📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani


_نویسنده. درازده آذر-سه دسامبر. ن

Robert Louis Balfour Stevenson. نویسنده اسکاتلندی قرن نوزدهم …در اسکاتلند به دنیا آمد. از کودکی ضعیف و رنجور بود. پس از تحصیلات متوسطه، در سال ۱۸۶۷ برای تحصیل در رشته مهندسی راه و ساختمان، وارد دانشگاه ادینبورگ شد اما ابتلایش به بیماری سل او را از ادامه راه پدر باز می‌داشت و به همین دلیل پس از چندی به تحصیل حقوق پرداخت و در سال ۱۸۷۵ به کانون وکلای اسکاتلند خوانده شد. با وجود اینکه هر روز ضعف جسمی بر وی مستولی می‌شد. اما او هیچگاه از نوشتن دست نکشید و با یکی دومجله نیز همکاری می‌کرد تا اینکه با خانم فانی واندر گریفت آزبورن آمریکایی ازدواج کرده و برای سرگرم کردن پسر خوانده‌اش، لوید آزبورن داستان جزیره گنج را نوشت. این رمان ابتدا در مجله یانگ فوکز (Young Folks) چاپ شد و بعد در سال ۱۸۸۳ به صورت کتاب انتشارت یافت. نویسنده که در آن هنگام سی و سه سال داشت بلافاصله به شهرت رسید. او که سخت مبتلا به بیماری سل بود، در سال ۱۸۸۸ رهسپار دریاهای جنوب شد و تا آخر عمر، به همراه خانواده‌اش در جزیره زیبای ساموآ (Samoa) در اقیانوس آرام زندگی کرد. ...
  • گزارش تخلف

بمناسبت _نویسنده. درازده آذر-سه دسامبر. ن …بررسی ویژگی‌های ادبی آثار:

-ازنظراو، قصه و داستان برای انسان بالغ همانند بازی است برای کودک:. در قصه و داستان است که او فضای زندگی خود را عوض می‌کند و به حیات خود معنای دیگری می‌بخشد، و هرگاه حال و هوای اثری با رؤیاها و خیالهای او چنان دمساز باشد که او حاضر باشد در آن باتمام وجودش به اجرای نقشی بپردازد و همچنین، هرگاه آن اثر او را باهر حادثه‌اش شاد و سرخوش بدارد و هرگاه او با جان و دل بخواهد دوباره آن را به یاد آورد و بار دیگر در فضای آن با شور و شعف تمام زندگی کند، در آن صورت او می‌تواند آن قصه را با همه وجود بخواند. -مهارت استیونسن، در واقعی جلوه دادن حادثه‌های داستان است. اگر چه قهرمانان داستان کارهای عجیب و غریبی انجام می‌دهند که باورپذیری آن برای خواننده دشوار باشد. استیونسن سعی می‌کند، حادثه‌ها را در چارچوب کامل واقعیت قرار دهد. او به عنوان یک واقعگرا و رآلیست، هرگز نمی‌کوشد تا عکس برگردانی از حادثه، فرا روی ما قرار دهد، بلکه کوشش می‌کند تا چنان چشم‌اندازی از حادثه‌ها در اختیار ما بگذارد که حتی از خود واقعیت حیات هم پربارتر و زنده‌تر و واقعی‌تر جلوه کند …-قهرمانان داستانهای استیونسن، اغلب دسته و پنجه نرم ک ...
  • گزارش تخلف

📌هاروکی موراکامی

اگر انسان‌ها تا ابد زندگی می‌کردند، اگر پیر‌تر نمی‌شدند، اگر بی‌وقفه در این جهان زندگی می‌کردند بدون مردن، همیشه سالم، فکر می‌کنی هرگز به خود زحمت فکرکردن به چیزهایی را می‌دادند که الان مشغولشان کرده؟ منظورم این است که ما درباره‌ی همه چیز فکر می‌کنیم، تقریبا همه چیز؛ فلسفه، روان‌شناسی، منطق، دین، ادبیات. فکر می‌کنم اگر چیزی به نام مرگ وجود نداشت، افکار پیچیده‌ی اینچنینی هرگز به وجود نمی‌آمد. باید به طور جدی به معنی زنده‌ بودنشان و اینک اینجا بودنشان فکر کنند، چون می‌دانند که روزی خواهند مرد. درست است؟ اگر قرار بود برای همیشه زنده بمانیم چه کسی به معنای زنده بودن فکر می‌کرد؟ چه اهمیتی داشت؟ یا حتی اگر برای کسی اهمیتی داشت احتمالا فقط فکر می‌کردند: «خوب کلی وقت دارم. بعدا بهش فکر می‌کنم.» ولی ما نمی‌توانیم تا بعد صبر کنیم. ...
  • گزارش تخلف

عادت‌های بد منوچهر.. ما یک رفیقی داریم به اسم منوچهر که خیلی جو‌گیره

هر فیلم و سریالی که می‌بینه یک هفته الی یک ماه با نقش اصلی فیلم هم‌ذات‌پنداری می‌کنه و تیپ و رفتار نقش اول رو به صورت غیرارادی تقلید می‌کنه. قدیم‌تر‌ها که جو دیدن سریال به این شکل نبود یه کم راحت‌تر بودیم. چند روز تو یه نقش فرو می‌رفت و بعدش خودش در می‌اومد و می‌رفت تو یه نقش دیگه. یادمه از نقش‌های رزمی به دلیل شکست‌هایی که می‌خورد راحت‌تر بیرون می‌اومد. مثلا راکی یا استیون سیگال که می‌شد می‌رفت تو محلشون دعوا و داد و بیداد می‌کرد، معمولا آخرش اینقدر کتک می‌خورد که مجبور می‌شد تا چند ماه روی تخت بیمارستان نقش دن کارلئونه بعد از ترور رو بازی کنه. (تمام مدت فکش رو هم مثل مارلون براندو می‌آورد جلو ازگل) اما وقتی دسترسی به سریال‌های روز دنیا راحت شد کار برای منوچهر هم سخت‌تر شد. چون تعداد اپیزودهای سریال‌ها زیاد بود منوچهر مجبور می‌شد ناخودآگاه عمق بیشتری به نقش‌هاش بده. بریکینگ بد اومد منوچهر کچل کرد و ریش پروفسوری گذاشت و رفت تو یه شیشه‌بری مشغول به کار شد! هوملند (Homeland) که اومد تا یه مدت هر جا می‌رفت می‌گفت من تو ارتش بودم، رفتم عراق هشت سال اسیر شدم. ...
  • گزارش تخلف

_نویسنده. دوازده آذر

نویسنده معاصر ایرانی، نویسنده داستان کوتاه و از مهم‌ترین چهره‌های جنگ اصفهان …بهرام صادقی در ۱۵ دی ۱۳۱۵ در نجف‌آباد به دنیا آمد. او تا سال ۱۳۳۴ در اصفهان زندگی کرد و سپس برای ادامه تحصیل در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران، به تهران سفر کرد. از سن بیست سالگی هم‌زمان با تحصیل در رشتهٔ پزشکی، داستان‌هایش را در مجلات ادبی به چاپ می‌رساند. کتابدونی. وی پس از سی سالگی کمتر می‌نوشت. اولین داستان کوتاه‌اش وقتی بیست سال سن داشت منتشر شد و «ملکوت»، تنها داستان بلندش، را در بیست و پنج سالگی منتشر کرد. برخی منتقدان ملکوت را با رمان بوف کور صادق هدایت مقایسه می‌کنند. مجموعه داستان «سنگر و قمقمه‌های خالی»، داستان بلند «ملکوت» و چند داستان کوتاه پراکنده، کل او را تشکیل می‌دهند. همین دو کتاب چاپ شده آن‌قدر بود که او را از بزرگ‌ترین داستان نویسان معاصر ایران و صاحب سبکی پیشرو بدانند. ...
  • گزارش تخلف

چه کسی باور می‌کند، رستم. روح‌انگیز شریفیان متولد ۱۳۲۰ در تهران است

او که مدرک روانشناس تعلیم و تربیت از اتریش دارد سال‌هاست در لندن زندگى مى‌کند. رمان «چه کسی باور می‌کند، رستم»، که شریفیان هفت سال را صرف نگارش آن کرده در سال ۱۳۸۲ منتشر شد و توانست جایزه ادبی گلشیری را برای بهترین رمان سال از آن خود کرد. این رمان هم همانند داستان‌هایى که بیشتر نویسندگان ایرانى مقیم خارج نوشته‌‌اند درباره‌ی دغدغه آدم‌هایى است که به گذشته‌شان گره خورده‌اند. داستان این کتاب داستان زنى است که در سفرى به خارج از کشور و به همراه شوهرش در انزواى خویش به مرور خاطرات گذشته و روابط دوستان و خویشان مى‌پردازد و به کشف تازه‌اى از عشق پنهان شده در خود مى‌رسد. یکى از نکات مثبت رمان که مى‌توان به آن اشاره نمود پرسوناژهاى باور‌پذیر و ملموس آن هستند. این رمان که نثر ساده و زبانى پخته دارد به گونه‌اى است که ‌مى‌توان بى‌هیچ مشکلى آن را خواند. ...
  • گزارش تخلف

شاگردانش بدون استثنا عاشقش می‌شوند

اگر بپرسید چه‌جور عشقی، فقط می‌توانم جواب‌تان را با یک سؤال دیگر بدهم: اگر منظورتان اول کار است، لری را به عنوان یک پدر حمایت‌گر دوست دارند. بعد به عنوان استادی خیرخواه دل‌بسته‌اش می‌شوند و سرانجام به عنوان مرد زندگی به او دل می‌بازند. بعد از آن نوبت به چیزی می‌رسد که لری و شاگردانش به آن می‌گویند «فارغ‌التحصیلی» که در حقیقت هیچ ربطی به درجه‌ی هنرجو ندارد، بلکه مرحله‌ای از همان چرخه‌ی عاطفی‌ست که ذکرش رفت. نشانه‌ی احراز فارغ‌التحصیلی این است که هنرجو به صورت واضح کلمه‌ی «ازدواج» را به کار ببرد …. ☞ ...
  • گزارش تخلف

آسیابان: برای پادشاهی که در سرزمین خویش می‌گریزد بزرگان چه گفته‌اند؟. زن: سخن بزرگی نگفته‌اند!

آسیابان: من گریزان در سرزمین خویش خانه به خانه می‌روم و همه جا بیگانه‌ام. سفره‌ای نیست که مرا مهمان کند. و رختخوابی نه که در آن دمی بیاسایم. میزبانان خود در حال گریزند. اسبان رهوار به جای آن که مرا به سوی پیکار برانند از آن به در بردند. شرم بر من …. ☞ ...
  • گزارش تخلف