📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani


🔔نویسنده باید بی‌وفا باشد!

دونالد ام موری: گراهام گرین یک بار سؤال پرمعنایی پرسید: «آیا بی‌وفایی برای یک نویسنده همان‌قدر فضیلت محسوب نمی‌شود که وفاداری برای یک سرباز؟» این چیزی است که معمولا برای توصیف نحوه ارتباط نویسنده با یک موضوع از آن استفاده می‌کنم اما پی برده‌ام که باید عادت بی‌وفایی نسبت به خودم را هم تمرین کنم. باید به آنچه قبلا راجع به موضوع مشابهی نوشته‌ام بی‌وفا باشم، به‌خصوص وقتی می‌بینم حس نوجویی‌ام، می‌خواهد با آنچه قبلا گفته‌ام سر مخالفت بردارد. نوشتن، یک هنر تجربی است و من باید سؤال‌های قدیمی را بار دیگر به بوته آزمایش بگذارم و درباره موضوعی- که معمولا خودم هستم- عمیق‌تر به کندوکاو بپردازم. باید نسبت به بیشتر عقاید و باورهایی که مایه آسودگی خاطرم است بی‌وفا باشم. بعد از نوشتن یادداشتهای محکم بر ضد جنگ، دیدم دارم در بزرگ‌داشت یک لحظه باشکوه در میدان جنگ ترانه می‌نویسم. خشمی را که به خاطر از دست دادن زودهنگام دخترم احساس می‌کردم در داستانی منعکس کردم و بعد در ویرایش نهایی، بخش عمده‌ای از نوشته‌هایی را که مصرانه درباره‌شان بحث کرده بودم، حذف کردم. (منبع: داستان همشهری؛ شهریور ماه ۸۹). ...
  • گزارش تخلف

بهروز غریب پور (نویسنده و کارگردان اپرای خیام): خیام ماتریالست نیست. لاییک نیست

خیام اندیشمندی است که دایم و در لحظه درباره چگونگی شکل‌گیری هستی دارد فکر می‌کند و حرف می‌زند و حق دارد که این جهان پهناور را وقتی نگاه می‌کند خودش را فانی بداند و غرق در این کائنات پر راز و رمز شود (منبع: اعتماد) ...
  • گزارش تخلف

برای دریافت رایگان لینک دانلود مجموع بیش از ۹۰ مقاله در مورد آموزش داستان نویسی، به‌ای دی زیر در تلگرام پیام بدهید

■ های موجود در این مجموعه: …■استفاده از نماد در داستان کوتاه. ■آشنایی با عناصر داستان نویسی. ■آموزش داستان نویسی در یک نگاه. ■بررسی شروع داستان در داستانک. ■پژوهشی در قصه نو. ■پیشنهادهایی برای آموزش قصه نویسی به نوجوانان. ■تعلیق در داستان‌های تخیلی. ■توصیف در داستان نویسی. ■چهار شیوه پرکشش برای شروع داستان کوتاه و رمان. ...
  • گزارش تخلف

حسین آتش پرور: بیشتر نقدها، و نظرهای امروز ما - در بهترین حالت هایش- تفسیر متن، نقد‌های قالبی و کلیشه‌ای، شرح داستان و کلی گویی اس

در آن‌ها بیشتر قضاوت و تعیین تکلیف برای دیگران؛ چه نویسنده و خاننده می‌شود. در این صورت قضاوت از خانندگان عام گرفته و برداشت آزاد از اثر داستانی منحرف می‌شود. چنین فضایی از همان ابتدا برایم خستگی آور و کسل کننده بوده و هست. این بود که به سهم خودم دریچه‌ای بنام «خوانه‌ی سوم داستان» باز کردم. (منبع: اصفهان امروز) ...
  • گزارش تخلف

داستانک/ matikandastan بعد از کلی صغرا کبرا چیدن و پشت سر هم‌کلاس‌ها و آموزگار و مدیر و ناظم بد گفتن، تندتند پلک زد و به شاگرد تاز

تازه‌وارد دهنش وا ماند. لکه‌ای قاعدۀ چانه‌اش را سیاه کرده بود که جابه‌جا از آن مو روییده بود. سیاهی، تنکی ریشش را می‌پوشاند و از چند قدمی به نظر می‌رسید که ریشی بزی دارد. گفت: «من که شکل بروسلی نیستم؛ اصلا بروسلی که ریش نداره؟!». پسرک اولی گفت: «با این ریشت هیچ‌کی باهات رفیق نمی‌شه؛ حالا ببین!». تازه‌وارد گفت: «تو چی؟». «تو هم به من بگو «وروره‌جادو»! خانم معلم می‌گه من زیاد ور می‌زنم، وگرنه جادوگر که نیستم؛ تو مدرسه بهم می‌گن وروره‌جادو. تو با این ریشت بهت می‌خوره اسمت ریش‌بروسلی باشه؛ نباید که قیافت مثل بروسلی باشه. ...
  • گزارش تخلف

بی‌نازنین در آپ‌آرت‌مان

جلسه از سلسله‌جلسات «پنجشنبه‌های نقد داستان» موسسه‌ی فرهنگی «آپ‌آرت‌مان» به نقد و بررسی «بی‌نازنین» اختصاص دارد. «بی‌نازنین» آخرین اثر کیوان ارزاقی‌ست که آن را انتشارات افق منتشر کرده و در فاصله‌ی کمی به چاپ دوم رسیده است. جلسه‌ی نقد این رمان پنجشنبه‌ی این هفته، ۳۰ اردیبهشت، ساعت ۱۷:۰۰ در موسسه‌ی فرهنگی آپ‌آرت‌مان برگزار خواهد شد. ...
  • گزارش تخلف

matikandastan هدایت، نویسنده‌ی شهیر، از حیوونا بدش می‌اومد از همون بچگی، اما یک گربه‌ی بی‌حیا راه خونه‌شو یاد گرفته بود از همون بچ

صادق‌آقا از رخت‌خوابش در اومده. دمپایی‌های قشنگشو پوشیده. رفته به گوشه‌ی حیاط. برای رسیدن به اونجا، باید از روی آجرهای چارگوش زیادی رد شد و دستگیره‌ی در چوبی رو که صدای خمیازه می‌ده، به طرف بیرون کشید. چند دقیقه بعد، نویسنده‌ی آینده در حالی که یک‌کم سبک‌تر شده، از همون راه برمی‌گرده به سمت حوض آب … نویسنده‌ها از همون بچگی حس ابتکار دارن. مثلا می‌تونن به صورتشون صابون بزنن، درحالی‌که تصنیفی را زمزمه می‌کنن و بعد سرشون رو شانه بزنن با همون سلیقه و ابتکار. نویسنده که به‌زودی عینکی خواهد شد، اخم کوچیکی داره از بچگی و حالا درحالی‌که مثل دسته‌ی گل‌تر و تمیز شده، می‌ره که به پاپا و مامانش صبح به‌خیر بگه و صبحانه‌شو بخوره مثل آدمیزاد … طرح بعدی اینه که بره و لباس نوش رو که فقط یک‌بار پوشیده، برداره از روی صندلی و بپوشه اونو مثل یک‌پارچه آقا. حالا از اینجا بلند می‌شه صادق‌آقا. پشت‌شو صاف می‌گیره مثل پیشاهنگا و درحالی‌که روبه‌رو شو نگاه می‌کنه، می‌ره به‌سمت لباسا … ما از شرم و حیا پشت در وا می‌ایستیم تا ورگرده نوجون ما با فیس و ادا. ...
  • گزارش تخلف

داستانک/ matikandastan ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ﺑﺮﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺑﻪ فوتبال ﻋﺸﻖ ﺑﻮﺭﺯﻡ. ✏حسین شعیبی

ﺧﻠﺒﺎﻥ ﺍﻧﮕﻠﻴﺴﯽ ﻣﺘﻔﻘﻴﻦ ﺍﺳﻢ ﺩﯾﻮﯾﺪ ﺑﮑﺎﻡ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﻤﺐ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭی ﺷﻬﺮ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. ﻭﻟﯽ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺑﻤﺐ ﻫﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﺷﻤﺎﺭﻩ ۷ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺭﺍ ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ ﮐﺮﺩ …
  • گزارش تخلف