📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani


این کارگردان باز هم سراغ اقتباس از ادبیات رفت. «شب هاى روشن٢» را می‌سازد

فرزاد موتمن در تدارک ساخت فیلم سینمایى «سراسر شب» است. این کارگردان درباره فیلم تازه‌اش گفت: در فیلم اشارات مستقیمى به «شب هاى روشن» می‌شود و شاید به همین دلیل و حال و هواى عاشقانه‌اش بتوان «سراسر شب» را «شب هاى روشن٢» نامید. براى نخستین بار است که فیلمنامه فیلمم را خودم می‌نویسم و به همین دلیل «سراسر شب» دقیقا همان چیزى است که از سینما می‌فهمم. فیلمى که اقتباس ادبى به شمار می‌آید و برگرفته از چند رمان است. موتمن درباره بازیگران فیلمش گفت: هنوز بازیگران فیلم را انتخاب نکرده‌ام اما کاراکترهاى اصلى، بازیگران بیست و چهار پنج ساله هستند. نگارش فیلمنامه طى روزهاى آینده تمام می‌شود و پس از آن براى دریافت پروانه ساخت اقدام خواهم کرد. (روزنامه سینما) ...
  • گزارش تخلف

📢انتقاد خواهرزاده جلال آل‌احمد از روند مرمت خانه او

سیمین دانشور و جلال آل‌احمد در بن‌بست ارض، در کوچه رهبری و خیابان دزاشیب قرار دارد؛ خانه‌ای که جلال آن را به دست خود ساخته است. این خانه، بسیاری از نویسندگان معاصر خود را دیده است؛ نویسندگانی که تا قبل از مرگ جلال در این خانه جمع می‌شدند. بعد از مرگ جلال، سیمین دانشور تا آخر عمرش در این خانه ماند. حالا چند سال از مرگ سیمین می‌گذرد و بعد از مناقشاتی که بر سر اموال او صورت گرفت در نهایت اوایل سال گذشته شهرداری اعلام کرد که خانه را خریده است و قصد دارد آن را تبدیل به خانه موزه کند. کاری که معمولا بعد از مرگ نویسندگان بنام با خانه‌های‌شان صورت‌می‌گیرد که نمونه‌اش خانه نیما یوشیج در یوش است که تبدیل به خانه موزه شده و وسایل شخصی و کار این شاعر معاصر در معرض دید عموم قرارگرفته است. شرکت توسعه فضاهای فرهنگی تهران از هفته گذشته عملیات مرمت در این خانه را آغاز کرد و با تشکیل کنسرسیومی متشکل از دو شرکت و نیز اداره آن به صورت هیات امنایی این کار را پیگیری می‌کند. اما حالا خواهرزاده جلال آل‌احمد از کندی مرمت منزل دایی‌اش انتقاد دارد و از تخریب و تغییر کاربری بخش‌هایی از این منزل به نام مرمت توسط ش ...
  • گزارش تخلف

داستان کوتاه. چخوف.. حدود نیمه‌های شب بود

دمیتری کولدارف، هیجان زده و آشفته مو، دیوانه وار به آپارتمان پدر و مادرش دوید و تمام اتاق‌ها را با عجله زیر پا گذاشت. در این ساعت، والدین او قصد داشتند بخوابند. خواهرش در رختخواب خود دراز کشیده و گرم خواندن آخرین صفحه‌ی یک رمان بود. برادران دبیرستانی‌اش خواب بودند. پدر و مادرش متعجبانه پرسیدند:. تا این وقت شب کجا بودی؟ چه‌ات شده؟. وای که نپرسید! اصلا فکرش را نمی‌کردم! ...
  • گزارش تخلف

چیزی که خیلی روم تأثیر گذاشت این خانومه بود که بغلم نشسته بود و همه ش گریه می‌کرد

آدم فکر می‌کرد چون آدم مهربونیه داره گریه می‌کنه ولی از این خبرا نبود. من بغلش نشسته بودم و خوب می‌دونم. یه بچه همراهش بود که طفلک خیلی خسته شده بود و می‌خواست بره دستشویی ولی خانوم هی بهش می‌گفت آروم بگیره ومواظب رفتارش باشه. اندازه یه گرگ مهربون بود. بعضی‌ها این‌طورین واسه یه فیلم چرت وپرت اشک می‌ریزن ولی تو بیشتر موارد حرومزاده‌های پستن … 📒ناطور دشت. ✒جروم دیوید سلینجر. ✏احمد کریمی. ...
  • گزارش تخلف

تنهایی، و کسی را برای رازگویی نداری، حفظ یقین آسان نیست

درست در همین هنگام بود که دروگو دریافت که انسان‌ها چقدر از هم جدا افتاده‌اند و با وجود محبتی که ممکن است نسبت به هم داشته باشند تا چه پایه از هم دورند. پی برد به اینکه اگر انسان رنج ببرد، رنج اش از آن خود اوست و هیچ کس نمی‌تواند بار رنج را ولو اندکی از دل او بردارد. دریافت که اگر کسی دردمند باشد، حتا عاشق بی قرارش نمی‌تواند از درد او درد بکشد و علت تنهایی انسان همین است …📒بیابان تاتارها. ✒دینو بوتزاتی. ✏سروش حبیبی. ...
  • گزارش تخلف