ماتیکانداستان 📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani ماتیکانداستان ۰۰:۱۰ ۱۳۹۴/۰۹/۰۶ اولین شماره مجلهی «داستان خلاق سال» منتشر شد نشریهی تخصصی ادبیات داستانی ویژهی جشنوارهی داستان کوتاه خلاقانهی سال (حیرت). در این شماره، علاوه بر گزارش اولین دوره جشنواره و انتشار ۲۰ داستان برگزیده مرحلهی نهایی جشنوارهی سراسری داستان کوتاه خلاقانه سال ۱۳۹۴،. مجموعهای از مقالات و نقدهای تخصصی و همچنین ویژه نامه استاد محمدرضا صفدری، در ۲۶۶ صفحه منتشر شده است. جهت خرید نشریه، پس از واریز مبلغ نشریه به شماره کارت. (۶۰۳۷-۶۹۱۵-۵۳۸۲-۵۰۴۳) بانک صادرات به نام مجید خادم، آدرس دقیق و کدپستی و نام و نام خانوادگی خود را به همراه شماره فیش واریزی به شماره تلفن ۰۹۳۸۵۱۶۳۵۴۶ ارسال کنید. قیمت نشریه برای شرکت کنندگان در جشنواره با ۲۰ درصد تخفیف، ۸۰۰۰تومان و هزینه پست سفارشی ۶۰۰۰ تومان است. خرید بیش از یک نسخه، تنها یک هزینهی پست خواهد داشت. ... ماتیکانداستان ۲۳:۵۰ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ در حین خوندن مجموعه زندگی عزیز از آلیس مونرو (برنده نوبل ۲۰۱۳) به یکی دو پاراگراف زیبا البته به نظر خودم برخوردم - البته جکسون میدانست، کتابها به این دلیل موجود دارند که مردم مینشینند. آنها را میخوانند آنها یک باره ظاهر نمیشوند اما چرا؟ پرسش این بود. آنجا کتابهایی بود که مربوط به گذشته بودند، تعداد زیادی کتاب وجود داشت. دوتا از آنها را در مدرسه خوانده بود. یک آسمان دو شهر و هاکلبری فین. هر دوی آنها به زبانی نوشته شده بود که هر چند به طریقی متفاوت اما شما را فرسوده میکرد و این قابل درک بود. آنها در گذشته نوشته شده بودند. آنچه برای جکسون معما شده بود، گرچه تمایلی به فاش کردن آن نداشت این بود که چرا هیچ کس نمیخواهد بنشیند و در زمان حال چیزی بنویسد. ... ماتیکانداستان ۲۳:۲۲ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ میوزند ماتیکانداستان ۲۳:۲۲ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ نقد سعید بردستانی بر مجموعه داستان باد زنها را میبرد نوشته حسن محمودی، نشر نیماژ چاپ شده در نشریه صدا ماتیکانداستان ۲۳:۲۲ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ سعید بردستانی: بادهای مخالف زنها بر «باد زنها را میبرد» اثر حسن محمودی «باد زنها را میبرد» تازهترین مجموعه داستان حسن محمودی از نویسندگان نسل چهارم است. مجموعهای مشتمل بر پانزده داستان کوتاه که بسیاری از آنها در مجموعههای پیشین آمدهاند. از این بابت مجموعه، حکم برگزیده داستانها را دارد. به طور کلی میتوان داستانهای مجموعه را به دو دسته عمده تقسیم کرد:. دسته اول داستانهایی که رویکردی رئالیستی و شکلی داستانی دارند. داستانهایی مانند «بوی خوش زن»، «باد زنها را میبرد»، «قازولایی» و …. این داستانها قرابت زیادی با زندگی مخاطب دارند و به راحتی اینهمانی او را برمیانگیزند. حتا اگر خرق عادتی مانند «باد بردن یک زن» در افتتاحیه یک داستان آمده باشد. از طرف دیگر اغلب سیر خطی دارند و درک واقعیت داستانی را به تاخیر نمیاندازند. ... ماتیکانداستان ۲۳:۰۱ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ یادداشت «کیارنگ علایی» درباره کتاب «کتابخانه عجیب» ماتیکانداستان ۲۲:۵۱ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ انجمن ماتیکان داستان.. برای حمایت از ما کانال را به دیگران معرفی کنید تماس با مدیر کانال:. شماره تماس: ۰۹۳۶۰۴۸۶۵۵۹. لطفن در گروهها به اشتراک بگذارید ماتیکانداستان ۲۲:۵۰ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ هر نگاهی را جذب میکنیم … تلگرامی «انتشارات افراز» را به دوستانتان معرفی کنید … ماتیکانداستان ۲۱:۳۷ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ تا وارد شدیم مادربزرگ سبدی را در کنار جاکفشی نشانمان داد. جاموبایلی بود گفت: «موبایلتان را آنجا بگذارید. دلم برایتان تنگ شده. ساعتی را با هم باشیم …». به هم نگاه کردیم. سکوتمان شرمندگی را فریاد میزد … … ماتیکانداستان ۲۱:۳۷ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ آنقدر سرفه کرد که آخر محتویات معدهاش را روی من خالی کرد سعی کردم وانمود کنم که اتفاقی نیفتاده تا خجالت نکشد. آرام پیشبندش را باز کرده و صورتش را تمیز کردم. و مانده بودم که این چه نشانه ایست؟!. یادم آمد امروز متصدی بانک کارم را انجام نمیداد. داشتم برمی گشتم که آشنایی مرا دید و گفت: «سلام خانم دکتر». در همان لحظات متصدی دوباره صدایم کرد که با کارت نظام پزشکی کارتان حل میشود. آنجا بود که فقط چند لحظه ازین همه احترام شغلی برای یک دندانپزشک ذوق مرگ شدم. الان هم فقط چند لحظه مریض صورتم را مزین میکند تا بفهمم که مطلقا هیچ جا هیچ خبری نیست!. و به این میگویند فیض خاص! ... ماتیکانداستان ۲۱:۳۴ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ زمستان بود.. روز اول گفت: «دوستت دارم».. جوابی ندادم روز دوم گفت: «دوستت دارم». نیم نگاهی انداختم و باز جوابی ندادم. روز سوم گفت: «پدر دوستت دارم». اتفاقی نیفتاد. روز چهلم گفت: «پدر دوستت دارم». دلم شکست. روز چهل و یکم گفت: «پدر دوستت دارم». اشکم سرازیر شد. روز چهل و دوم گفتم: «عزیزترینم، دوستت دارم». ... ماتیکانداستان ۱۸:۳۸ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ بن بست اردیبهشت. نسترن مکارمی در بن بست اردیبهشت داستان زنی را میخوانیم که تلاش برای داشتن شخصیتی مستقل، زندگیاش را دگرگون کرده است. او که در این مبارزه خود را بازنده میبیند، در مقابل انتخابهای تازهاش دچار تردید میشود و زیر بار نگاه سنتی و مردسالارانهای که همیشه زندگیاش را تحت تاثیر قرار داده، خود را در تصمیم گیری ناتوان میبیند:. میگفت: «تو مثل لیمو ترشی از فکرت دهن آدم آب میافتد». بعد دیدم که رو در هم کشید و آب دهانش را قورت داد. دست مهرگان را گرفت و گفت: «مامان همراه ما نمییاد. امشب کارش طول میکشه». و لیمو ترش آب گرفته ماند گوشه بشقاب و با ته ماندههای سفره سرازیر شد توی سطل آشغال …لیلا در تلاش برای رهایی از این تنگنا به شناخت تازهای از خود میرسد و نخستین قدمهایش را با به زبان آوردن خواستههایی بر میدارد که همیشه با مصلحتاندیشی آنها را مخفی نگه داشته بود.. بن بست اردیبهشت داستان زنی است که سعی دارد از آموزهها و وابستگیهای کهنه که خواه ناخواه به بخش بزرگی از درون او تبدیل شدهاند خلاصی یابد. اصولی که گاه زمینهساز قضاوتهای ناعادلانه او درباره خودش میشود: «توی آینه خودم را میبینم که زل زده تو ... ماتیکانداستان ۱۸:۳۳ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ نیمه شب. سروش صحت مرد پرسید؛ «چرا خیابونا اینقدر تاریکه؟» راننده تاکسی گفت؛ «نصفه شبه دیگه، نصفه شبها باید خیابونا تاریک باشه.». مرد گفت؛ «نه. شما برو اونور نصفه شباش از روز هم روشن تره.» راننده گفت؛ «برای همینه که اخلاقاشون اینقدر عجیب و غریب شده. شب باید تاریک باشه که آدمیزاد بخوابه، روز هم باید روشن باشه که آدم کار کنه. این قانونشه.». مرد گفت؛ «شما که خودت داری شب کار میکنی.» راننده گفت؛ «اگه دست خودم بود شب کار نمیکردم ولی طاقت گرما و شلوغی رو ندارم.». مرد پرسید؛ «شبها نمیترسین؟» راننده گفت؛ «نه، از چی بترسم؟» مرد گفت؛ «از اینکه یکی سوار ماشینتون بشه، سر صحبت رو باهاتون باز کنه بعد یه جای خلوت که رسیدین، یه چاقو از جیبش درآره بذاره زیر گلوتون بگه هرچی داری ردکن بیاد، بعدش هم از ماشین پرتت کنه پایین و بره.». راننده گفت؛ «چرا میترسم، ولی حیف که طاقت شلوغی و گرما رو ندارم.». تاکسی یه جایی خلوت رسید. ... ماتیکانداستان ۱۳:۵۷ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ گالاکتیا: من دارم نبرد رو به تصویر میکشم، پرودو. پردهی نقاشی هزار متر مربع بزرگیشه کلی فضای خالی هست که باید پر بشه. با هیاهو و همهمه. با فریاد. با فریاد تو، با فریاد مردهایی که قلع و قمع میشن. با فریاد مردهایی که تکه تکه میشند. باید بدای کشیدن خون شون یه رنگ قرمز جدید پیدا کنم. رنگ قرمزی که بوی خون بده. نرو پرودو؛ اون طوری با اون وضعیت دل و روده ت …. پرودو: تو دیگه چه جور زنی هستی؟. ... ماتیکانداستان ۱۲:۵۹ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ کریشتوف کیشلوفسکی. زاده ۲۷ ژوئن ۱۹۴۱. ورشو، لهستان درگذشته ۱۳ مارس ۱۹۹۶. (۵۴ سال). ورشو، لهستان. زمینه فعالیت: کارگردان. فیلمنامهنویس. ماتیکانداستان ۱۲:۵۹ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ فیلم شناسی:. از شهر اودز ۱۹۶۹ فیلم مستند من سرباز بودم ۱۹۷۰ فیلم مستند. کارگران ۷۱: در نبود ما، چیزی درباره ما نیست ۱۹۷۱ فیلم مستند. راهروی زیرزمینی ۱۹۷۳ تلویزیونی. عشق اول ۱۹۷۴ فیلم مستند. سوابق کاری (فیلم) ۱۹۷۵ فیلم مستند. بیمارستان ۱۹۷۶ فیلم مستند. کارکنان ۱۹۷۶ تلویزیونی (TV). زخم ۱۹۷۶. نمیدانم ۱۹۷۷ فیلم مستند. ... ماتیکانداستان ۱۲:۵۹ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ ده فرمان: کیشلوفسکی ماتیکانداستان ۱۲:۵۹ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ سریال تلویزیونی ده فرمان. (به لهستانی: Dekalog) اثر فیلمساز لهستانی کریستف کیشلوفسکی مجموعهای تلویزیونیست که در سال ۱۹۸۹ به نمایش عمومی درآمد. کیشلوفسکی فیلمنامهٔ این مجموعه را با مشارکت کریستف پیسیویچ به نگارش درآورد. این مجموعه شامل ۱۰ قسمت یک ساعته ملهم از ده فرمان موسی است. هر قسمت از مجموعه موقعیت شخصیتهایی در لهستان امروزی را در مواجهه با یک یا چند موضوع اخلاقی یا معنوی مورد کاوش قرار میدهد و به بازتاب آن فرامین موسی در زندگی روزمره میپردازد. فرمان (قسمت اول) :. من خدا هستم، پروردگار تو. هیچکس را جز من خدای خود مدان. (قسمت دوم) :. نام خدای خود را به باطل مبر. ... ماتیکانداستان ۱۲:۵۹ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ سه گانه رنگ: کیشلوفسکی ماتیکانداستان ۱۲:۵۹ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ فیلمهای سه گانه رنگ (آبی, سفید, قرمز) کارگردان کیشلوفسکی ‹ 428 429 430 431 432 433 434 ›
ماتیکانداستان ۰۰:۱۰ ۱۳۹۴/۰۹/۰۶ اولین شماره مجلهی «داستان خلاق سال» منتشر شد نشریهی تخصصی ادبیات داستانی ویژهی جشنوارهی داستان کوتاه خلاقانهی سال (حیرت). در این شماره، علاوه بر گزارش اولین دوره جشنواره و انتشار ۲۰ داستان برگزیده مرحلهی نهایی جشنوارهی سراسری داستان کوتاه خلاقانه سال ۱۳۹۴،. مجموعهای از مقالات و نقدهای تخصصی و همچنین ویژه نامه استاد محمدرضا صفدری، در ۲۶۶ صفحه منتشر شده است. جهت خرید نشریه، پس از واریز مبلغ نشریه به شماره کارت. (۶۰۳۷-۶۹۱۵-۵۳۸۲-۵۰۴۳) بانک صادرات به نام مجید خادم، آدرس دقیق و کدپستی و نام و نام خانوادگی خود را به همراه شماره فیش واریزی به شماره تلفن ۰۹۳۸۵۱۶۳۵۴۶ ارسال کنید. قیمت نشریه برای شرکت کنندگان در جشنواره با ۲۰ درصد تخفیف، ۸۰۰۰تومان و هزینه پست سفارشی ۶۰۰۰ تومان است. خرید بیش از یک نسخه، تنها یک هزینهی پست خواهد داشت. ...
ماتیکانداستان ۲۳:۵۰ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ در حین خوندن مجموعه زندگی عزیز از آلیس مونرو (برنده نوبل ۲۰۱۳) به یکی دو پاراگراف زیبا البته به نظر خودم برخوردم - البته جکسون میدانست، کتابها به این دلیل موجود دارند که مردم مینشینند. آنها را میخوانند آنها یک باره ظاهر نمیشوند اما چرا؟ پرسش این بود. آنجا کتابهایی بود که مربوط به گذشته بودند، تعداد زیادی کتاب وجود داشت. دوتا از آنها را در مدرسه خوانده بود. یک آسمان دو شهر و هاکلبری فین. هر دوی آنها به زبانی نوشته شده بود که هر چند به طریقی متفاوت اما شما را فرسوده میکرد و این قابل درک بود. آنها در گذشته نوشته شده بودند. آنچه برای جکسون معما شده بود، گرچه تمایلی به فاش کردن آن نداشت این بود که چرا هیچ کس نمیخواهد بنشیند و در زمان حال چیزی بنویسد. ...
ماتیکانداستان ۲۳:۲۲ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ نقد سعید بردستانی بر مجموعه داستان باد زنها را میبرد نوشته حسن محمودی، نشر نیماژ چاپ شده در نشریه صدا
ماتیکانداستان ۲۳:۲۲ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ سعید بردستانی: بادهای مخالف زنها بر «باد زنها را میبرد» اثر حسن محمودی «باد زنها را میبرد» تازهترین مجموعه داستان حسن محمودی از نویسندگان نسل چهارم است. مجموعهای مشتمل بر پانزده داستان کوتاه که بسیاری از آنها در مجموعههای پیشین آمدهاند. از این بابت مجموعه، حکم برگزیده داستانها را دارد. به طور کلی میتوان داستانهای مجموعه را به دو دسته عمده تقسیم کرد:. دسته اول داستانهایی که رویکردی رئالیستی و شکلی داستانی دارند. داستانهایی مانند «بوی خوش زن»، «باد زنها را میبرد»، «قازولایی» و …. این داستانها قرابت زیادی با زندگی مخاطب دارند و به راحتی اینهمانی او را برمیانگیزند. حتا اگر خرق عادتی مانند «باد بردن یک زن» در افتتاحیه یک داستان آمده باشد. از طرف دیگر اغلب سیر خطی دارند و درک واقعیت داستانی را به تاخیر نمیاندازند. ...
ماتیکانداستان ۲۲:۵۱ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ انجمن ماتیکان داستان.. برای حمایت از ما کانال را به دیگران معرفی کنید تماس با مدیر کانال:. شماره تماس: ۰۹۳۶۰۴۸۶۵۵۹. لطفن در گروهها به اشتراک بگذارید
ماتیکانداستان ۲۲:۵۰ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ هر نگاهی را جذب میکنیم … تلگرامی «انتشارات افراز» را به دوستانتان معرفی کنید …
ماتیکانداستان ۲۱:۳۷ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ تا وارد شدیم مادربزرگ سبدی را در کنار جاکفشی نشانمان داد. جاموبایلی بود گفت: «موبایلتان را آنجا بگذارید. دلم برایتان تنگ شده. ساعتی را با هم باشیم …». به هم نگاه کردیم. سکوتمان شرمندگی را فریاد میزد … …
ماتیکانداستان ۲۱:۳۷ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ آنقدر سرفه کرد که آخر محتویات معدهاش را روی من خالی کرد سعی کردم وانمود کنم که اتفاقی نیفتاده تا خجالت نکشد. آرام پیشبندش را باز کرده و صورتش را تمیز کردم. و مانده بودم که این چه نشانه ایست؟!. یادم آمد امروز متصدی بانک کارم را انجام نمیداد. داشتم برمی گشتم که آشنایی مرا دید و گفت: «سلام خانم دکتر». در همان لحظات متصدی دوباره صدایم کرد که با کارت نظام پزشکی کارتان حل میشود. آنجا بود که فقط چند لحظه ازین همه احترام شغلی برای یک دندانپزشک ذوق مرگ شدم. الان هم فقط چند لحظه مریض صورتم را مزین میکند تا بفهمم که مطلقا هیچ جا هیچ خبری نیست!. و به این میگویند فیض خاص! ...
ماتیکانداستان ۲۱:۳۴ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ زمستان بود.. روز اول گفت: «دوستت دارم».. جوابی ندادم روز دوم گفت: «دوستت دارم». نیم نگاهی انداختم و باز جوابی ندادم. روز سوم گفت: «پدر دوستت دارم». اتفاقی نیفتاد. روز چهلم گفت: «پدر دوستت دارم». دلم شکست. روز چهل و یکم گفت: «پدر دوستت دارم». اشکم سرازیر شد. روز چهل و دوم گفتم: «عزیزترینم، دوستت دارم». ...
ماتیکانداستان ۱۸:۳۸ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ بن بست اردیبهشت. نسترن مکارمی در بن بست اردیبهشت داستان زنی را میخوانیم که تلاش برای داشتن شخصیتی مستقل، زندگیاش را دگرگون کرده است. او که در این مبارزه خود را بازنده میبیند، در مقابل انتخابهای تازهاش دچار تردید میشود و زیر بار نگاه سنتی و مردسالارانهای که همیشه زندگیاش را تحت تاثیر قرار داده، خود را در تصمیم گیری ناتوان میبیند:. میگفت: «تو مثل لیمو ترشی از فکرت دهن آدم آب میافتد». بعد دیدم که رو در هم کشید و آب دهانش را قورت داد. دست مهرگان را گرفت و گفت: «مامان همراه ما نمییاد. امشب کارش طول میکشه». و لیمو ترش آب گرفته ماند گوشه بشقاب و با ته ماندههای سفره سرازیر شد توی سطل آشغال …لیلا در تلاش برای رهایی از این تنگنا به شناخت تازهای از خود میرسد و نخستین قدمهایش را با به زبان آوردن خواستههایی بر میدارد که همیشه با مصلحتاندیشی آنها را مخفی نگه داشته بود.. بن بست اردیبهشت داستان زنی است که سعی دارد از آموزهها و وابستگیهای کهنه که خواه ناخواه به بخش بزرگی از درون او تبدیل شدهاند خلاصی یابد. اصولی که گاه زمینهساز قضاوتهای ناعادلانه او درباره خودش میشود: «توی آینه خودم را میبینم که زل زده تو ...
ماتیکانداستان ۱۸:۳۳ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ نیمه شب. سروش صحت مرد پرسید؛ «چرا خیابونا اینقدر تاریکه؟» راننده تاکسی گفت؛ «نصفه شبه دیگه، نصفه شبها باید خیابونا تاریک باشه.». مرد گفت؛ «نه. شما برو اونور نصفه شباش از روز هم روشن تره.» راننده گفت؛ «برای همینه که اخلاقاشون اینقدر عجیب و غریب شده. شب باید تاریک باشه که آدمیزاد بخوابه، روز هم باید روشن باشه که آدم کار کنه. این قانونشه.». مرد گفت؛ «شما که خودت داری شب کار میکنی.» راننده گفت؛ «اگه دست خودم بود شب کار نمیکردم ولی طاقت گرما و شلوغی رو ندارم.». مرد پرسید؛ «شبها نمیترسین؟» راننده گفت؛ «نه، از چی بترسم؟» مرد گفت؛ «از اینکه یکی سوار ماشینتون بشه، سر صحبت رو باهاتون باز کنه بعد یه جای خلوت که رسیدین، یه چاقو از جیبش درآره بذاره زیر گلوتون بگه هرچی داری ردکن بیاد، بعدش هم از ماشین پرتت کنه پایین و بره.». راننده گفت؛ «چرا میترسم، ولی حیف که طاقت شلوغی و گرما رو ندارم.». تاکسی یه جایی خلوت رسید. ...
ماتیکانداستان ۱۳:۵۷ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ گالاکتیا: من دارم نبرد رو به تصویر میکشم، پرودو. پردهی نقاشی هزار متر مربع بزرگیشه کلی فضای خالی هست که باید پر بشه. با هیاهو و همهمه. با فریاد. با فریاد تو، با فریاد مردهایی که قلع و قمع میشن. با فریاد مردهایی که تکه تکه میشند. باید بدای کشیدن خون شون یه رنگ قرمز جدید پیدا کنم. رنگ قرمزی که بوی خون بده. نرو پرودو؛ اون طوری با اون وضعیت دل و روده ت …. پرودو: تو دیگه چه جور زنی هستی؟. ...
ماتیکانداستان ۱۲:۵۹ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ کریشتوف کیشلوفسکی. زاده ۲۷ ژوئن ۱۹۴۱. ورشو، لهستان درگذشته ۱۳ مارس ۱۹۹۶. (۵۴ سال). ورشو، لهستان. زمینه فعالیت: کارگردان. فیلمنامهنویس.
ماتیکانداستان ۱۲:۵۹ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ فیلم شناسی:. از شهر اودز ۱۹۶۹ فیلم مستند من سرباز بودم ۱۹۷۰ فیلم مستند. کارگران ۷۱: در نبود ما، چیزی درباره ما نیست ۱۹۷۱ فیلم مستند. راهروی زیرزمینی ۱۹۷۳ تلویزیونی. عشق اول ۱۹۷۴ فیلم مستند. سوابق کاری (فیلم) ۱۹۷۵ فیلم مستند. بیمارستان ۱۹۷۶ فیلم مستند. کارکنان ۱۹۷۶ تلویزیونی (TV). زخم ۱۹۷۶. نمیدانم ۱۹۷۷ فیلم مستند. ...
ماتیکانداستان ۱۲:۵۹ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ سریال تلویزیونی ده فرمان. (به لهستانی: Dekalog) اثر فیلمساز لهستانی کریستف کیشلوفسکی مجموعهای تلویزیونیست که در سال ۱۹۸۹ به نمایش عمومی درآمد. کیشلوفسکی فیلمنامهٔ این مجموعه را با مشارکت کریستف پیسیویچ به نگارش درآورد. این مجموعه شامل ۱۰ قسمت یک ساعته ملهم از ده فرمان موسی است. هر قسمت از مجموعه موقعیت شخصیتهایی در لهستان امروزی را در مواجهه با یک یا چند موضوع اخلاقی یا معنوی مورد کاوش قرار میدهد و به بازتاب آن فرامین موسی در زندگی روزمره میپردازد. فرمان (قسمت اول) :. من خدا هستم، پروردگار تو. هیچکس را جز من خدای خود مدان. (قسمت دوم) :. نام خدای خود را به باطل مبر. ...