📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani


داری و بهترین طراحی لباس شد ….۷. داستان عشق

به خاطر اقتباس‌های متعددی که بعدها از این فیلم شد امروز داستان آن نخ نما به نظر می‌رسد اما در زمان خود غوغایی به پا کرد. این اثر جزو آن دسته آثاری است که از کتابش بهتر شد. موسیقی فوق العاده فرانسیس لای بعدها از خود فیلم هم مشهورتر شد، که تنها اسکار فیلم به او تعلق گرفت. «داستان عشق» که سال ۱۹۷۰ توسط آرتور هیلر کارگردانی شد، از آن دسته ملودرام‌های تراژیک است که تمام سعی اش جاری ساختن اشک بیننده است و البته که در این کار موفق است. کارگردانی هوشمندانه و دقیق آرتور هیلر، داستان اریک سیگل را روح تازه‌ای بخشید و توجه او به جزییات و هدایت خوب بازیگران، اثر قابل قبولی را مقابل دیدگان مخاطب قرار داد. «داستان عشق» با هنرنمایی رایان اونیل و الی مک گراو نامزد هفت جایزه اسکار شد ….۸. دختر خداحافظی. «دختر خداحافظی» یک کمدی رمانتیک گرم و کم نظیر با فیلمنامه فوق العاده نیل سایمون است که به نوعی اوج گفت وگونویسی و کشمکش شخصیت‌ها در آن اتفاق می‌افتد. فیلم یک ملودرام موقعیت است و داستان انسان هایی که شرایط اجباری موجب بازگشت آنها به زندگی می‌شود. ...
  • گزارش تخلف

عاشقانه‌های تاریخ سینما.. این ده فیلم در خاطر ما باقی ماندند

فیلم‌های ملودرام یا به تعبیر عوام عاشقانه، همواره نقش مؤثری در تاریخ سینمای جهان چه به جهت توجه منتقدان به محتوای اثر و چه به لحاظ استقبال مخاطبان سینما از کلیت آن به عنوان یک اثر سرگرم کننده داشته است. در گزارش پیش رو از ۱۰ فیلم ملودرام که در نظرسنجی‌های سایت‌ها و مجلات سینمایی همواره در رأس آثاری با موضوع مشابه قرار داشته‌اند به آرامی‌ گذر می‌کنیم ….۱. کازابلانکا. سال۱۹۴۲ و با کارگردانی مایکل کورتیز، راوی ماجرای عاشقانه‌ای در گیرودار جنگ دوم جهانی شد. کازابلانکا با هنرنمایی دو هنرپیشه نامدار تاریخ سینما همفری بوگارت و اینگرید برگمن درخشید و در شمار ماندگارترین فیلم‌های کلاسیک سینما جای گرفت. کازابلانکا از آن دسته رمانهای نایاب در تاریخ سینماست که پس از گذشت ۶۶ سال از زمان ساختش هنوز طراوت و شادابی خود را از دست نداده. راز ماندگاری آن را باید در تبدیل شدن شخصیت هایش به اسطوره جست وجو کرد، اسطوره هایی که هر گاه آنها را می‌‌نگری گویی هنوز زنده‌اند. هشت نامزدی اسکار و سه جایزه اصلی بهترین فیلم سال، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه بخشی از سهم کازابلانکاست ….۲. بر باد رفته. ...
  • گزارش تخلف

…و حسنک را به پای دار آوردند، و نعوذ بالله من قضاءالسوء، دو پیک را ایستانیده بودند که از بغداد آمده‏‌اند

و قرآن‌خوانان قرآن می‏‌خواندند. حسنک را فرمودند که «جامه بیرون کش». وی دست اندر زیر کرد و ازار بند استوار کرد و پایچه‌‏های ازار را ببست و جبه و پیراهن بکشید و دور انداخت با دستار. و برهنه با ازار بایستاد و دستها درهم زده، تنی چون سیم سپید، و رویی چو صد هزار نگار. و همه خلق به درد می‏گریستند. خودی روی‌‏پوش آهنی بیاوردند عمدا تنگ، چنان که روی و سرش را نپوشیدی، و آواز دادند که سر و رویش را بپوشید تا از سنگ تباه نشود، که سرش را به بغداد خواهیم فرستاد، نزدیک خلیفه. و حسنک را همچنان می‏‌داشتند، و او لب می‏‌جنبانید و چیزی می‏‌خواند، تا خودی فراخ‏‌تر آوردند. و درین میان، احمد جامه‏‌دار بیامد سوار و روی به حسنک کرد و پیغامی گفت که خداوند سلطان می‌‏گوید: «این آرزوی توست که خواسته بودی که چون پادشاه شوی ما را بر دار کن. ما بر تو رحمت خواستیم کرد، اما امیرالمؤمنین نبشته است که تو قرمطی شده‏‌ای، و به فرمان او بر دار می‌‏کنند.» حسنک، البته هیچ پاسخ نداد. ...
  • گزارش تخلف

قهوه، ﺑﻼﯼ ﺟﺎﻥ ﺑﺎﻟﺰﺍﮎ. ===============

ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪﺍﻥ، ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﮔﺎﻥ ﻭ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺍﺯ ﻧﻮﺷﯿﺪﻥ ﻗﻬﻮﻩ ﮔﺮﯾﺰﯼﻧﺪﺍﺭﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﺍﻧﻮﺭﻩ ﺩﻭ ﺑﺎﻟﺰﺍﮎ، ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ. ﻓﺮﺍﻧﺴﻮﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻦﻧﻮﺷﯿﺪﻧﯽ ﺑﺎﺧﺖ: ﺑﺎ ﻧﻮﺷﯿﺪﻥ ۵۰ ﻓﻨﺠﺎﻥﻗﻬﻮﻩ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ …ﭼﺎﯼ ﯾﺎ ﻗﻬﻮﻩ؟ … … … … … …. ﺍﮔﺮﭼﻪ ﺳﯿﻤﻮﻥ ﺩﻭ ﺑﻮﺁﺭ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﺶﺭﺍﺑﺎﻧﻮﺷﯿﺪﻥ ﭼﺎﯼ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼﻓﻨﺠﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺍﺯ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﺑﺎ. ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺁﺗﻠﯿﻪﺍﺵ ﻣﯽﺑﺮﺩ ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﻬﻮﻩﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪﻋﻨﻮﺍﻥ ‏ «ﺳﻮﺧﺖ‏» ﻫﻨﺮﻣﻨﺪﺍﻥﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ: ﻧﻘﻄﻪٔ ﺍﺷﺘﺮﺍﮎ ﺑﺘﻬﻮﻭﻥ ﻭ. ﭘﺮﻭﺳﺖ، ﮔﻠﻦ ﮔﻮﻟﺪ ﻭ ﻓﺮﺍﻧﺴﯿﺲ ﺑﯿﮑﻦ،. ﮊﺍﻥ ﭘﻞ ﺳﺎﺭﺗﺮ ﻭ ﮔﻮﺳﺘﺎﻭ ﻣﺎﻟﺮ. ﮐﺎﻓﺌﯿﻦ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﻗﻬﻮﻩ، ﻣﺨﺪﺭﯼ ﺍﺳﺖﺑﺎﺍﺛﺮﺍﺕ ﺳﻮﺩﻣﻨﺪ ﻗﻮﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺘﻤﺮﮐﺰﺷﺪﻥﻭ ﻫﻮﺷﯿﺎﺭ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﮐﻤﮏ ﻣﯽﮐﻨﺪ. ﻗﻬﻮﻩ ﺍﺯﺧﻮﺍﺏﺁﻟﻮﺩﮔﯽ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﺑﻪ ﻇﻬﻮﺭﺍﻧﺪﯾﺸﻪﻫﺎﯼ ﺟﺪﯾﺪ ﺳﺮﻋﺖ ﻣﯽﺑﺨﺸﺪ ﻭ. ...
  • گزارش تخلف

تمرین‌های نویسندگی:..۱- خود به خود نویسی متمرکز: درباره تجربه خود یا تجربه‌ای که خوب می‌شناسید، سریع بنویسید

هر چه به ذهنتان می‌رسد، بنویسید بی آن که نگران ساختار جمله، دستور زبان یا املای کلمات باشید. نگران این نباشید که آیا این نوشته در آینده برای شما مفید است یا خیر. نوشته خود را ارزیابی نکنید. درحین نوشتن آن را بازنویسی نکنید. فقط و فقط بنویسید. کارتان که تمام شد، نوشته را بایگانی کنید و بعد از چند روز آن را بخوانید؛ به احتمال زیاد قسمت هایی از آن موثر خواهد بود. این تمرین، یاری تان می‌کند که ناخودآگاه خود را فعال کنید. ۲- آن تجربه خاص که شما را وادار کرده واکنش عاطفی بروز دهید را (مانند خشم، حسادت، غم و …) بنویسید مکان، صداها و حوادث را توضیح دهید. جزئیات را بدون نظم خاصی بنویسید. ...
  • گزارش تخلف

به مناسبت تولد هیچکاک.. هیچکاک به روایت بیضایی: …

هیچکاک کمتر از همه فلسفه می‌بافد و بیش از همه از شخصیت سازی و انگیزه‌ها و فضا و ساختمان هر صحنه و هر گفتگو و ساختمان فنی و اجرایی حرف می‌زند؛ ولی اینهمه به معنای آن نیست که فیلم او ساخت فلسفی کمتری از دیگران دارد. او هرگز ظاهر یک متفکر را به خود نگرفت و راه حل یا تحلیل نظری برای کل جهان ارایه نکرد, بلکه کار مهمتری کرد، یک نمایشگر درجه اول باقی ماند که می‌داند چگونه روی آراستگی جهان معاصر و انسان معاصر را پس بزند، چنان که نه فقط متفکران _ بلکه همه _ ترس درونی و همیشگی بشر و نا امنی دایمی او را در پشت آن ببینند. هنر او با روانی، فصاحت، و لبخند توام است تا ما بتوانیم روبرو شدن با این ترس را طاقت بیاوریم …هیچکاک در قاب _ گفتگو با بهرام بیضایی ...
  • گزارش تخلف

روزها می‌گذرند و عشق‌های فراموش نشدنی دیروزها را در رویای فردا فرو برده و بر آن گره می‌زنند.. *

داستانی زیبا و خواندنی از آنچه هرگز نمی‌گذرد و دیروز زندگی ما نمی‌شود. داستان بلندنوشتهبا برگردانمنتخب نشریهمنتشر شد. *. منتظر دیدار شما در نمایشگاه کتابهستیم. نسخه کاغذی کتابهای انتشارات بوتیمار را از کتابفروشی‌ها و مراکز پخش بخواهید. تلفن تماس دفتر پخش و پذیرش کتاب بوتیمار:۰۲۱۶۶۹۰۰۷۴۸- ۰۹۱۶۹۱۴۳۸۴۳-۰۹۱۵۸۵۷۸۳۷۸. آدرس ایمیل: btmpub. مراکز پخش:، * ...
  • گزارش تخلف

مسابقه داستان کوتاه کوتاه پایداری؛ تا پایان آذر

ششمین دوره جشنواره داستان کوتاه کوتاه پایداری، تا پایان آذر داستان‌های کوتاه را می‌‌پذیرد. داستان‌نویسان می‌توانند «داستانک‌ها» و یا «داستان‌های کوتاه کوتاه» را حداکثر در ۲۵۰ کلمه از طریق پیام کوتاه به شماره ۰۲۱۰۰۰۰۳۶۵ و یا از طریق ایمیل به نشانی Fest ارسال کنند. آثار ارسالی نباید تا پیش از این در جشنواره‌های دیگر حائز رتبه و یا در نشریات مکتوب و غیرمکتوب منتشر شده باشند. آیین پایانی تا آخر امسال (۱۳۹۴) با همکاری باغ‌موزه دفاع مقدس برگزار خواهد شد. ششمین جشنواره خصوصی «داستان کوتاه کوتاه پایداری» به همت انتشارات هزاره ققنوس و با مشارکت باغ موزه دفاع مقدس و نیز حمایت جمعی از ناشران حوزه ادبیات پایداری مثل انتشارات سفیر اردهال، انتشارات تجلی مهر برگزار و به رتبه اول تا سوم این جشنواره به ترتیب هدیه‌های ۷۰۰، ۶۰۰ و ۵۰۰ هزار تومانی و سایر آثار نیز جوایزی اهدا خواهد شد. شناسایی و معرفی استعدادهای تازه در حوزه ادب پایداری، تولید محتوای ادب پایداری در فضای مجازی، چاپ و نشر آثار منتخب در قالب کتاب و تقدیر و تشکر از نوقلمان ادب پایداری برخی از اهداف برگزاری جشنواره داستان کوتاه کوتاه پایداری است ...
  • گزارش تخلف

این توصیف مربوط به قسمتی است که بوندرن‌ها سعی دارند ادی را به سرزمینش برگردانند، در حالی که سرکوب شده و شکست خورده است

به جایی که اغلب آن‌ها (بوندرن‌ها) غایبند و از آن رفته‌اند. در حالی که مادر کدی ممکن است مرجع سر کوب شده‌ی خاموش باشد، نادیده گرفتن خود ادی بسیارمشکل‌تر اشت، در جایی که مادر –زمین همزمان حاضر و غایب است. علاوه براین که او به عنوان یک جسد زندگی می‌کند، تأثیر مادرانه‌اش در بچه هایش زنده ست و این امر پایان دهندگی مرگ را باز هم منکر می‌شود. در حالی که آدامسکی ادی را زنی با پنیس توصیف می‌کند زهدانش قدرت بسیار بیشتری بر زندگیش اعمال می‌کند وهمچنین بر زندگی کسانی که اطراف او هستند او بیشتر از این که یک مادر فالیک باشد او هم بر علیه زبان پدر و هم آن چه مربوط به مادرست طغیان می‌کند …کلمات او نه تنها شکل فیزیکی به خود می‌گیرند، بلکه آن‌ها به شکل مادری درمی ایند «من می‌توانم کلمات را به شکل یک شئ ببینم، یک کوزه.» با برخورد زنانه با کلمات، او موضوعات انتزاعی را به اشیإ واقعی تبدیل می‌کند و سپس چیزهای واقع را به انتزاع برمی گرداند. (ص ۲۰۳ متن فارسی: انسی. چرا انسی؟ درباره‌ی اسمش فکر می‌کردم تا این که بعد از مدتی شکل می‌گرفت، شکل یگ ظرف، می دیدم که خودش آب می‌شه می‌ریزه توش، مثل شیره‌ای که تو تاریکی ...
  • گزارش تخلف

هر دو عمل به نظر می‌رسد برانکار مرگ مادر دلالت دارد؛ واردمن می‌خواهد مطمئن شود که او می‌تواند نفس بکشد و کش فکر می‌کند یک نابوت کث

با ناتوانی در بیان احساس شان و انتقال اعمالشان به زبان، آن‌ها نمی‌توانند درک کنند که مادرشان اکنون کلماتشان برای به زبان اوردن انچه رامی خواهند انجام دهند بر زبان اورند هنوز درک نمی‌کنند که مادر حالا یک استعاره است تا یک واقعیت. بنابرین فقط توسط ادی نیست که فاکنر بر فاصله‌ی زبان‌ها و بدن‌ها، بین زنان و سیستم پدرسالاری تأکید می‌کند. فرزندانش نیاز به یک سیستم تمایز دهنده دارند که هم سمبولیک و هم واقعی باشد. آن‌ها بر ابژه‌های سمبولیک تکیه می‌کنند که واقعیت فیزیکی دارند نسبت به کلمات. کاش تابوت را به بهترین وجه می‌سازد چون سمبول مادر است در حالی که اسب جوئل به عنوان یک جانشین واقعی مادر عمل می‌کند. جتا واردمن کوچک هم جمله‌ی معروفش مادر من یک ماهیست، یک استعاره را انتخاب می‌کند، ماهییی که خودش آن را کشته است. جانشین شدن ابژه به جای زبان: بنجی. هر یک از این استعاره‌ها جدا شدن پسران را از مادر و بریدن بند ناف را نشان می‌دهند. ولی هیچ کدام از این جداشدن‌ها اثر نمی‌کند چون به جای ترجمان به زبان در بعد فیزیکی می‌مانند. ...
  • گزارش تخلف

آن می‌باشد). در نتیجه او نوعی هویت زنانه کسب می‌کند که ممکنست تدریجأ منجر به جنون شود

او قادر به برقراری نوعی ارتباط غیر زبانی ست که او را از سایر مردان رمان جدا می‌کند.۱۹۵. دارل چیزهایی را می‌بیند و درک می‌کند که سایرین تواناییش را ندارند. همجنان که تولTull می‌گوید ا «این شبیه آن است که او به طریقی به درون شما رفته باشد. آن طور که گویی شما به خوتان نگاه می‌کنید و کارهای تان را از چشمان او می‌بینید.». او نه تنها به لحاظ بدنی فاقد پیوند خونی مشخص است بلکه متعلق به «سرزمینی است که از دید او محو می‌شود و می‌گریزد» ……. توانایی او درطغیان و غلبه بر پیوندهای فیزیکیش و ضعف او در چنگ زدن به هویتش که از روی حرف زدن از خودش با ضمیر سوم شخص می‌توان به آن پی برد، از بعضی جنبه‌ها نصویر آینه‌ای دیویی دل به شمار می‌رود که با کنار گذاشتن خود از عمل جنسی خود را انکار می‌کند. پیوندهای سیال اگو آن طور که نانسی جائوروف بحث می‌کند خصوصیتی از آن زنان است که هویت شان متفاوت از مادرشان سازمان نمی‌یابد بلکه مشابه آن است. چنین خصوصیتی وقتی بر دارل افکنده می‌شود فاجعه است. توانایی دیویی دل در گام نهادن به خارج از خودش هویت جنسیش را تقویت می‌کند وآن چنان که دیدیم آبستن شدنش را تسهیل می‌کند. ...
  • گزارش تخلف

برای اوسلاست زبان فقط تا جایی که گفته نشود وجود دارد

در مقایسه با برادرانش که مکررا جالت ذهنی خودشان را با صدای بلند بیان می‌کنند، او مشکل زیادی در سخن گفتن دارد. حتا واردمن سکوت نمی‌کند ودر تلاشست کلماتی را برای سرکردن با مرگ مادرش بیاید، و درباره‌ی آن چند بار با دارل صحبت می‌کند. سکوت دیویی دل مانند لمس او و انتخاب کلماتش؛ وضعیت زنانه‌اش را نشان می‌دهد. فقط دارل می‌تواند ذهن او را بخواند. ام او بیهوده منتظر است دکترپی بادی قفل زبان را بشکند وبه خواهش ناگفته‌ی او پاسخ گوید. «فقط اگر دکتر بفهمد هر کاری را برایم انجام خواهد داد.» او فقط به این دلیل که نمی‌تواند کلمات لازم را انتخاب و تمایلش به سقط را بیان کندادا کند، به سکوت و حاملگی و مادری روی میآورد. بعلاوه او خودش را فقط به این دلیل گرفتار این مخمصه (حاملگی) می داند که اجازه داده است یک وضعیت فیزیکی (پر یا خالی بودن توبره‌اش در انتهای ردیف پنبه‌ها) رفتار جنسیش را مشخص کند. او در ابتدا با لیف به طریق حسی و فیزیکی ارتباط می‌یابد «چشم هامون داشت تو هم غرق می‌شد، می افتاد رو دست‌های او و دست‌های من هم، من هم هیچی نمی‌گفتم» (ص۳۸متن فارسی.). رضایت به زبان نیاورده‌ی او به تصمیم لیف برای پرکر ...
  • گزارش تخلف

دیویی دل اگرچه تشخیص بیش از حد فیلسوفانه‌ی مادرش را از محدودیت زبان فاقد است آن را با شک‌های خود به نمایش در می‌آورد و هر وسیله‌ای

در صحبتی که عمیقا بحثی بین کدی و کوئنتین را به خاطر می‌آورد. دارل (در مورد حاملگی کدی) به او می‌گوید «. علت این که تو ان را نخواهی گفت این ست که وقتی تو ان را حتا به خودت می‌گویی می‌فهمی که آن درست است: این طور نیست؟ امن می‌توانم تقریبن روزی راکه تو دانستی این موضوع واقعیت دارد به تو بگویم. تو آنرا حتا به خودت نخواهی گفت. در حالی که کوئنتین امیدوار بود که کدی آن امر را بگوید، دیویی دل به نظر می‌رسد که تشخیص می‌دهد که وقتی آن را بگوید، اگر یک بارآن را به زبان بیاورد، با قطعیت آن روبرو خواهد شد. بر عکس کوئنتین که می‌خواهد حاملگی فیزیکی را با کلمات جایگزین کند، دیویی دل درک می‌کند کلمات آنچنان قدرتی را ندارند که بدن را حذف کنند. زبان فقط آن چه را او قبلن می‌دانسته بازگویی می‌کند و قدرت حذف بدن را ندارد. امید کم سوی او برای معلق نگهداشتن دانشش از وضعیتش، فاقد نیروی جنون آمیزی است که کوئنتین در نیاز مشابهی می‌سازدش. ...
  • گزارش تخلف

کش صنعتگر محتاط و دقیق که جای دارل را به عنوان راوی-هنرمند در انتهای رمان می‌گیرد دارای بعضی قدرتهای ذهن خوانی دارل است

وقتی او و دارل، جوئل را می‌بینند که اسبش را از عرض رودخانه عبور می‌دهد دارل فکر می‌کند «وقتی او زاده شد زمان بدی بود.، مادر زیر نور چراغ می‌نشست و او را بر بالشی بر زانویش قرار می‌داد. بلافاصله کش به این فکر او با سخن پاسخ می‌دهد:» آن بالش از خودش بزرگتر بود. «اما در حالی که این تبادل، سیالیت اگوی به هم پیوسته را اشکار می‌کند، بیشتر از آن بر صمیمیت دو برادر تکیه دارد. همانطور که کش می‌گوید» علت این است که من و او در فاصله‌ی کمی از هم به دنیا آمده‌ایم. «این امربه جای اینکه ناشی از ذهن خوانی یکدیگر باشد به سادگی به این علت است که هر یک می‌داند دیگری به چه فکر می‌کند. کش برخلاف دارل وابسته به جسمیت باقی می‌ماند و دستخوش درد شدید فیزیکی در طول سفر می‌شود و در طی مسیر رودخانه وسوسه می‌شود که خود را از دست جسد رها کند اما آگاهی او از قانون مذهبی موظفش می‌کند مادر را به لحاظ سمبولیک و فیزیکی در جایش قرار دهد … اگردر پایان سفر اتونومی و قدرت هنری به کش می‌رسد و رضایت از انجام آخرین خواهش مادر به جوئل و چند موز به واردمن و دیویی دل و همسر جدیدی به انسی به نظر می‌رسد که در نهایت مادر حذف و مغلوب ...
  • گزارش تخلف

بدن در حال پوسیدگی واقعی و طبیعی است بطوری که می‌توان گفت «شخصی است که فراتر از زبان رفته به نحوی که ما می‌توانیم آن را یک واقعیت

صحنه‌ی قابل نمایش –دفن مادر در شهرونوگراف- به راه هایی که آن چنان مخفی نیستند می‌رسد: انسی یک دست دندان و یک زن جدید می‌خواهد، کش یک فونوگراف، دیویی دل سقط جنین، واردمن ترن پشت شیشه‌ی مغازه و خوردن موز. حتا جوئل موتیف قویتری دارد: او در دفن مادرش چه سمبولیک چه واقعی موفق شده است. این تبدیل جسد به سمبول به خانواده اجازه می‌دهد تا به ساماندهی مفصل بندی بیانی برای سفردست یابندو به سختی‌های فیزیکی از سیل تا بوی بد جسداو طرحی دهند. دو نفری که نمی‌توانند برای مادر جانشینی پیدا کنند دیویی دل و دارل هستند که بالاترین بها را می‌پردازند. برای دیویی دل این سفر حتا دفن مادر نبود بلکه او از بقای مادری با عدم توانایی درسقط جنین و تداوم حاملگیش اطمینان یافت. دارل که نه تنها نتوانست برای سفر سازمانی بیانی سازمان دهد، تمام تلاشش را برای ممانعت جوئل و بقیه حتا قبل از مرگ ادی و بعد از آن، با عدم تلاش برای نکهداری تابوت در رودخانه و با سوزاندن انبار انجام داد، بهای گزافتری پرداخت. او با توجه به نیازش برای استوار کردن مجدد هویت خانواده بر اساس فرهنگ در مقابله با اصالت دادن به جسد، قربانی شد. «کار دیگه‌ای ن ...
  • گزارش تخلف