📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani


فروشگاه نشرچشمه‌ی کورش برای رونق بخشیدن به کسب و کار فرهنگی با هدف ارتقای سطح مطالعه در جامعه و نزدیکی مخاطبان با نویسندگان و مترج

این برنامه هر روز با یک موضوع خاص در حوزه‌‌ی کتاب با حضور نویسندگان و مترجمان با جشن امضای آثارشان برگزار خواهد شد. طبق جدول زیر اهالی فرهنگ از ۲۴ آبان تا ۳۰ آبان از ساعت ۱۷ لغایت ۱۹ در فروشگاه نشرچشمه‌ی کورش حضور پیدا خواهند کرد. کتاب‌فروشی نشرچشمه‌ی کورش: تهران، بزرگراه ستاری شمال، نبش خیابان پیامبر مرکزی، مجتمع تجاری کورش، طبقه‌ی پنجم، واحد ۴، تلفن ۹۰-۴۴۹۷۱۹۸۸. ...
  • گزارش تخلف

نامزدهای دریافت ۱۱۰ سکه جایزه جلال آل احمد در بخش داستان کوتاه: یا بچه‌های خزانه رستگار می‌شوند؟) مهدی اسدزاده- نشر پیدایش

(بزهایی از بلو) علی چنگیزی- نشر چشمه. (پل‌ها) احمد ابوالفتحی- نشر چرخ. (سمفونی سه‌شنبه‌ها) افسانه احمدی- نشر نگاه. (نگهبان تاریکی) مجید قیصری- نشر افق.
  • گزارش تخلف

واکنش احمد ابوالفتحی به کاندیدا شدنش در گران‌ترین جایزه ادبی: نامزدهای جایزه‌ی جلال

پنج تا کتاب و پنج نویسنده. ردیف سوم: پل‌ها. نوشته‌ی احمد عبدالفتحی! ولی من که عبدالفتحی نیستم. من ابوالفتحی‌ام. نام پدر مرتضا. صادره از حوزه‌ی یک شمیران. اولین حسی که بعد از خواندن این خبر می‌آید این است: چه مصیبتی شده این نام خانوادگی من! یکی می‌نویسد ابولفتحی. ...
  • گزارش تخلف

واکنش مهدی اسد زاده به کاندیدا شدنش در بخش مجموعه داستان جلال آل احمد: عد از یکی دو ساعت فراغ، می‌روی سراغ گوشی‌ات می‌روی و می‌بین

نگران می‌شوی که نکند.. تعجب می‌کنی که مگر آخر.. سراغ پیام‌ها که می‌روی دیگر گیجی از سر و کولت بالا می‌رود. خلق‌الله را یکی یکی می‌بینی که تبریک گفته‌اند و آرزوی موفقیت بیشتر کرده‌اند و تو نمی‌دانی برای چه. بعد کمکم متوجه می‌شوی که نامزد جایزه‌ی معتبر ادبی شده‌ای و اسمت رفته کنار اسم چهار نفر بهتر از خودت. آن هم به لطف کتابی که آن‌همه سال پیش تمامش کردی و ماه‌ها در هزارتوی بی سر و سامان نشر گرفتار بود و زمین می‌خورد و دوباره بلند می‌شد و فبل از چاپ و بعد از نشر به یک اندازه حرصت داد و حالا.. حالا دیده شده است. با خودت که خلوت کنی، همین بیشتر از بخت محو برتر و بهتر بودن آرام‌ات می‌کند. در برهوت تنهایی‌ات بلند فریاد کشیده‌ای و یک سال تمام فکر کرده‌ای کسی نمی‌شنودت و همین شده که فریاد دیگری سر داده‌ای و عاقبت.. ...
  • گزارش تخلف

📚📚 فهرست پرفروش‌های هفته دوم آبان شهر کتاب‌های تهران 📚📚

ردیف/عنوان/نویسنده/ مترجم/ناشر/قیمت (تومان) /درباره کتاب. 📕 فروشگاه شهر کتاب مرکزی ⬇️.۱/بیشعوری/خاویر کرمنت/ محمود فرجامی/تیسا/۱۵۰۰۰/شناخت و درمان خطرناک‌ترین بیماری تاریخ.۲/هنر شفاف اندیشیدن/رولف دوبلی/ عادل فردوسی پور/چشمه/۲۵۰۰۰/مفاهیم و شاخه‌های فلسفی فلسفه.۳/خانه خوب‌رویان خفته/یاسابورو کووایاما/ رضا دادویی/سبزان/۸۰۰۰/رمانی متشکل از سه داستان در فضایی سورئال و فراواقع‌گرایانه.۴/یک عاشقانه آرام/نادر ابراهیمی/روزبهان/۱۵۰۰۰/عاشقانه‌های نادر ابراهیمی.۵/نیمه تاریک وجود/دبی فورد/ فرناز فرود/حمیدا/۱۰۰۰۰/توان خلاقیت استعداد و رویاها. 📗 فروشگاه شهر کتاب ابن سینا (شهرک غرب) ⬇️.۱/بیشعوری/خاویر کرمنت/ محمود فرجامی/تیسا/۱۵۰۰۰/شناخت و درمان خطرناک‌ترین بیماری تاریخ.۲/هنر شفاف اندیشیدن/رولف دوبلی/ عادل فردوسی پور/چشمه/۲۵۰۰۰/مفاهیم و شاخه‌های فلسفی فلسفه.۳/مردم در سیاست ایران/یرواند آبراهامیان/ بهرنگ رجبی/چشمه/۱۴۰۰۰/پنج پژوهش در مورد نقش و جایگاه مردم در سیاست. /۴اتفاق/گلی ترقی/نیلوفر/۱۷۰۰۰/داستان یک خواهر و برادر از کودکی تا شصت‌سالگی.۵/موزه معصومیت/اورهان پاموک/ مریم طباطبایی‌ها/پوینده/۲۹۰۰۰/سرگ ...
  • گزارش تخلف

یک بار دزدکی با هم رفتیم سینما و من دو ساعت تمام به جای فیلم او را تماشا کردم. دو سال گذشت

جیبهایم خالی بود و من هنوز عاشق فروغ بودم. گرسنگی از یادم رفته بود. یک روز فروغ پرسید: «کی ازدواج می‌کنیم؟» گفتم: «اگر ازدواج کردیم دیگر به جای تو باید به قبض‌های آب و برق و تلفن و قسط‌های عقب افتادۀ بانک و تعمیر کولر آبی و بخاری و آبگرمکن و اجاره نامه و شغل دوم و سوم و دویدن دنبال یک لقمۀ نان از کلۀ سحر تا بوق سگ و گرسنگی و جیبهای خالی و خستگی و کسالت و تکرار و تکرار و تکرار و مرگ فکر کنم و تو به جای عشق باید دنبال آشپزی و خیاطی و جارو و شستن و خرید و میهمانی و نق و نوق بچه و ماشین لباسشوئی و جارو برقی و اتو و فریزر باشی. هر دومان یخ می‌زنیم. بیشتر از حالا پیش همیم اما کمتر از حالا همدیگر را می‌بینیم. نمی توانیم ببینیم. فرصت حرف زدن با هم را نداریم. در سیالۀ زندگی دست و پا می‌زنیم، غرق می‌شویم و جز دلسوزی برای یک دیگر کاری از دستمان ساخته نیست. عشق از یادمان می‌رود و گرسنگی جایش را می‌گیرد. ...
  • گزارش تخلف