ماتیکان‌داستان

ماتیکان‌داستان

📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani

چرا ما باید تشخیص بدهیم خرد جمعی تصمیم می‌گیرد تازه این خرد جمعی در هر بازه از زمان تفاوت می‌کند اثری که دیروز بی اهمیت بوده است ا

منم سوالمه😄

درسته. اما فکر نمی‌کنید باید والاتر از حس هم در نظر گرفته بشه

نمی دونم شاید یه نوعی ارائه‌ی هویت و فضای جغرافیای و …البته مد نظرم شعاری و ادئه پیام و اینا نیست.

ارایه ی. *

حال و هوای هر زمانه‌ای گذراست

نیازهای سطحی ما با پاسخ یا بی پاسخ میگذرند نوآوریهای هنری کهنه میشن و بعدیها اونها رو به کمال و به تکرار میکشونن تکنولوژی گرچه زندگی رو ساده‌تر و مشکلات فیزیکی ما رو حل میکنه اما راهی بسوی حس خوشبختی ما نداره. تنها چیزی که از یک اثر هنری میمونه عمقیه که در احساسات بشری بهش دست پیدا کرده و زبان حال کسانی شده که بیان احساسات بنیادین خودشون رو در اون میبینن ...

پارامترهایی اندازه گیری تغییر می‌کند ماندگاری بلند مدت وجود ندارد هیچ چیز ابدی نیست خط کش‌ها فرق می‌کنند کار هنری مانند لامپ‌های س

چون به هر حال پاسخ به یک نیاز بودند

ماندگاری ویژگی اثر نیست هدیه ایه که مردم با انتقال سینه به سینه اثر به هنرمند داده‌اند و اگر اونها دلیلی برای اینکار نداشتند برتری

نظر شما در ارتباط با تئوری «مرگ منتقد» در قرن بیست و یکم چیست

حالا که مرگ مولف جا افتاده و دانش هم گسترده پیدا کرد و سلیقه‌ها به دلیل ارتباط جهانی بسیار شده است آیا نباید منتقد نیز حذف شود

یکی از دوستان روی این تئوری کار می‌کند کسی نظری ندارد؟

با سلام به دوستان و آقای بخششی سوال خوبی ارائه داده‌اید؟ آیا واقعا به این سوال پاسخ داده شده؟

یا اینکه شما خودتون مطرح کرده‌اید.

در جمع دوستانی که دکتر ای پژوهش هنر دارند مطرح شد پرسش از اینجا شروع شد که هنر و داستان نویس یا شعر به مرور ابعادی جهانی پیدا کرده

منتقد امروز باید مانند علامه‌های صده‌های گذشته باشند درگذشته فیزیک شیمی پزشکی و نجوم و

را یک نفر می‌فهمید امروز اینگونه نیست آیا هنر مستثنی است؟ آیا کسی در کنار تئوری کلاسیک، همه فرهنگ‌ها، آداب، باورها و ژانرهای را پمی شناسد

آیا روانشناسی، جامعه شناسی، زبان شماسی، ار تبت عمومی رای انتقاد درست از یک کار مورد نیاز نیست.؟

آیا خالق باید دنباله رو منتقدی باشد که ممکن است شناخت کافی نداشته باشد؟ امروز منتقد چه کمکی به خالق یک اثر می‌کند؟ آیا کسی که خود خلق نمی‌کند اجازه نقد کار دیگری را دارد؟

و آیا می‌توانیم بگوییم که نقد و کار منتقد‌ها نسبت به گذشت زمان فرق می‌کند

شما در نظر بگیرید نقدهایی که در زمان خود هدایت به بوف کور می‌شده با نقدهایی که در زمان حال بر این رمان نگاشته می‌شه و می‌شه گفت که نقد یک امر نسبی است که در نوع نقد‌ها هم به مرور زمان فرق می‌کنه؟

نقد امروز بوف کور به درد خالق اثر نمی‌خورد دیگر کسی نمی‌تواند بوف کور را با ذهنیت هدایت بنویسد که بهتر کار کند از سوی دیگر نقد کنن

ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻪ ﯾﮏ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪ ﺑﺸﻪ، ﯾﮏ ﻣﻨﺘﻘﺪ ﻣﯿﺸﻪ. ﻫﻤﻮﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﺑﯿﺴﯿﻢ ﭼﯽ ﻣﯿﺸﻪ، ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ

ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻪ ﯾﮏ ﺳﺮﺑﺎﺯ بشه. فیلم: Birdman (۲۰۱۴)

البته خواهشمندم این اشتباه شکل نگیرد که من منتقدان را محکوم نمی‌کنم تنها می‌گویم زمانه دگرگون شده و کار انتقاد سخت‌تر شده است مگر

البته بوف کور مثال زده شد. منظورم در کل آثار نویسنده‌ها و کار منتقدین است

مثلا در نظر بگیرید امکان داشته رمانی در زمان خود فقط از نطر منتقدین سبک نوشتاری اش در سبک ریالیسم مورد موشکافی و نقد قرار گرفته باشه اما می‌آییم می‌بینیم که بعد از ده سال منتقدانی می‌آیند و می‌گویند علاوه بر ریالیسم رمان فوق الذکر رگه هایی از ریالیسم جادویی رو هم با خودش داره و یا رگه‌های از گروتسک رو به همراه داره و الی آخر … ...

امروز منتقد چه کمکی به خالق یک اثر می‌کند؟ آیا کسی که خود خلق نمی‌کند اجازه نقد کار دیگری را دارد؟

…من این جمله شما رو خیلی پسنیدیدم 👏👏🌺🌺. و تاکید ممیکنم چه کمکی به اثر میکند؟؟