مادرم هم کمابیش در همان چند نوبتی که او را دیده بود حس کرده بود پسر خوبی است و به همین خاطر اجازه می‌داد که به خانه آنها بروم. خانه‌ها آنها ته یک کوچه بن بست بود. یک خانه ویلایی باصفا …◀در همان چند نوبتی که به خانه دوستم رفته بودم، پدرش هم بود، سلامی می‌کردم و او هم جوابی می‌داد و من هم می‌رفتم سمت اتاق دوستم، بازهم زمان رفتن اگر می‌دیدمش خداحافظی میکردم. مردی که آن روزها راحت ازکنارش می‌گذشتم، بعدها فهمیدم کیست؟ عباس کیارستمی …◀یکبار با بهمن داشتیم درس می‌خواندیم و حرف می‌زدیم که بابای بهمن آمد و دوباره سلام و احوال پرسی و رفت سمت اتاقش، آن روز برای اولین بار بود که یکدفعه به سرم زد تا از ب ...
  • گزارش تخلف

🎥📖سریالش به شیرینی خود کتاب نبود.. خاطره بامزه داستان نویس طنزپرداز درباره قصه‌های مجید

صدقی: تابستان سال شصت و نه، با بچه‌های کوچه تصمیم گرفتیم کتابهایمان را یکجا جمع کنیم و کتابخانه‌ای درست کنیم. حدود چند کارتن کتاب که جمع شد، قرار شد لیست الفبایی کتابها در جدولی تهیه شود و طبق معمول قرعه خرحمالی آن را به نام من دیوانه‌ی کتاب زدند. من که عاشق کتاب بودم، شروع کردم به خواندن کتابها و این لیست هنوز هم که هنوز است تهیه نشده. یادم نمی‌آید کارتن اول مال کدام یک از بچه‌ها بود اما پر بود از کتابهای ترسناک و داستانهای مصور راجع به ارواح. از ترس بی خیال مطالعه آنها شدم و تا چند روز جرات نمی‌کردم سراغ کارتنهای کتاب بروم. برای اینکه روحیه‌ام عوض شود تا چند روز از زیر فرش پول برمیداشتم و یواشکی می‌رفتم کیک و نوشابه می‌خوردم. یک هفته‌ای که گذشت تصمیم گرفتم دوباره بروم سراغ کتابها اما اینبار فقط دنبال کتابهای عشقی بودم تا روحیه‌ام ردیف شود. لابلای کتابها چشمم افتاد به کتابی که رویش نوشته بود طنز تلخ. با خودم گفتم هرچقدر هم که طنزش تلخ باشد باز غنیمت است چون حتما خبری از ارواح توی آن نیست. ...
  • گزارش تخلف

سلام. امیدوارم حالتون خوب باشه

ما یک گروه هستیم ک میخوایم یک سایت با فضای خیلی گرم و صمیمی برای یک انتشارات بزنیم. دوست داریم شما هم از زمانی ک تو سایت ما میگذرونید نهایت استفاده رو بکنید و مشتاقانه اخبار ما رو دنبال کنید. برای اینکه به این هدف برسیم نیاز ب کمک تک تک شما داریم. دوتا فرم نظر سنجی زیر رو برای ما لطفا پر کنید تا ما به درستی بتونیم تحلیل کنیم که دقیقا خواسته شما از یک سایت خوب چیه. به خاطره همراهی و لطفتون امیدوارم تا اخر با ما باشین. ...
  • گزارش تخلف

📢بهترین تجربه مطالعه، حضور در مکان نوشته شدن متن است.. خواندن داستایفسکی در سن‌پترزبورگ

خواندن بکت و جویس در دوبلین. به‌ویژه خواندن «نام‌ناپذیر» بکت در دوبلین. البته بکت خودش در خارج از ایرلند می‌نوشت. این روزها هرگاه سفر می‌روم سه‌گانه‌ی بکت را که با «نام‌ناپذیر» به پایان می‌رسد همراهم می‌برم. هیچ‌گاه از خواندنش سیر نمی‌شوم …◀سبک موراکامی ساده و روان است. آثارش به زبان‌های خارجی ترجمه و در سطح گسترده‌ای خوانده می‌شوند. به‌ویژه در آمریکا، انگلیس و چین. او برای خودش جایگاهی در ادبیات بین‌المللی به دست آورده. جایگاهی که من و یوکیو میشیما هرگز نتوانستیم به آن دست پیدا کنیم. ...
  • گزارش تخلف

📚 لادن طباطبایی، اوتیسم و ماجرای عجیب سگی در شب. به خاطر دخترش که اوتیسم دارد

با خواندن این خبر بی‌درنگ به یاد رمان «ماجرای سگی در نیمه‌شب» افتادم که، از اتفاق، مدتی است آن را داده‌ام دست پسرم و این روزها از خواندن آن هیجان‌زده است. رمانی که شخصیت اصلی و راوی آن یک نوجوان اوتیستیک است. این رمان شهرت بین‌المللی دارد، برنده‌ی جوایز بسیار شده و دست‌کم سه ترجمه از آن در ایران منتشر شده است. می‌خواهم این رمان را به کسانی معرفی کنم که آن را نمی‌شناسند. پیش از آن اما، چند نکته درباره‌ی اوتیسم، که به اشتباه و نادرست در فارسی به آن «درخودماندگی» می‌گویند …. ◀این رمان نوشته‌ی مارک هادون (متولد ۱۹۶۲)، نویسنده، تصویرگر و فیلمنامه‌نویس انگلیسی است که آن را در سال ۲۰۰۳ منتشر کرد. یعنی در ۴۱ سالگی. رمانی بسیار مشهور، با فروش حدود دو میلیون نسخه فقط در بریتانیا، که نام آن در فهرست‌هایی نظیر ۱۰۰۱ یا حتا ۱۰۱ کتابی که باید پیش از مرگ خواند هم آمده است …◀کریستوفر، شخصیت اصلی رمان، به علت اختلال اوتیسم از درک مسائل عادی زندگی عاجز است، اما هوش فوق‌العاده‌ای دارد و دنیا را دیگرگونه می‌بیند. البته در هیچ جای کتاب به‌صراحت نامی از اوتیسم نمی‌برد. ...
  • گزارش تخلف

صالحی:. 📢انتقادات به شیوه بررسی کتاب‌ها سیاسی است. خطاهای ممیزان، ممیزی‌های شدید هم بوده است

سیدعباس صالحی: به نظر می‌رسد در مواردی نه چندان اندک، پاره‌ای از تلقیات سیاسی و در مواردی اختلافات سلیقه‌ای و روشی، موجب می‌شود که برخی به ارائه پاره‌ای دیدگاه‌ها و نقطه نظرات بپردازند که حداقل آن این است که [این دیدگاه‌ها و نقطه نظرات] چندان کارشناسانه نیست. دوستان ما تلاششان این بوده و هست که مطابق معیارها عمل کنند اما این به معنای آن نیست که خطایی اتفاق نمی‌افتد، این جمله که «خطایی اتفاق نمی‌افتد» به هر دو معناست؛ یعنی ممکن است از یک طرف در برخی موارد ممیزی‌های درستی صورت نگیرد و به کتابی کم‌توجهی شده باشد و یا از طرف دیگر ممیزی‌های شدیدی صورت بگیرد و سختگیری‌هایی اعمال شده باشد. ما در سال‌های ۹۳ و ۹۴ که بیش از ۹۰ هزار عنوان کتاب چاپ اول داشتیم، تعداد، رقم و درصد کتاب‌هایی که برخی از این دوستان به آنها انتقادهایی وارد می‌کنند، قابل توجه نیست. به نظر می‌رسد باید این عده از دوستان را دعوت کرد تا با دقت بیشتری در اظهارنظرها و ادبیاتشان، انتقادهای خود را مطرح کنند.» (منبع: مهر). ...
  • گزارش تخلف

📢📢فیلمی توقیفی که جان بیماران بسیاری را نجات داد. جای ظالم و مظلوم عوض می‌شود

📃یادداشت رضا درمیشیان درباره جنجال پرونده پزشکی عباس کیارستمی:. ✒بیمارى در یک بیمارستان خصوصى به نام پزشک جراحى بسترى مى شود، توجه کنید که بیمارستان خصوصى است و نه دولتى. یعنى بیمار به واسطه انتخاب آن پزشک در بیمارستان بسترى شده است. پزشک جراح عملى را انجام مى دهد که منجر به عمل دوم مى شود. پیش از بهبود و قبل از ترخیص بیمار، یکدفعه پزشک از دسترس خارج شده و مشخص مى شود پزشکى که بیمار به اعتبار آن تن به عمل جراحى داده، بى تفاوت از وضعیت و حال بیمار به سفر تفریحى رفته است. وقتى هم با پزشک تماس گرفته و خبر مى دهند بیمار در چه وضعى است، باز هم بى تفاوت است و ادامه سفر را به درمان ترجیح مى دهد. به ناچار پزشک دیگرى جایش عمل جدید را انجام مى دهد. شما درباره این پزشک چه فکر مى کنید؟ آیا این پزشک قسم بقراط خورده است؟. ...
  • گزارش تخلف

📢عنوان در داستان. در نقش برچسبی برای متمایز ساختن داستان از دیگر داستانها

در این موارد معمولن نام یکی از شخصیتها یا خلاصه‌ای از رویدادها عنوان داستان قرار می‌گیرد …◀عنوانی که به مضمون یا ماجراها یا نام شخصیتها اشاره می‌کند: جنگ و صلح؛ برادران کارامازوف. ◀عنوانی که کلید خواندن اثر است و غیر مستقیم به خواننده می‌گوید که باید متن را در چه راستایی بخواند؛ داستانی پلیسی یا واقعگرا یا … قهقهه نیمه شب، میتواند به پلیسی بودن داستان اشاره کند …◀عنوان و متن می‌توانند در یک راستا حرکت کنند یا در ظاهر یا هیچ ارتباطی با هم نداشته باشند و یا حتا ضد هم باشند. کلیدر و شادکامان دره قره سو، به حال و هوای محلی و بومی داستان اشاره می‌کنند و معصوم دوم با وجود بومی بودن اثر در خدمت مضمون آن است و نه حال و هوا و فضای بومی اش …◀عنوان نمادین که با وجود تنوع معنایی معمولن معنایی نزدیک به ذهن خواننده و معنایی هم دور از ذهن و باطنی دارند: زمین سوخته؛ ویکنت شقه شده …◀عنوانی که نه تنها خلاصه مضمون متن که دربردارنده کلید اصلی درک متن است …◀عنوانی که هم از نظر ساختار بیرونی و هم درونی جزو اثر است یعنی هم عنوان اثر است و هم متن با آن آغاز می‌شود: اگر شبی از شبهای زمستان مسافری. ◀عنوان آشنای ...
  • گزارش تخلف

نگاهی به رمان «وقایع غریب غیب‌ شدن سعیدابونحس خوشبدبین‌». 📢من هم همان دیگرانم

غریب غیب‌ شدن سعیدابونحس خوشبدبین‌». اسم عجیبی نیست؟ آن هم برای کتابی که امیل حبیبی، نویسنده مشهور فلسطینی نوشته است؟. امیل حبیبی در این کتاب، به سراغ روایت ۲۰ سال از زندگی فلسطینی‌هایی رفته که پس از مهاجرت‌های دسته‌جمعی هموطنانشان درپی جنگ‌های ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ در تابعیت دولت اسرائیل ماندند. همین جمله کوتاه می‌تواند پیش‌فرضی به ذهن ما بدهد که لابد با روایتی دردناک و پر از اشک و آه روبه‌رو هستیم اما اشتباه می‌کنیم، چون امیل حبیبی برخلاف تصور با نگاهی طنزآلود به سراغ این ماجرا رفته است. شخصیت اصلی رمان، سعید خوشبدبین بداقبال، قهرمانی کمیک یا درواقع ابله است که اسرار زندگی‌اش در اسرائیل را به گمانم در قالب نامه‌ای به دوستی بازگو می‌کند. سعید ماجرایش را پس از آنکه همراه موجودی فرازمینی جایی در فضا، در امن‌و‌امان، مخفی شده تعریف می‌کند. این موجود فرازمینی سعید را که نوک تیرکی نشسته بوده و نه راه پس داشته و نه پیش نجات می‌دهد. حالا سعید در امنیت سکونتگاه جدیدش برای اولین‌بار می‌تواند آزادانه حرف بزند و قصه‌اش را تعریف کند. ...
  • گزارش تخلف