📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani


برای اوسلاست زبان فقط تا جایی که گفته نشود وجود دارد

در مقایسه با برادرانش که مکررا جالت ذهنی خودشان را با صدای بلند بیان می‌کنند، او مشکل زیادی در سخن گفتن دارد. حتا واردمن سکوت نمی‌کند ودر تلاشست کلماتی را برای سرکردن با مرگ مادرش بیاید، و درباره‌ی آن چند بار با دارل صحبت می‌کند. سکوت دیویی دل مانند لمس او و انتخاب کلماتش؛ وضعیت زنانه‌اش را نشان می‌دهد. فقط دارل می‌تواند ذهن او را بخواند. ام او بیهوده منتظر است دکترپی بادی قفل زبان را بشکند وبه خواهش ناگفته‌ی او پاسخ گوید. «فقط اگر دکتر بفهمد هر کاری را برایم انجام خواهد داد.» او فقط به این دلیل که نمی‌تواند کلمات لازم را انتخاب و تمایلش به سقط را بیان کندادا کند، به سکوت و حاملگی و مادری روی میآورد. بعلاوه او خودش را فقط به این دلیل گرفتار این مخمصه (حاملگی) می داند که اجازه داده است یک وضعیت فیزیکی (پر یا خالی بودن توبره‌اش در انتهای ردیف پنبه‌ها) رفتار جنسیش را مشخص کند. او در ابتدا با لیف به طریق حسی و فیزیکی ارتباط می‌یابد «چشم هامون داشت تو هم غرق می‌شد، می افتاد رو دست‌های او و دست‌های من هم، من هم هیچی نمی‌گفتم» (ص۳۸متن فارسی.). رضایت به زبان نیاورده‌ی او به تصمیم لیف برای پرکر ...
  • گزارش تخلف

دیویی دل اگرچه تشخیص بیش از حد فیلسوفانه‌ی مادرش را از محدودیت زبان فاقد است آن را با شک‌های خود به نمایش در می‌آورد و هر وسیله‌ای

در صحبتی که عمیقا بحثی بین کدی و کوئنتین را به خاطر می‌آورد. دارل (در مورد حاملگی کدی) به او می‌گوید «. علت این که تو ان را نخواهی گفت این ست که وقتی تو ان را حتا به خودت می‌گویی می‌فهمی که آن درست است: این طور نیست؟ امن می‌توانم تقریبن روزی راکه تو دانستی این موضوع واقعیت دارد به تو بگویم. تو آنرا حتا به خودت نخواهی گفت. در حالی که کوئنتین امیدوار بود که کدی آن امر را بگوید، دیویی دل به نظر می‌رسد که تشخیص می‌دهد که وقتی آن را بگوید، اگر یک بارآن را به زبان بیاورد، با قطعیت آن روبرو خواهد شد. بر عکس کوئنتین که می‌خواهد حاملگی فیزیکی را با کلمات جایگزین کند، دیویی دل درک می‌کند کلمات آنچنان قدرتی را ندارند که بدن را حذف کنند. زبان فقط آن چه را او قبلن می‌دانسته بازگویی می‌کند و قدرت حذف بدن را ندارد. امید کم سوی او برای معلق نگهداشتن دانشش از وضعیتش، فاقد نیروی جنون آمیزی است که کوئنتین در نیاز مشابهی می‌سازدش. ...
  • گزارش تخلف

آن می‌باشد). در نتیجه او نوعی هویت زنانه کسب می‌کند که ممکنست تدریجأ منجر به جنون شود

او قادر به برقراری نوعی ارتباط غیر زبانی ست که او را از سایر مردان رمان جدا می‌کند.۱۹۵. دارل چیزهایی را می‌بیند و درک می‌کند که سایرین تواناییش را ندارند. همجنان که تولTull می‌گوید ا «این شبیه آن است که او به طریقی به درون شما رفته باشد. آن طور که گویی شما به خوتان نگاه می‌کنید و کارهای تان را از چشمان او می‌بینید.». او نه تنها به لحاظ بدنی فاقد پیوند خونی مشخص است بلکه متعلق به «سرزمینی است که از دید او محو می‌شود و می‌گریزد» ……. توانایی او درطغیان و غلبه بر پیوندهای فیزیکیش و ضعف او در چنگ زدن به هویتش که از روی حرف زدن از خودش با ضمیر سوم شخص می‌توان به آن پی برد، از بعضی جنبه‌ها نصویر آینه‌ای دیویی دل به شمار می‌رود که با کنار گذاشتن خود از عمل جنسی خود را انکار می‌کند. پیوندهای سیال اگو آن طور که نانسی جائوروف بحث می‌کند خصوصیتی از آن زنان است که هویت شان متفاوت از مادرشان سازمان نمی‌یابد بلکه مشابه آن است. چنین خصوصیتی وقتی بر دارل افکنده می‌شود فاجعه است. توانایی دیویی دل در گام نهادن به خارج از خودش هویت جنسیش را تقویت می‌کند وآن چنان که دیدیم آبستن شدنش را تسهیل می‌کند. ...
  • گزارش تخلف

کش صنعتگر محتاط و دقیق که جای دارل را به عنوان راوی-هنرمند در انتهای رمان می‌گیرد دارای بعضی قدرتهای ذهن خوانی دارل است

وقتی او و دارل، جوئل را می‌بینند که اسبش را از عرض رودخانه عبور می‌دهد دارل فکر می‌کند «وقتی او زاده شد زمان بدی بود.، مادر زیر نور چراغ می‌نشست و او را بر بالشی بر زانویش قرار می‌داد. بلافاصله کش به این فکر او با سخن پاسخ می‌دهد:» آن بالش از خودش بزرگتر بود. «اما در حالی که این تبادل، سیالیت اگوی به هم پیوسته را اشکار می‌کند، بیشتر از آن بر صمیمیت دو برادر تکیه دارد. همانطور که کش می‌گوید» علت این است که من و او در فاصله‌ی کمی از هم به دنیا آمده‌ایم. «این امربه جای اینکه ناشی از ذهن خوانی یکدیگر باشد به سادگی به این علت است که هر یک می‌داند دیگری به چه فکر می‌کند. کش برخلاف دارل وابسته به جسمیت باقی می‌ماند و دستخوش درد شدید فیزیکی در طول سفر می‌شود و در طی مسیر رودخانه وسوسه می‌شود که خود را از دست جسد رها کند اما آگاهی او از قانون مذهبی موظفش می‌کند مادر را به لحاظ سمبولیک و فیزیکی در جایش قرار دهد … اگردر پایان سفر اتونومی و قدرت هنری به کش می‌رسد و رضایت از انجام آخرین خواهش مادر به جوئل و چند موز به واردمن و دیویی دل و همسر جدیدی به انسی به نظر می‌رسد که در نهایت مادر حذف و مغلوب ...
  • گزارش تخلف

بدن در حال پوسیدگی واقعی و طبیعی است بطوری که می‌توان گفت «شخصی است که فراتر از زبان رفته به نحوی که ما می‌توانیم آن را یک واقعیت

صحنه‌ی قابل نمایش –دفن مادر در شهرونوگراف- به راه هایی که آن چنان مخفی نیستند می‌رسد: انسی یک دست دندان و یک زن جدید می‌خواهد، کش یک فونوگراف، دیویی دل سقط جنین، واردمن ترن پشت شیشه‌ی مغازه و خوردن موز. حتا جوئل موتیف قویتری دارد: او در دفن مادرش چه سمبولیک چه واقعی موفق شده است. این تبدیل جسد به سمبول به خانواده اجازه می‌دهد تا به ساماندهی مفصل بندی بیانی برای سفردست یابندو به سختی‌های فیزیکی از سیل تا بوی بد جسداو طرحی دهند. دو نفری که نمی‌توانند برای مادر جانشینی پیدا کنند دیویی دل و دارل هستند که بالاترین بها را می‌پردازند. برای دیویی دل این سفر حتا دفن مادر نبود بلکه او از بقای مادری با عدم توانایی درسقط جنین و تداوم حاملگیش اطمینان یافت. دارل که نه تنها نتوانست برای سفر سازمانی بیانی سازمان دهد، تمام تلاشش را برای ممانعت جوئل و بقیه حتا قبل از مرگ ادی و بعد از آن، با عدم تلاش برای نکهداری تابوت در رودخانه و با سوزاندن انبار انجام داد، بهای گزافتری پرداخت. او با توجه به نیازش برای استوار کردن مجدد هویت خانواده بر اساس فرهنگ در مقابله با اصالت دادن به جسد، قربانی شد. «کار دیگه‌ای ن ...
  • گزارش تخلف

تعلیم کوک کردن ساعت. خولیو کورتاسار.. آنجا در آن اعماق، مرگ خانه دارد

ولی شما نهراسید. ساعت را با یک دست بردارید. با دو انگشت کلید عقربه‌هایش را بکشید، با احتیاط آن را بچرخانید. حالا، زمان دیگری آغاز می‌شود. درختان برگ می‌آورند. قایق‌ها، برای مسابقه‌ی قایقرانی بزرگی به حرکت درمی‌آیند. زمان، همچون بادبزنی رفته‌رفته از خود پر می‌شود و از هوا بیرون می‌زند: نسیم خاک، سایه‌ی بانویی و عطر نان. دیگر چه توقعی دارید؟ دیگر چه توقعی دارید؟. ...
  • گزارش تخلف

«آدم‌هایی که به خدا اعتقاد دارند فکر می‌کنند خدا به این علت انسان را در زمین قرار داده چون بهترین حیوانات است و اشرف مخلوقات است

اما انسان‌ها نیز نوعی حیوان هستند و به مرور زمان به حیوان دیگری تبدیل می‌شوند و آن حیوان باهوش‌تر خواهد بود و انسان را در باغ وحش خواهد گذاشت. همان‌طور که ما شامپانزه‌ها و گوریل‌ها را در باغ وحش می‌گذاریم. و یا این‌که انسان‌ها مبتلا به یک بیماری می‌شوند و در اثر آن می‌میرند و نسل‌شان منقرض می‌شود و یا این‌که آن‌قدر آلودگی ایجاد می‌کنند که سرانجام خودشان قربانی آن می‌شوند. و در چنین حالتی تنها حشرات در دنیا به حیات خود ادامه خواهند داد و آن‌ها اشرف مخلوقات خواهند شد.». صفحهٔ ۲۶۱ …ماجرای عجیب سگی در نیمه شب | نوشتهٔ مارک هادون | ترجمهٔ شیلا ساسانی‌نیا | انتشارات ...
  • گزارش تخلف

نویسنده: احمد محمود. چاپ: نهم (۱۳۹۴). تاریخ چاپ نخست: ۱۳۷۹

تعدا صفحات: ۱۰۳۸ صفحه (دو جلد). قطع: رقعی. نوع جلد: شومیز. توضیحات بیشتر:. در «درخت انجیر معابد» محمود از عوامل و عناصری سود برده است که نیاز به جرات خاصی دارد. بعبارت دیگر می‌توان گفت اگر نویسنده به قدرت و تسلط خود اطمینان نداشت شاید از ترس سقوط، به این عناصر که در رمان ایرانی تازگی دارد نزدیک نمیشد. رمان از نظر ساختار، ظرفیت تازه از رئالیسم است که با سورئالیسم پیوند خورده است. می‌توان گفت که جانمایه رمان از نظر موضوع در رمان فارسی تازگی دارد. در پیرامون درخت، در دل یک شهر سنتی به تدریج شهرکی شکل می‌گیرد که از نظر اندیشه با شهرنشینی اختلاف پیدا می‌کند و همین موجب تنشها، درگیری‌های فیزیکی و فکری میگردد. ...
  • گزارش تخلف

ری داگلاس برادبری نویسنده سرشناس آمریکایی (زاده ۱۹۲۰) در هفت سالگی با گوش سپردن به داستانی از ادگار الن پو که خویشاوندی نزدیک برای

چیز دیگری که تخیل او را شکل داد سینما بود که از سه سالگی با تماشای فیلم صامت گوژپشت نتردام عاشق آن شد. او نخستین داستانش را در دوازده سالگی بر کاغذ بسته بندی گوشت نوشت. بلوغ او همزمان با عصر فضا و اختراع گونه‌ای موشکهای هدایت شونده بود. نخستین دتستان جدی و ادبی برادبری در بیست و سه سالگی اش نوشته و به نشریه‌ای معتبر فروخته شد تا این نوشته او را از کابوس طولانی غرق شدن دختربچه‌ای که همبازی کودکی اش بود رها سازد. این حادثه و مرگ برادر خردسالش و خاطره تماشای دو فیلم ترسناک در کودکی سبب شد که خوف و کابوس و مرگ جزو ویژگیهای اصلی داستانهایش شوند. شهرت اصلی او از دهه ۴۰ میلادی به عنوان یکی از مهمترین نویسندگان آن دهه آغاز شد و کسب جوایز ادبی مهمی را به دنبال داشت. او تجربه فیلمنامه نویسی هم دارد و شعر و مقاله هم نوشته است. کتاب پیش گفته گزیده‌ای از یکصدداستان برگزیده ری برادبری، سیبهای طلایی خورشید، ماشین آلات زمان، و جز اینهاست. از این نویسنده فانتزی نویس رمان بسیار شناخته شده «۴۵۱درجه فارنهایت» به دست فرانسوا تروفو به فیلمی معروف تبدیل شد. ...
  • گزارش تخلف

هشت داستان کوتاه، طنز و فانتزی با درونمایه اجتماعی فلسفی در کتاب «دوباره احمق‌های چلم» گرد هم آمده‌اند تا به مخاطب لذت بدهند و او

داستان‌ها حماقت انسان‌ها را به تصویر کشیده‌اند و راه حل هایی که برای مشکلات پیش آمده مطرح می‌شود از موضوع اصلی احمقانه‌تر است. حوادث داستان در دهکده‌ی خیالی «چلم» روی می‌دهد که مشهور است اداره‌ی آن با رئیس شورا و بزرگانی است که همه احمق هستند …افراد دهکده همه یهودی اند و داستان اشاره هایی دارد به فرهنگ، تاریخ، آداب و رسوم و زندگی مردم یهود بدون هیچ گونه تعصب قومی و مذهبی. شخصیت‌های اصلی افراد کودن و احمقی هستند که کنش‌ها و عملکردهای هیجان انگیز، مسخره و خنده داری دارند. اگر چه کتاب طنز است، اما مهمل بافی نیست و با تخیل قوی نویسنده همراه است. داستان‌ها زیرساخت‌های قوی و تفکر برانگیز دارند و در لایه‌های پنهان رفتارها و کنش‌های رهبران سیاسی را مورد تمسخر قرار می‌دهند …زبان اثر طنز داستان را بسیار خوب منتقل می‌کند و با زیرنویس هایی با اطلاعات درست به مخاطب ارائه شده است. تصاویر کتاب زیبا هستند و یهودی بودن شخصیت‌ها را نشان می‌دهند. ...
  • گزارش تخلف

ایزاک بشویس سینگر (به زبان ییدیش: יצחק באַשעװיס זינגער یا יצחק בת־שבֿעס זינגער) (زاده ۱۹۰۴ (یا ۱۹۰۲) در رادزمین، لهستان - درگذشته

پدر ایزاک و پدر بزرگ مادری او خاخام بودند …او در سال ۱۹۳۵ به ایالات متحده مهاجرت کرد، سردبیر روزنامه «فوروارد» در نیویورک شد و اکثر داستان‌های کوتاه خود را برای اولین بار در آن روزنامه چاپ کرد …زمستان‌های سرد نیویورک در بازپسین سال‌های زندگی دیگر به او اجازه پیاده‌روی‌های طولانی نمی‌داد، به فلوریدا رفت و در همان‌جا در میامی درگذشت. نام او را پس از مرگش در سال ۱۹۹۱ بر یکی از خیابان‌های این شهر گذاشتند …سینگر تحلیل‌های روانشناسانه عمیقی از شخصیت‌هایش به دست می‌داد و از لحاظ فکری شیفته اسپینوزا فیلسوف معروف هلندی بود، شهرت او بیشتر مرهون داستان‌های کوتاهش بود. ...
  • گزارش تخلف

یک مهمانی یک رقص.. آیزاک باشویس سینگر. مژده دقیقی

انتشارات نیلوفر. کتاب مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه هست که عشق پیری را قبلا معرفی کردم و سایر داستان‌ها هم به شرح زیر هستند:. دوست کافکا: مرد درون کافه که دوست کافکا بوده و خیلی افراد مشهور دیگر دارد داستانش را تعریف می‌کند. یک روز در جزیره‌ی کانی: مرد پناهنده‌ای است که نه مجوز دارد نه پول اما عاشق یک زن است. شوخی: مرد با نویسنده بزرگی وارد یک مکاتبه عشقی دروغین می‌شود. یک مهمانی یک رقص: سه خواهر مجردند و خواهر سوم وقتی قرار است عروس شود آرزو مهمانی و رقص دارد. پدر بزرگ و نوه: نوه که به نوعی کمونیست است نزد پدر بزرگ یهودی اش آمده. وانویلد کاوا: منتقدی که مطالب زیادی ندارد و ازدواجش سبب تعجب شده. خائن به قوم یهود: موضوع جنجالی ازدواج مرد با ۴ زن به طور هم زمان است. ...
  • گزارش تخلف