📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani


📢اظهارنظر!.. ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﮐﺎﻣﺖ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ: ﺍﯾﻦ ﻧﺎﺷﺮ ﺍﺑﻠﻪ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ برﻭﺩ ﭘﯿﺎﺯ ﺳﯿﺐ ﺯﻣﯿﻨﯽ ﺑﻔﺮﻭﺷﺪ

ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﮐﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﭘﻮﻝ ﻭ ﺳﻮﺩﻧﺪ ﺭﺍ ﭼﻪ ﺑﻪ ﮐﺘﺎﺏ. ﻭ ﻣﻦ ﺣﺪﺱ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ ﺁﻥ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﮐﺎﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺭ ﺳﺎﻝﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺘﺎﺏ ﻧﺨﺮﯾﺪﻩ ﻭ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ. (صفحه فیسبوک محمدحسینی).
  • گزارش تخلف

احمد ابوالفتحی:

از مشکلات داستان فارسی که گلشیری هم در شکل‌گیری‌اش نقش داشت قائم به نظر گلشیری (یا مرشدی دیگر) شدن معیارهای ارزشیابی اثر ادبی بود. این‌گونه شد که بعد از مرگ گلشیری و خروج براهنی چون مکانیزمی برای ارزشیابی وجود نداشت داستان فارسی دچار تشتتی عجیب شد. مشکل خیلی از کسانی که بعد از آنکه گلشیری گفت خرقه را به مندنی پور می‌دهم برآشفتند، خطرناکی حرف گلشیری نبود. این بود که چرا مندنی پور و من نه؟ این را می‌شود از تلاش عمومی بعد از مرگ گلشیری برای کسب جایگاه ولایت‌گونه‌ای که او کسب کرده بود تشخیص داد. صد البته که گلشیری با کمک به شکل گرفتن نشریات ادبی و میدان دادن به اعضای تحریریه تلاشش را برای شکل‌دهی به ساختارهای ارزشیابی ادبی انجام داد ولی خب در هر صورت بعد از او نه ساختاری شکل گرفت و نه کاریزمایی و در یک بی‌معیاری محض دوغ و دوشاب با هم به بازار آمدند و تلخ این‌که دوشاب بهتر از دوغ تحویل گرفته شد. حتا در همان جایزه که نام گلشیری بر آن بود. ...
  • گزارش تخلف

، فرصت را مغتنم شمردید برای لگد انداختن و عقده خالی کردن و انداختن تقصیرات حاصل از عدم توانایی و عقیم بودن‌تان در نویسنده‌گی بر گر

پر واضح و مبرهن است که چند روز دیگر کس دیگری را برای تاختن به دستاوردهاش انتخاب می‌کنید. شما دست پیش گرفتید که پس نیفتید. بروید کلاه‌تان را بالا بیندازید که گلشیری نیست تا یقه‌تان را بگیرد و توی روی‌تان بگوید که داستان‌هاتان اگر داستان باشند، چه‌قدر مزخرف هستند. بروید و این چند صباح باقی‌مانده از سلطنت‌تان را به عیش بگذرانید که دیری نخواهد پایید تا حضور نویسنده‌گانی نوظهور و خلاق در عرصه‌ی ادبیات امروز ایران. نویسنده‌گانی که به‌خوبی راه برشان نمایان است و آن‌قدر توانمند هستند که برای جلوه‌گری نیاز به دست‌اندازی به مرده‌گان نداشته باشند و خودشان شیوه‌ی مخصوص به خودشان را بیافرینند. اگر خیلی جرأت و قدرت دارید، وارد عرصه‌ی کارزار شوید. بجنگید. انسان‌وار بجنگید نه این‌که از پشت چاقو بزنید یا مرده‌شان را لگد کنید. اگر اهل عمل هستید، وعده‌ی دیدار ما ساعت ۵ عصر، میدان ونک …. ...
  • گزارش تخلف

🔔از کانال همسایه. 📢قلم‌های عقیم، پنهان پشت نام بزرگان!

واکنش به متن‌های منتشر شده در فضای مجازی برای سال‌مرگ گلشیری. محمد محمودی: دیروز، شانزده خرداد، مصادف با سال‌مرگ هوشنگ گلشیری فقید بود. از آن‌جایی که ما و دوستان‌مان در کانال داستان خلاقانه، عادت به ایستایی، مرده‌پرستی، نبش‌قبر، مرده‌خواری، لگد به مرده زدن و از این قبیل رفتارهای کرکس‌وار رایج که بعضا در میان لاشخوران و دلالان و چیزنویسان ادبیات کنونی ما، دیده می‌شود، نداشته و نداریم و رویکردمان اساسا پیشرفت و حرکت روبه‌جلو و ساختارشکنانه است، نوشته‌ای در خصوص سال‌مرگ گلشیری فقید، در کانال منتشر نکردیم. و پس از این هم در سال‌مرگ‌های مشابه منتشر نخواهیم کرد. بااین‌حال این مسئله چیزی از اهمیت گلشیری در ادبیات، نزد ما، کم نمی‌کند. و یقینا از احترام ما نیز به گلشیری کاسته نخواهد شد. تنها شیوه‌ی احترام‌گذاری ماست که با سایرین متفاوت است …از میان متن‌هایی که دیروز در خصوص سال‌مرگ گلشیری در فضای مجازی منتشر شد، متن‌هایی هم وجود داشت که پا را از لاشخوری فراتر نهاده و به زورآزمایی و دست و پنجه نرم کردن با مرده پرداخته‌ بودند. یکی از این چیزنویس‌ها، گلشیری را متهم کرده بود به این‌که او، یعنی گلشی ...
  • گزارش تخلف

📒کتابی که بارها خریدم و هدیه دادم. کتاب را دست دوستی دیدم که می‌خواست بخواند

برای لحظه‌ای قرض گرفتم تا نگاهی بهش بکنم اما وقتی جمله اول را خواندم دیگر نتوانستم مقاومت کنم و ادامه دادم. دوستم کنارم نشست و در تمام مدت یک ساعت و خورده‌ای که گذشت منتظر پس دادن کتابش شد و وقتی تمامش کردم و به اکراه به دستش دادم. پرسیدم از کجا می‌توانم بخرم و چند بار دیگر بخوانم تا سیراب شوم. الآن چند سال از آن روز گذشته و من بارها آن را خوانده‌ام و بارها خریده‌ام و به دوستانم هدیه دادم اما یک دانه از این کتاب هنوز در کتابخانه‌ام هست و مثل یادگاری عزیز گه‌گاهی بازش می‌کنم و روحم را با جمله‌ای از آن تازه می‌کنم.» (صفحه فیسبوک محمدرضا نورایی). ◀نمایشنامه‌ی «داستان خرس‌های پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوست‌دختری در فرانکفورت دارد» اثر ماتئی ویسنی‌یک و برگردان پارسی تینوش نظم‌جو است که به‌تازگی در مجموعه دورتادور دنیا شماره ۳۵ منتشر شده است. بنا به اعلام ناشر این کتاب دو روز پس از انتشار به چاپ دوم رسیده است ...
  • گزارش تخلف

📃معرفی کتاب. آبیار. 📚انتشارات نیماژ

پرسه‌ها و روزمرگی‌های دخترکی خیالباف در آستانه‌ی بلوغ و تلاش بی وقفه‌ی او برای کشف جهان هستی تا زندگی را با تمام شیرینی و تلخی یک نفس به سبک خودش تجربه کند. بهار قصه‌های عامیانه را تحریف می‌کند تا در ترکیب با قایع جامعه‌ای در حال گذار به زندگیش معنا دهد. زندگی کوتاه بهار در دو بزنگاه تاریخ معاصر ایران می‌گذرد. انقلاب و جنگ وقایع عظیمی که با فاصله‌ای دو ساله رخ می‌دهد، با اینکه این وقایع تاریخی در متن دنیای خیال انگیز بهار در حاشیه قرار می‌گیرند اما در نهایت جنگ، با قطعیت تمام واقعیت تلخش را به خیال سرکش این دخترک تحمیل می‌کند. ...
  • گزارش تخلف

📃چیزهای قرمز. برای «لندن شهر چیزهای قرمز»

آرش محمودی: مجموعه داستان «لندن شهر چیزهای قرمز» نوشته نوید حمزوی، ۱۲ داستان دارد که وجه غالب داستان‌ها حول مساله هویت و مهاجرت می‌گردد که از فضایی فانتزی و طنز برخوردار است. نویسنده از این شیوه برای بیان دغدغه‌هایش استفاده‌ای درست برده است. طنز سیاه و تلخی که بر داستان‌ها سوار شده از شاخصه‌های بارز و قابل توجه مجموعه است که با موضوعات و پیرنگ داستان‌ها هماهنگ است. زبان روایت، زبانی ترجمه‌ای است. یعنی ساختار روایی جوری است که آدم را یاد آثار غیر‌ایرانی می‌اندازد که برگردان شده‌اند. انتخاب تعمدی این شکل روایی موجب هارمونی بیشتر در فرم و محتوا شده است. اما «بحران هویت» مساله‌ای که به‌ نظرم هسته مرکزی مجموعه است، پیوستگی و تنیدگی بین داستان‌ها برقرار کرده است. گویی شخصیت‌ها از داستانی به داستان دیگر هجرت می‌کنند و هر بار در تلاشی سیزیف‌وار برای بازیابی هویتی از دست رفته و لگدمال شده در زمان و مکان سرگردانند. مثل «یکی‌شدگی در جامعه یونایتد کینگ دام»؛ هویتی که مخدوش شده و نویسنده سعی در افشای عاملان این به یغمارفتگی دارد. ...
  • گزارش تخلف

📃مثل یکی از همین بیسکوئیت‌ها …

به رمان «من آلیس نیستم ولی اینجا خیلی عجیبه» نوشته فرید حسینیان تهرانی. نگار محقق: شاید یکی از ویژگی‌های هر حضوری در سرزمین عجایب فرآیند جستجو برای کشف باشد؛ رمان «من آلیس نیستم ولی اینجا خیلی عجیبه» با تکیه بر فرم روایت‌های پسامدرن هم در زبان و هم در محتوای فرم خود، برپایه‌ی همین فرآیند جستجو و کشف، مخاطب را تا دقیقه‌های آخر به همراهی مضمون اثر با خود به خوبی همسفر می‌کند. روایت به شیوه‌ی داستان‌های غنایی و از طریق روایت محدود اول شخص به ذهنی که کمینه گرایی‌اش محدود به ذات روایت‌های روانی درون‌گراست و شخصیت را به منزله‌ی نوعی حالت ذهنی تبیین و تعریف می‌کند، شبیه آن‌چه که در رمان‌های مدرن از جمله «وجدان زنو» به عنوان یکی از پایه‌ای‌ترین این گونه روایت‌ها و سپس اخلافش همچون جویس نگاره‌های ذهنیت‌گرا انسان تنها مانده با خود را با ذهنیت منفرد درونی خود، با نگاهی به نظریه‌ی روانکاوی فروید از طریق گوش سپردن به واگویه‌های ذهنی راوی در خصوص خود و هم‌چنین نقب زدن به روایت‌های دوران کودکی‌اش هم وامی کاود و هم منتقدانه به طنز می‌کشاند؛ و هم با نقدی اجتماعی به دوره‌ی مهمی از تاریخ معاصر که نوستالژ ...
  • گزارش تخلف

داستانک/. شیردل.. ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻭ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ

ﺍﻣﺎ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﻗﯿﻖ ﺳﺎﻋﺖ ﺁﻣﺪﻧﺶ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺴﯽ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ. ﻣﯽ ﺭﻭﻡ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺴﺖ، ﺍﻭ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﻩ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﺴﺖ. ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺭﻭﺯ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﺑﻮﺩ، ﺑﻌﺪ ﺁﻣﺪﻧﺶ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺭأﺱ ﺳﺎﻋﺖ ﺁﻣﺪﻧﺶ ﺩﺭ ﺯﺩﻧﺪ. ﺩﻭﯾﺪﻡ. ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ. ﯾﮏ ﺳﺎﯾﻪ ﺑﻮﺩ ﮔﻔﺖ:. - ﻣﻦ ﺳﺎﯾﻪ ﺍﺵ ﻫﺴﺘﻢ. ﮔﻔﺘﻢ: ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻫﺴﺖ، ﻫﺴﺖ. ﺩﻭﻣﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ...
  • گزارش تخلف