📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani


داستانی کوتاه از فرانتس کافکا. (گشت گذار در کوهسار)

بی آنکه صدایم شنیده شود فریاد زدم: نمی دانم، نمی دانم. اگر کسی نمی‌آید، پس کسی نمی‌آید. من به کسی بدی نکرده‌ام، هیچ کس به من بدی نکرده است، ولی هیچ کسی کمکم نمیکند. دسته‌ای از هیچ کس‌ها. ولی آن همه‌اش راست نیست. فقط اینکه هیچ کسی کمکم نمی‌کند-از سوی دیگر دسته‌ای از هیچ کس‌ها خوب است. دوست دارم با دسته‌ای از هیچ کس‌ها به گشت و گذار بروم، چرا نروم؟ البته در کوهسار، پس کجا؟ چطور این هیچ کس‌ها یکدیگر را هل می‌دهند، همه‌ی این بازوهای درهم آویخته‌ی بالا آورده، این پاهای بی شماری که چنان نزدیک همدیگر قدم برمی دارند! ...
  • گزارش تخلف

تولستوی و چخوف.. چخوف برای گندیچ تعریف کرد: «تولستوی به خاطر بیماری نمی‌توانست از بستر بیرون بیاید

درمورد خیلی چیزها حرف زدیم از جمله من و آثارم. درنهایت وقتی می‌خواستم خداحافظی کنم دست مرا گرفت و گفت: «مرا برای وداع ببوس!» وقتی خم شدم تا گونه‌ام را ببوسد در گوشم با صدای پرانرژی مردی کهن‌سال گفت: «می‌دانی از نمایشنامه‌هایت متنفر هستم. شکسپیر نویسنده بدی بود و به نظرم نمایشنامه‌های تو بدتر هستند. همین.»». گندیچ همچنین اشاره می‌کند با این‌که تولستوی علاقه خاصی به چخوف داشت، اما با نمایشنامه‌های او رابطه خوبی نداشت و یک بار به چخوف گفت: «نمایشنامه‌نویس باید دست تماشاچی را بگیرد و او را به مسیری ببرد که خودش می‌خواهد. حالا من با شخصیت‌های تو کجا می‌روم؟ به سمت مبلی در پذیرایی، چون شخصیت‌هایت جای دیگری برای رفتن ندارند.». طبق گفته گندیچ، دو نویسنده بزرگ روسیه به این حرف می‌خندند، اما چخوف بعدا نزد دوستش اعتراف می‌کند: «وقتی دارم نمایشنامه جدیدی می‌نویسم و می‌خواهم شخصیت را از صحنه بیرون ببرم، حرف‌های لو نیکولائوویچ (تولستوی) را به یاد می‌آورم و فکر می‌کنم شخصیت کجا می‌رود، هم دلم می‌خواهد بخندم و هم عصبانی می‌شوم.». ماتیکان داستان ...
  • گزارش تخلف

📢به بهانه روز قلم. از حال هم با خبر شوند

آثار یکدیگر را بخوانند ارتباطشان را بیشتر کنند و لازمه این کار هم این است که نهاد و انجمن‌های مردمی را جدی بگیرند و به درک درستی از مشارکت جمعی برسند و مهتر از همه از طریق همین نهاد و انجمن‌ها ارتباطی مستمر با طیف مخاطب خود داشته باشند. متاسفانه در جامعه ما بسیاری از مردم نویسندگان خود را نمی‌شناسند و با آثارشان آشنا نیستند. (منبع: ایلنا). ...
  • گزارش تخلف

📢تاثیرپذیری ایشی‌گورو از تارانتینو

کازوئو ایشی‌گورو: یادم می‌آید اتفاقی فیلم «لعنتی‌های بی‌آبرو» تارانتینو را در زمان تاثیرپذیری‌ام دیدم. در این فیلم سکانس بلندی هست که در آن امریکایی‌هایی در بار آلمانی‌ها هستند و وانمود می‌کنند سربازهای آلمانی‌اند. آنها زبان آلمانی را بد حرف می‌زنند و مدت زیادی از فیلم به این صحنه اختصاص دارد. می‌دانید که آخرش به خشونتی وحشتناک مبدل می‌شود اما فیلم به روند خود ادامه می‌دهد. این فیلم هیچ ربطی به کتاب من نداشت. هیچ‌کس وقتی کتاب «غول مدفون» را می‌خواند نمی‌گوید من از تارانتینو تاثیرپذیرفتم اما فکر می‌کنم فیلم تارانتینو خیلی خوب انفجار خشونت را به تصویر در آورده است. در واقع لازم نیست انرژی زیادی صرف خود خشونت کنی بلکه زمینه‌چینی و تنش مهم است. بنابراین، بله، من آماده خواندن، شنیدن یا دیدن هر چیزی در برهه زمانی که داستانم را می‌نویسم، هستم. (منبع: روزنامه اعتماد) ...
  • گزارش تخلف