ماتیکانداستان 📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani ماتیکانداستان ۱۲:۴۳ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ «ضمیر معکوس» - یادداشتی دربارهی اتیسم - روزنامهی شرق - ۵آذر ۹۴ - مسعود ریاحی … ماتیکانداستان ۱۲:۴۳ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ Telegram. me/anjomane_dastani_rahtaab.. فراخوان مسابقهی خلق کتاب تصویری ماتیکانداستان ۱۲:۴۳ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ Telegram. me/anjomane_dastani_rahtaab.. فراخوان چهاردهمین جشنواره شعر و داستان جوان سوره ماتیکانداستان ۱۲:۴۳ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ Telegram. me/anjomane_dastani_rahtaab «انسانیت را دوست میدارم، اما از خودم در شگفتم، هر چه بیشتر انسانیت را در مفهموم عام دوست میدارم، انسان را در مفهوم خاص، یعنی مجزا، به صورت فردی کمتر دوست میدارم. در رویاهایم اغلب به طرحریزیهای ایثارگرانه برای خدمت به انسانیت رسیدهام و اگر ناگهان پای ضرورت به میان میآمد چه بسا با تصلیب رو به رو میشدم و با این همه، به تجربه میدانم که نمیتوانم روی هم دو روز با کسی در یک اتاق سر کنم. همین که کسی نزدیکم باشد، رفتار او حرمتم را به هم میزند و آزادیم را محدود میکند. طی بیست و چهار ساعت حتی از بهترین آدمها هم زده میشوم: از یکی به این دلیل که دیر دست از غذا میکشد و از دیگری به این دلیل که سرماخوردگی دارد و مرتب فین میکند. نسبت به آدمها، در همان لحظهای که نزدیکم میآیند، کینهدار میشوم. اما همیشه پیش آمده است که هر چه بیشتر از آدمها به طور فردی بیزار میشوم، عشقم به انسانیت شعلهورتر میشود.». برادران کارامازوف – داستایوفسکی – صالح حسینی ... ماتیکانداستان ۱۲:۴۲ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ قشنگتر از تو/ آلبرتو موراویا/هاله ناظمی نیا/قطع جیبی، شومیز/نشر نیلا/۶۸ ص/۶۰۰۰ تومان/ کتاب رشد اهواز ماتیکانداستان ۱۲:۴۲ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ نشست تخصصی «فراواقعیت در داستان ایرانی». سه شنبه ۱۰ آذر، ساعت ۱۵:۳۰. موسسه شهرستان ادب ماتیکانداستان ۱۱:۴۳ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ مش ممد حسن نهال درختی را کاشت که بار نمى داد. اهل ده گفتند:. - بار نمى ده مشدی مش ممد توجه نکرد. خاک پای درخت ریخت. باز گفتند:. - بار نمى ده. از ما گفتن. توجه نکرد، آبش داد. گفتند:. - به خرجت که نمى ره. خود دانی. ماتیکانداستان ۱۱:۳۹ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ غم/دانلدبارتلمی/ شهریار وقفی پور/ قطع رقعی، شومیز/ نشر نیماژ/۱۲۶ ص/ ۹۵۰۰ تومان/ کتاب رشد اهواز ماتیکانداستان ۱۱:۳۶ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ زندگی گابریل گارسیا ماکز گارسیا ماکز در سال ۱۹۲۷ با نام کامل گابریل خوزه گارسیا مارکز متولد شد و پدربزرگ و مادربزرگش او را در شهر فقیر آراکاتاکا در شمال کلمبیا بزرگ کردند. او بعدها در اولین کتاب خاطراتش با عنوان زندهام که روایت کنم نوشت که دوران کودکی سرچشمه الهام تمام داستانهای وی بوده است. گابریل گارسیا ماکز تحت تاثیر پدربزرگش که شخصیتی آزادی خواه بود و در هر دو جنگ داخلی کلمبیا شرکت کرده بود آگاهی سیاسی پیدا کرد …. گابریل گارسیا ماکز در سال ۱۹۴۱ اولین نوشتههایش را در روزنامهای به نام Juventude که مخصوص شاگردان دبیرستانی بود منتشر کرد و در سال ۱۹۴۷ به تحصیل رشتهٔ حقوق در دانشگاه بوگوتا پرداخت و همزمان با روزنامه آزادیخواه الاسپکتادور به همکاری پرداخت. در همین روزنامه بود که گزارش داستانی سرگذشت یک غریق را بصورت پاورقی چاپ شد. گارسیا مارکز که به شدت تحت تاثیر ویلیام فالکنر، نویسنده آمریکایی، بود، نخستین کتاب خود را در ۲۳ سالگی منتشر کرد که از سوی منتقدان با واکنش مثبتی روبرو شد …. گابریل گارسیا ماکز در سال ۱۹۵۴ به عنوان خبرنگار الاسپکتادور به رم و در سال ۱۹۵۵ پس از بسته شدن روزنامهاش به پاریس رفت. در سف ... ماتیکانداستان ۱۱:۳۶ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ گابریل گارسیا مارکز یکی از نویسندگان پیشگام سبک ادبی رئالیسم جادویی بود.. درگذشت گابریل گارسیا ماکز گابریل گارسیا مارکز، در روز پنجشنبه ۱۷ آوریل ۲۰۱۴ (۲۸ فروردین ۱۳۹۳)، در ۸۷ سالگی، در مکزیکو سیتی درگذشت. دو سال پیش از مرگ، برادر گابریل گارسیا مارکز اعلام کرد او از بیماری فراموشی (دمانس) رنج میبرد و دیگر نمینویسد. جسد گابریل گارسیا ماکز فردای آن روز در روز آدینه در مکزیکوسیتی سوزانده شد، بخشی از خاکستر جسد وی به کلمبیا زادگاهش منتقل شد … داستانهای کوتاه گابریل گارسیا ماکز. در ایران چندین مجموعه داستان کوتاه از مارکز به چاپ رسیده که بیشتر آنها از کتابهای مختلف وی جمعآوری شدهاند و نسخه مشابهی در کتابهای اصلی نویسنده ندارند. • ۱۳۷۳-پرندگان مرده، احمد گلشیری، انتشارات نگاه. • ۱۳۸۱-روزی همچون روزهای دیگر، نیکتا تیموری، انتشارات آریابان. • ۱۳۸۱-زنی که هرروز راس ساعت ۶ صبح میآمد، نیکتا تیموری، انتشارات آریابان. • ۱۳۸۱-قدیس، قهرمان نوری، انتشارات آریابان. • ۱۳۸۵-بهترین داستانهای کوتاه گابریل گارسیا مارکز، احمد گلشیری، انتشارات نگاه. ... ماتیکانداستان ۱۱:۲۸ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ انجمن ماتیکان داستان.. برای حمایت از ما کانال را به دیگران معرفی کنید تماس با مدیر کانال:. شماره تماس: ۰۹۳۶۰۴۸۶۵۵۹. لطفن در گروهها به اشتراک بگذارید ماتیکانداستان ۱۱:۲۸ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ از همهی شیوههای پرورش عشق، از همه ابزارهای پارکنش این بلای مقدس، یکی، از جمله کاراترینها، همین تند باد آشفتگی است که گاهی ما را آنگاه کار از کار گذشته است. به کسی که در آن هنگام با او خوشیم، دل میبازیم. حتا نیازی نیست که تا آن زمان از او بیشتر از دیگران یا حتی به همان اندازه خوشمان بیاید. تنها لازم است که گرایشمان به او منحصر شود و این شرط زمانی تحقق مییابد که هنگامی که از او محرومیم به جای جستجو خوشی هایی که لطف او به ما ارزانی میداشت، یک باره نیازی بی تابانه به خود آن فرد حس کنیم. نیازی شگرف که قوانین این جهان، برآوردنش را محال و شفایش را دشوار میکند. نیاز بی معنی و دردناک تصاحب او …در جستجوی زمان از دست رفته، طرف خانهی سوان/ مارسل پروست/ مهدی سحابی. ... ماتیکانداستان ۱۱:۲۸ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ کمک! چه حرف مفتی! خوب بگذار حرف مفت باشد وقتی داری میمیری فردیت به چه دردت میخورد. دلش میخواست در هر وضعی به زندگی ادامه دهد. حتی اگر در زندگی اش به قدر کاهی در انباری نشانی از فردیت نباشد. زن در ریگ روان / کوبو آبه / مهدی غبرایی. ماتیکانداستان ۱۱:۲۸ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ تکرار به نحوی هولناک ادامه داشت بی تکرار نمیشد زندگی کرد, مثل ضربان قلب , اما این نکته هم درست بود که ضربان قلب همه چیز زندگی نبود …زن در ریگ روان / کوبو آبه / مهدی غبرایی. ماتیکانداستان ۱۱:۲۸ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ عشق به زاد و بوم و تعهد فقط در صورتی معنا میدهد که آدم با دست کشیدن از آن چیزی را از دست بدهد آخر این زن چه داشت که از دست بدهد؟. زن در ریگ روان / کوبو آبه / مهدی غبرایی. ماتیکانداستان ۱۱:۲۸ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ گتسبی به چراغ سبز ایمان داشت، به آیندهی لذتناکی که سال به سال از جلو ما عقبتر میرود اگر این بار از چنگ ما گریخت چه باک، فردا تندتر خواهیم دوید و دستهایمان را درازتر خواهیم کرد و سر انجام یک بامداد خوش …. گتسبی بزرگ/ اسکات فیتس جرالد/ کریم امامی ماتیکانداستان ۱۱:۲۸ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ رهایی زن در دانشگاه و در پارلمان قابل طرح نیست، بلکه در اتاق خواب است که زن به آزادی میرسد …سونات کرویتزر/ تولستوی/ سروش حبیبی ماتیکانداستان ۱۱:۲۸ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ روزی خواهد رسید که او – کاملا از آن مطمئن است - معنای این جملههای ناقص و کنایهها را درک کند اگر خوب توجه کنی، هشیار باشی، همه معماهایی که آنها از میان شوخیها و دروغهایشان مثل خرده نان بیرون میپاشند. به زیر روشنایی آمده و تا نازکترین تارهایشان آشکار خواهد شد. اما نه هنوز. حالا هر بار که من وارد اتاقها شوم آنها خواهند گفت: «دیوار موش داره، موش هم گوش داره.» من یک موش خیس و سفید هستم با گوشهای نوک تیز و ظریف و کوچک در کنار کلهام با غضروف لرزان بالای آن، سردرگم در لابه لای رازهای لعنت شدۀ آنها. اندوه بلژیک/ هوگو کلاوس/ سامگیس زندی. ... ماتیکانداستان ۱۱:۲۸ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ در حالی که آنها نان جو با کره و مربای توت فرنگی میخوردند، خواهر کریس برایشان پیغام پاپ پیوس دوازدهم را میخواند همان پیام همیشگی بود: «ایمان در مبارزه با مادیات و مادهگرایی پیروز خواهد شد. مدنیت پیروز نهایی این معرکه است. کسانی که ادعای فروتنی و همدلی با فقرا دارند در واقع کفار هستند.» گویی ولیگه برای اولین بار بود که حرفهای پدر مقدس را میشنید و یا درک میکرد. انگار او همچنان یک کودک مانده بود. مثل همان روزگاری که او و لویی خیلی کوچکتر بودند و یک روز سر کلاس از خواهر کریس شنیده بودند که قرار است یک مسابقۀ نقاشی برگزار شود. نوع گل را میتوانید خودتان انتخاب کنید و برندۀ مسابقه -دقت کنید، چون در طول تاریخ این برای اولین بار است- به رم فرستاده خواهد شد، به شهر ابدیت. و به خرج واتیکان در یکی از آپارتمانهای مقدس آنجا سکونت خواهد کرد. توسط خود پاپ به او خوشامد گفته خواهد شد و یک روروک جایزه خواهد گرفت که روی پلاک آن نوشته شده: «واتیکان» که چنین چیزی کمیاب است. انتخاب گل آزاد است، که قبلا هم گفته بودم. ... ماتیکانداستان ۱۱:۲۸ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ به خودم گفتم: بعد از این که تو را به این صورت به تاریکی انداختند، بالاخره به جایی خواهی رسید خودم را دلداری میدادم و برای این که بتوانم به راهم ادامه بدهم مدام به خودم میگفتم: فکرش را نکن، فردینان، وقتی که همة درها به رویت بسته شد، حتما بامبولی را که همهی این اراذل را میترساند و لابد جایی در انتهای شب مخفی شده پیدا میکنی. شاید به همین دلیل باشد که خودشان به آخر شب نمیروند …!. سفر به انتهای شب/ لوئی فردینان سلین/ فرهاد غبرائی. ... ‹ 429 430 431 432 433 434 435 ›
ماتیکانداستان ۱۲:۴۳ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ «ضمیر معکوس» - یادداشتی دربارهی اتیسم - روزنامهی شرق - ۵آذر ۹۴ - مسعود ریاحی …
ماتیکانداستان ۱۲:۴۳ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ Telegram. me/anjomane_dastani_rahtaab.. فراخوان مسابقهی خلق کتاب تصویری
ماتیکانداستان ۱۲:۴۳ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ Telegram. me/anjomane_dastani_rahtaab.. فراخوان چهاردهمین جشنواره شعر و داستان جوان سوره
ماتیکانداستان ۱۲:۴۳ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ Telegram. me/anjomane_dastani_rahtaab «انسانیت را دوست میدارم، اما از خودم در شگفتم، هر چه بیشتر انسانیت را در مفهموم عام دوست میدارم، انسان را در مفهوم خاص، یعنی مجزا، به صورت فردی کمتر دوست میدارم. در رویاهایم اغلب به طرحریزیهای ایثارگرانه برای خدمت به انسانیت رسیدهام و اگر ناگهان پای ضرورت به میان میآمد چه بسا با تصلیب رو به رو میشدم و با این همه، به تجربه میدانم که نمیتوانم روی هم دو روز با کسی در یک اتاق سر کنم. همین که کسی نزدیکم باشد، رفتار او حرمتم را به هم میزند و آزادیم را محدود میکند. طی بیست و چهار ساعت حتی از بهترین آدمها هم زده میشوم: از یکی به این دلیل که دیر دست از غذا میکشد و از دیگری به این دلیل که سرماخوردگی دارد و مرتب فین میکند. نسبت به آدمها، در همان لحظهای که نزدیکم میآیند، کینهدار میشوم. اما همیشه پیش آمده است که هر چه بیشتر از آدمها به طور فردی بیزار میشوم، عشقم به انسانیت شعلهورتر میشود.». برادران کارامازوف – داستایوفسکی – صالح حسینی ...
ماتیکانداستان ۱۲:۴۲ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ قشنگتر از تو/ آلبرتو موراویا/هاله ناظمی نیا/قطع جیبی، شومیز/نشر نیلا/۶۸ ص/۶۰۰۰ تومان/ کتاب رشد اهواز
ماتیکانداستان ۱۲:۴۲ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ نشست تخصصی «فراواقعیت در داستان ایرانی». سه شنبه ۱۰ آذر، ساعت ۱۵:۳۰. موسسه شهرستان ادب
ماتیکانداستان ۱۱:۴۳ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ مش ممد حسن نهال درختی را کاشت که بار نمى داد. اهل ده گفتند:. - بار نمى ده مشدی مش ممد توجه نکرد. خاک پای درخت ریخت. باز گفتند:. - بار نمى ده. از ما گفتن. توجه نکرد، آبش داد. گفتند:. - به خرجت که نمى ره. خود دانی.
ماتیکانداستان ۱۱:۳۹ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ غم/دانلدبارتلمی/ شهریار وقفی پور/ قطع رقعی، شومیز/ نشر نیماژ/۱۲۶ ص/ ۹۵۰۰ تومان/ کتاب رشد اهواز
ماتیکانداستان ۱۱:۳۶ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ زندگی گابریل گارسیا ماکز گارسیا ماکز در سال ۱۹۲۷ با نام کامل گابریل خوزه گارسیا مارکز متولد شد و پدربزرگ و مادربزرگش او را در شهر فقیر آراکاتاکا در شمال کلمبیا بزرگ کردند. او بعدها در اولین کتاب خاطراتش با عنوان زندهام که روایت کنم نوشت که دوران کودکی سرچشمه الهام تمام داستانهای وی بوده است. گابریل گارسیا ماکز تحت تاثیر پدربزرگش که شخصیتی آزادی خواه بود و در هر دو جنگ داخلی کلمبیا شرکت کرده بود آگاهی سیاسی پیدا کرد …. گابریل گارسیا ماکز در سال ۱۹۴۱ اولین نوشتههایش را در روزنامهای به نام Juventude که مخصوص شاگردان دبیرستانی بود منتشر کرد و در سال ۱۹۴۷ به تحصیل رشتهٔ حقوق در دانشگاه بوگوتا پرداخت و همزمان با روزنامه آزادیخواه الاسپکتادور به همکاری پرداخت. در همین روزنامه بود که گزارش داستانی سرگذشت یک غریق را بصورت پاورقی چاپ شد. گارسیا مارکز که به شدت تحت تاثیر ویلیام فالکنر، نویسنده آمریکایی، بود، نخستین کتاب خود را در ۲۳ سالگی منتشر کرد که از سوی منتقدان با واکنش مثبتی روبرو شد …. گابریل گارسیا ماکز در سال ۱۹۵۴ به عنوان خبرنگار الاسپکتادور به رم و در سال ۱۹۵۵ پس از بسته شدن روزنامهاش به پاریس رفت. در سف ...
ماتیکانداستان ۱۱:۳۶ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ گابریل گارسیا مارکز یکی از نویسندگان پیشگام سبک ادبی رئالیسم جادویی بود.. درگذشت گابریل گارسیا ماکز گابریل گارسیا مارکز، در روز پنجشنبه ۱۷ آوریل ۲۰۱۴ (۲۸ فروردین ۱۳۹۳)، در ۸۷ سالگی، در مکزیکو سیتی درگذشت. دو سال پیش از مرگ، برادر گابریل گارسیا مارکز اعلام کرد او از بیماری فراموشی (دمانس) رنج میبرد و دیگر نمینویسد. جسد گابریل گارسیا ماکز فردای آن روز در روز آدینه در مکزیکوسیتی سوزانده شد، بخشی از خاکستر جسد وی به کلمبیا زادگاهش منتقل شد … داستانهای کوتاه گابریل گارسیا ماکز. در ایران چندین مجموعه داستان کوتاه از مارکز به چاپ رسیده که بیشتر آنها از کتابهای مختلف وی جمعآوری شدهاند و نسخه مشابهی در کتابهای اصلی نویسنده ندارند. • ۱۳۷۳-پرندگان مرده، احمد گلشیری، انتشارات نگاه. • ۱۳۸۱-روزی همچون روزهای دیگر، نیکتا تیموری، انتشارات آریابان. • ۱۳۸۱-زنی که هرروز راس ساعت ۶ صبح میآمد، نیکتا تیموری، انتشارات آریابان. • ۱۳۸۱-قدیس، قهرمان نوری، انتشارات آریابان. • ۱۳۸۵-بهترین داستانهای کوتاه گابریل گارسیا مارکز، احمد گلشیری، انتشارات نگاه. ...
ماتیکانداستان ۱۱:۲۸ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ انجمن ماتیکان داستان.. برای حمایت از ما کانال را به دیگران معرفی کنید تماس با مدیر کانال:. شماره تماس: ۰۹۳۶۰۴۸۶۵۵۹. لطفن در گروهها به اشتراک بگذارید
ماتیکانداستان ۱۱:۲۸ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ از همهی شیوههای پرورش عشق، از همه ابزارهای پارکنش این بلای مقدس، یکی، از جمله کاراترینها، همین تند باد آشفتگی است که گاهی ما را آنگاه کار از کار گذشته است. به کسی که در آن هنگام با او خوشیم، دل میبازیم. حتا نیازی نیست که تا آن زمان از او بیشتر از دیگران یا حتی به همان اندازه خوشمان بیاید. تنها لازم است که گرایشمان به او منحصر شود و این شرط زمانی تحقق مییابد که هنگامی که از او محرومیم به جای جستجو خوشی هایی که لطف او به ما ارزانی میداشت، یک باره نیازی بی تابانه به خود آن فرد حس کنیم. نیازی شگرف که قوانین این جهان، برآوردنش را محال و شفایش را دشوار میکند. نیاز بی معنی و دردناک تصاحب او …در جستجوی زمان از دست رفته، طرف خانهی سوان/ مارسل پروست/ مهدی سحابی. ...
ماتیکانداستان ۱۱:۲۸ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ کمک! چه حرف مفتی! خوب بگذار حرف مفت باشد وقتی داری میمیری فردیت به چه دردت میخورد. دلش میخواست در هر وضعی به زندگی ادامه دهد. حتی اگر در زندگی اش به قدر کاهی در انباری نشانی از فردیت نباشد. زن در ریگ روان / کوبو آبه / مهدی غبرایی.
ماتیکانداستان ۱۱:۲۸ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ تکرار به نحوی هولناک ادامه داشت بی تکرار نمیشد زندگی کرد, مثل ضربان قلب , اما این نکته هم درست بود که ضربان قلب همه چیز زندگی نبود …زن در ریگ روان / کوبو آبه / مهدی غبرایی.
ماتیکانداستان ۱۱:۲۸ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ عشق به زاد و بوم و تعهد فقط در صورتی معنا میدهد که آدم با دست کشیدن از آن چیزی را از دست بدهد آخر این زن چه داشت که از دست بدهد؟. زن در ریگ روان / کوبو آبه / مهدی غبرایی.
ماتیکانداستان ۱۱:۲۸ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ گتسبی به چراغ سبز ایمان داشت، به آیندهی لذتناکی که سال به سال از جلو ما عقبتر میرود اگر این بار از چنگ ما گریخت چه باک، فردا تندتر خواهیم دوید و دستهایمان را درازتر خواهیم کرد و سر انجام یک بامداد خوش …. گتسبی بزرگ/ اسکات فیتس جرالد/ کریم امامی
ماتیکانداستان ۱۱:۲۸ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ رهایی زن در دانشگاه و در پارلمان قابل طرح نیست، بلکه در اتاق خواب است که زن به آزادی میرسد …سونات کرویتزر/ تولستوی/ سروش حبیبی
ماتیکانداستان ۱۱:۲۸ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ روزی خواهد رسید که او – کاملا از آن مطمئن است - معنای این جملههای ناقص و کنایهها را درک کند اگر خوب توجه کنی، هشیار باشی، همه معماهایی که آنها از میان شوخیها و دروغهایشان مثل خرده نان بیرون میپاشند. به زیر روشنایی آمده و تا نازکترین تارهایشان آشکار خواهد شد. اما نه هنوز. حالا هر بار که من وارد اتاقها شوم آنها خواهند گفت: «دیوار موش داره، موش هم گوش داره.» من یک موش خیس و سفید هستم با گوشهای نوک تیز و ظریف و کوچک در کنار کلهام با غضروف لرزان بالای آن، سردرگم در لابه لای رازهای لعنت شدۀ آنها. اندوه بلژیک/ هوگو کلاوس/ سامگیس زندی. ...
ماتیکانداستان ۱۱:۲۸ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ در حالی که آنها نان جو با کره و مربای توت فرنگی میخوردند، خواهر کریس برایشان پیغام پاپ پیوس دوازدهم را میخواند همان پیام همیشگی بود: «ایمان در مبارزه با مادیات و مادهگرایی پیروز خواهد شد. مدنیت پیروز نهایی این معرکه است. کسانی که ادعای فروتنی و همدلی با فقرا دارند در واقع کفار هستند.» گویی ولیگه برای اولین بار بود که حرفهای پدر مقدس را میشنید و یا درک میکرد. انگار او همچنان یک کودک مانده بود. مثل همان روزگاری که او و لویی خیلی کوچکتر بودند و یک روز سر کلاس از خواهر کریس شنیده بودند که قرار است یک مسابقۀ نقاشی برگزار شود. نوع گل را میتوانید خودتان انتخاب کنید و برندۀ مسابقه -دقت کنید، چون در طول تاریخ این برای اولین بار است- به رم فرستاده خواهد شد، به شهر ابدیت. و به خرج واتیکان در یکی از آپارتمانهای مقدس آنجا سکونت خواهد کرد. توسط خود پاپ به او خوشامد گفته خواهد شد و یک روروک جایزه خواهد گرفت که روی پلاک آن نوشته شده: «واتیکان» که چنین چیزی کمیاب است. انتخاب گل آزاد است، که قبلا هم گفته بودم. ...
ماتیکانداستان ۱۱:۲۸ ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ به خودم گفتم: بعد از این که تو را به این صورت به تاریکی انداختند، بالاخره به جایی خواهی رسید خودم را دلداری میدادم و برای این که بتوانم به راهم ادامه بدهم مدام به خودم میگفتم: فکرش را نکن، فردینان، وقتی که همة درها به رویت بسته شد، حتما بامبولی را که همهی این اراذل را میترساند و لابد جایی در انتهای شب مخفی شده پیدا میکنی. شاید به همین دلیل باشد که خودشان به آخر شب نمیروند …!. سفر به انتهای شب/ لوئی فردینان سلین/ فرهاد غبرائی. ...