📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani


📢کسانی که معتقدند داستان‌نویسی نیاز به کلاس ندارد جفنگ می‌گویند!

جمال میرصادقی: ◀در داستان نویسی من به استعداد اهمیت نمی‌دهم و آن را در مراحل آخر می‌بینم. همه می‌توانند داستان‌نویس شوند.. ◀کسانی که معتقدند داستان‌نویسی نیاز به کلاس ندارد جفنگ می‌گویند. البته بسیاری هستند که داستان‌نویسی درس می‎دهند، اما شعوری و شناختی از آن ندارند. بله در مورد آن‌ها کمی حرف صدق می‌کند، اما باز من معتقدم همین کلاس‌های بی‌کیفیت هم تا حدی موثرند؛ کارآموز به آن‌ها مراجعه می‌کند و آموزشی می‌بیند که جواب سوالش را نمی‌دهد. در نتیجه کارآموز به مدرسان بهتر سوق داده می‌شود …◀از ایران که پا فراتر بگذاریم همه به لزوم وجود کلاس‌های داستان‌نویسی اذعان می‌کنند … ◀اینجا آدم‌های پرتی بودند که یا کلاس نرفتند یا در یکی-دو کلاس ناکارآمد شرکت کرده‌اند و بدون شناخت نظر به حذف کلاس می‌دهند …◀٨۵ درصد کار شکیبا بودن، توانایی استفاده از ذهن و شناخت تکنیک است. کسی که مارکز می‌شود از ۱۵ درصد مرحله آخر برخوردار است، بنابراین من اعتقاد دارم استعداد در داستان‌نویسی محلی از اعراب ندارد.. ◀کسی که بخواهد داستان‌نویس شود یا باید کلاس‌های آن را برود یا اگر دسترسی ندارد کتاب‌های مربوط را بخواند …◀خود م ...
  • گزارش تخلف

رویارویی نویسنده «پاییز از پاهایم بالا می‌رود» با آسیب زدن به درختان جنگل!

لیلا صبوحی خامنه: ◀علی‌رغم پیشنهادهایی که گاهی از برخی ناشران داشتم، ترجیح داده بودم کتاب مستقلی چاپ نکنم. ترجیح دادم تا زمانی که کاری ننوشته‌ام که فاصله نسبتا قابل توجهی از حد متوسط داشته باشد، بابت یک کار ضعیف یا متوسط، به درختان جنگل و جیب مردم و سلیقه خوانندگان آسیب نزنم …◀حضور فیزیکی در پایتخت اگرچه مهم است کاملا تعیین کننده نیست. نکته اصلی در همان ارتباط با نویسندگان و ناشران است و زندگی در پایتخت هم به دلیل سهولت ایجاد این ارتباط است که اهمیت پیدا می‌کند. من این رفاقت‌ها و دست‌کم آشنایی‌ها را اصلا چیز بدی نمی‌دانم. هرکدام از ما هم جای یک ناشر بودیم که می‌خواهد خودش روی یک کتاب سرمایه‌گذاری کند و خودش آن را بفروشد، ترجیح می‌دادیم بر کارهایی وقت بگداریم که دست‌کم شناخت اولیه‌ای از نویسنده‌اش داریم. من معتقدم اقدام به چاپ کتاب پیش از ایجاد این رفاقت‌ها و ارتباط‌ها یک جور اتلاف وقت و انرژی و سرمایه است …◀ نویسندگان جوان عجله نکنند و کمی ‌به درختان رحم کنند. کار را از مجله‌ها و مسابقات ادبی شروع کنند و اگر در این زمینه علی‌رغم تمام تلاش‌ها توفیقی به دست نمی‌آورند، مطمئن باشند که کتاب ...
  • گزارش تخلف

📢انکاری که برخی اهل قلم می‌کنند!

حسین سناپور: تغییر و تحول‌های چشم‌گیری در ادبیات داستانی ما درحال رخ‌دادن است؛ تغییراتی که فعلا بیش‌تر در سطح نشر دیده می‌شود، اما در آینده تاثیرات خود را در خود داستان‌ها هم بیش از آن چه گفته شد و هست، نشان خواهد داد. نکته‌ی مهم این که، به گمان من کم یا زیاد همه دست‌کم به بعضی از این تغییرات واقف شده‌اند و نسبت به آن واکنش‌های متفاوت هم نشان می‌دهند. بعضی از آن به دوران رکود یاد می‌کنند و حسرت همان چند اسم (گیرم ده تا) دهه‌ی شصت و حتا هفتاد را می‌خورند، و همین‌طور بد و بی‌راه می‌گویند به این همه کار که دارد منتشر می‌شود از دوستان اغلب جوان، که چرا در میان‌شان شاه‌کاری که آن‌ها انتظارش را دارند، وجود ندارد. بعضی هم گلایه می‌کنند که دوروبرشان پر شده از نویسنده، و حسرت دورانی را می‌خورند که خودشان بودند و خودشان و دیگران فقط خواننده بودند. نویسنده‌های جوان‌تر هم که تیراژها را می‌بینند و شهرتی را که دیگر مثل دهه‌های شصت و پیش از آن، به راحتی به دست نمی‌آید، یقه‌ی هم‌دیگر را می‌گیرند و هم را متهم می‌کنند که چرا کارهاشان ضعیف است و چرا به جای کتاب‌خواندن، همه دارند می‌نویسند (کاری هم ندارند ...
  • گزارش تخلف

📢انتقادهای تند نویسنده‌ای که می‌گوید ۱۶۰ عنوان کتاب نوشته است!

📢📢سرطان دفاع مقدس؛ چیزهایی به اسم ادبیات داستانی که نه ارزش ادبی دارد و نه پژوهش تاریخی است …سیدقاسم یاحسینی: ◀پیش از آنکه نویسنده دفاع مقدس شوم، مورخ حرفه‌ای بودم. حدود ١٠یا١۵جلد کتاب هم در حوزه تاریخ معاصر و بوشهر منتشر کرده‌ام …◀روزی با دوستی که سال‌ها رزمنده بود نشسته‌بودم. آنجا جمله‌ای به من گفت که مسیر کاری‌ام را تغییر داد. ایشان به من گفت: شما که تاریخ ١۵٠سال پیش را به‌زحمت واکاوی می‌کنی، برای چه به بزرگ‌ترین واقعه که در کنار گوشت اتفاق افتاده‌است نمی‌پردازی؟. ◀همین الان ٨۵جلد کتاب منتشرشده و ٧۵کتاب منتشرنشده دارم …◀از صفر تا صد کتاب را خودم انجام می‌دهم؛ یعنی اگر بخواهم با کسی مصاحبه کنم، هم مصاحبه‌کردن و هم پیاده‌کردن و هم ویراستاری و ادیت را خودم انجام می‌دهم. فقط همسرم درنهایت پرینت آخر کار را می‌خواند تا مبادا غلطی از دستم در نرفته‌باشد و در آخر منتشر می‌کنم. البته طریقه حرفه‌ای کار هم همین است که تمام کار را خودت انجام دهی، چون هم در وقت صرفه‌جویی است و هم خیلی راحت و سریع‌تر می‌توان به مقصود رسید …◀به‌طور متوسط می‌توان گفت ماهی یک کتاب می‌نویسم. کارمند هیچ‌کجا نیستم. تمام ...
  • گزارش تخلف

📢وقتی خواننده‌هایتان شما را احمق بپندارند!. ◀توصیه‌های کورت ونه‌گات برای نوشتن

روزنامه‌نگارها یا نویسنده‌های غیرادبی یاد گرفته‌اند که در نوشته‌هایشان تقریبا هیچ‌چیز درباره‌ی خودشان فاش نکنند. این موضوع آن‌ها ‌را به آدم‌های عجیبی در دنیای نویسنده‌ها تبدیل کرده چون تقریبا همه‌ی جوهرچشیده‌های بی‌دفاع دیگر دنیا خیلی چیزها درباره‌ی خودشان برای خواننده‌ها فاش می‌کنند. ما این افشاگری‌ها را، چه اتفاقی باشند و چه تعمدی، عناصر سبکی می‌نامیم. این افشاگری‌ها به مای خواننده می‌گویند که داریم وقت‌مان را با چه‌جور آدمی سپری می‌کنیم؛ اینکه نویسنده بی‌اطلاع به نظر می‌رسد یا مطلع، کودن یا باهوش، دورو یا روراست، بی‌مزه یا شوخ؟ و الی‌آخر …چرا برای بهتر کردن سبک نوشتن‌تان باید روی آن کار کنید؟ مهم نیست چه چیزی می‌نویسید. این کار را به نشانه‌ی احترام به خواننده‌هایتان انجام دهید. اگر افکارتان را پراکنده و باشتاب روی کاغذ بیاورید، مطمئن باشید خواننده‌هایتان احساس می‌کنند هیچ اهمیتی برایشان قائل نیستید. آن‌وقت شما را آدمی خودپرست یا احمق تصور خواهند کرد یا بدتر، دیگر آثارتان را نمی‌خوانند. ...
  • گزارش تخلف

matikandastan@. 📢 شما حتا دزد هم نیستید!

مصطفا انصافی: ◀ما، اعضای هیئت تحریریه‌ی سایت ۵۱، البته یک مشت آدم بیماریم، بی‌جیره و مواجب، که داریم زحمت می‌کشیم برای اعتلای ادبیات داستانی، برای این‌که کمی انرژی و پویایی و رغبت خواندن تزریق کنیم در تن این فضای مرده. با این هدف خیلی مهم نیست که مطالب ما این‌ور و آن‌ور منتشر شود بی نام و نشان منبع. اما این حق را برای خودم و همکارانم قائلم که اعتراض کنم به این رویه، اعتراض کنم به کپی و انتشار مطالبی که حاضر و آماده و ویرایش‌شده در سایت ما موجود است و هرکسی می‌تواند برود سروقت‌شان و در نشریه و روزنامه و مجله‌اش منتشر کند و خب ما هم که بیکار نیستیم مدام همه‌جا را رصد کنیم و همه‌ی این مجلات و نشریات را بخوانیم و اگر موردی پیش آمد اعتراض کنیم. در نتیجه خیلی وقت‌ها نمی‌فهمیم که مال‌مان را برده‌اند و خورده‌اند و یک لیوان آب خنک هم روش … ◀گفتم که، خیلی مهم نیست. رونق ادبیات به هر شیوه‌ای به نفع همه‌ی ماست. اما این را هم نباید فراموش کنیم که این دزدان بی‌صفت، این انگل‌های کوچک حقیر مایه‌ی ننگ و بدنامی روزنامه‌نگارانی هستند که به زور بازو نان می‌خورند و همه‌ی روزنامه‌نگاران و اهالی رسانه باید ب ...
  • گزارش تخلف

/معرفی کتاب. رمان: بینایی. نویسنده: ژوزه ساراماگو

داستان از روزی بارانی در یک حوزه‌ی اخذ رأی در پایتختی بی نام آغاز می‌شود. از شدت باران کسی بیرون نیامده و در حوزه پرنده پر نمی‌زند. بعد از ظهر است و هنوز هیچ کس برای رأی دادن به حوزه نیامده است. مسئولان حوزه با نگرانی به افراد خانواده و بستگانشان تلفن می‌زنند و از آنها می‌خواهند تنور انتخابات را گرم کنند، گویا کسی قصد رأی دادن ندارد. اما ساعت چهار به ناگاه حوزه‌ی اخذ رأی شلوغ می‌شود. مردم مصمم و شتابان، می‌آیند و رأی خود را به صندوق می‌ریزند. فردای آن روز شمارش آغاز می‌شود. نتیجه باورنکردنی است. بیشتر مردم رأی سفید به داخل صندوق ریخته‌اند و احزاب تنها مقدار کمی از آرا را از آن خود کرده‌اند. ...
  • گزارش تخلف