📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani


پرنده‌ها هرگز دیرشان نمى شود.. هیچ سگى ساعتش را نگاه نمى کند

و گوزنها نگران فراموش کردن تولدها نیستند!. فقط انسان، زمان را اندازه مى گیرد. و ساعت را اعلام مى کند. و به همین دلیل فقط انسان است؛ که از ترسى فلج کننده، رنج مى برد!. ترس تمام شدن وقت …. از رمان «The time keeper» ...
  • گزارش تخلف

یکی دو ماه پیش از مرگ شاملو؛ برادرم کاوه به من خبر داد که قرار است برای تلویزیون سوئد با شاملو مصاحبه کند

سؤالات را به شاملو داده بود و حالا داشت میرفت برای مصاحبه؛ من هم اظهار علاقه کردم و با او رفتم. رفتیم به خانه‌اش در فردیس کرج. یک پایش را بریده بودند و روی صندلی چرخدار نشسته بود و پتویی روی پایش انداخته بودند و زار و نزار. از دیدنش خیلی حالم بد شد. شاملو با چشمان بسته و حال نزار به ما خوشامد گفت. کاوه برادرم جا خورد. نمی‌‌دانست حالا چگونه شاملو می‌خواهد به سؤالات جواب دهد. گیج شده بود. با دستیارش دوربین را گذاشتند و نورها را تنظیم کردند و به آیدا گفتند که حاضرند. ...
  • گزارش تخلف

اسم شما؟ Print. اسم من پرویز معتمدیه

توی کار ماشین و این حرفام. یعنی خرید و فروش ماشین. خودم یک پاترول زیر پامه که خیلی خوش رکابه. خیلی دوسش دارم، چون دوستم یادگاری داده بهم. زن و بچه هم، بله. دو تا پسر کاکل زری دارم. خیلی دختر دلم می‌خواست، ولی خدا بهم نداد. زنم معلمه. ما عاشق هم شدیم که ازدواج کردیم، البته الان هم عاشق همیم. ...
  • گزارش تخلف

کتابفروشی‌ها یکی از پربیننده‌ترین ویترین هاست

برای همه ما پیش آمده که مدت زمانی را پشت این ویترین‌ها گذرانده‌ایم. از این به بعد دقت کنید کدام ویترین کتابفروشی از همه چشمگیرتر است. به طوری که هر بار از کنار آن رد می‌شوید باید مکث کنید و به آن نگاهی بیندازید. ویترین کتابفروشی‌ها از نگاه شما، عنوان ماست. ویترین‌ها را بررسی کنید، از بهترین آن عکس بگیرید و برای ما ارسال کنید. عکس‌ها را در می‌گذاریم و عکسی که بیشترین پسند را به خود اختصاص دهد، برنده می‌شود. ما برای برنده‌های اول و دوم خود از کتابفروشی مورد علاقه شان، هدیه می‌دهیم …ارسال عکس محدود خواهد بود. برای شرکت در مسابقه به ما بپیوندید. روش ارسال عکس‌ها و خصوصیات عکس به همراه زمان مسابقه اعلام خواهد شد. ...
  • گزارش تخلف

عیب در این است که در روزنامه نگاری فقط یک اشتباه کافی است تا بقیه مسائل واقعی را از نظر بیندازند

رفع ورجوع آن هم تقریبا غیر ممکن است. برعکس در رمان نویسی فقط یک مسئله «واقعی» کافی است تا عجیب‌ترین مخلوقات کتابت را بتوان واقعی حس کرد. در هر دو مورد به هر حال مسئله چندان عادلانه نیست. در روزنامه نگاری باید واقعیت را رعایت کرد هر چند کسی آن را باور نکند، ولی برعکس در ادبیات می‌توانی هر چیزی را که دلت می‌خواهد اختراع کنی. البته به شرط این که نویسنده توانایی داشته باشد چنان بنویسد که واقعی جلوه کند. اگر مثلا نویسنده‌ای بگوید گروهی فیل دیده است که پرواز کردند هیچ کس باور نخواهد کرد چون یک روزنامه نگار خوب به آن‌ها حالی کرده است فیل پرواز نمی‌کند. ولی اگر به جزییات مقالات روزنامه توجه شود، باور خواهد شد. یعنی اگر بنویسند تعداد فیل هایی که پرواز می‌کردند سیصد وبیست وشش فیل بوده است … …یادداشت‌های پنج ساله / گابریل گارسیا مارکز ...
  • گزارش تخلف

درست بعد از سرنگونی حکومت چائوشسکو در رومانی، در دسامبر ۱۹۸۹، گزارشی در روزنامه خواندم درباره‌ی زندگی در بخارست

ماجرای مردی بود که برای اولین بار در زندگیش موز خورده بود. پیر بود، کارگر بود، و با خجالت به گزارشگری گفته بود که موز را با پوستش خورده چون نمی‌دانسته باید آن را پوست بکند. اولش از این زندگی بی ارتباط با جهان که به مرد تحمیل شده بود سخت متأثر شدم، از این واقعیت که او هرگز در جایی نخوانده یا حتی نشنیده بود که موز چیست و آن را چطور می‌خورند. اما بعد چیز دیگری توجهم را جلب کرد: گفته بود «خوشمزه بود». می‌توانم او را تصور کنم که موز رسیده‌ای را که عطری شیرین دارد مثل میوه‌ای ممنوعه در دست گرفته، و کنجکاو و هیجانزده است. یک لحظه آن را نگه می‌دارد و بعد گازش می‌زند. طعمش عجیب اما «خوب» است با اینکه موز را با پوست کلفت و‌تلخش خورده، طعمش باید خوب بوده، چون طعم چیزی دست نیافتنی بودن، چیزی خواستنی. این فقط یک موز نبوده که داشتن می‌خورده، نوید آینده و‌امید به آن نیز بوده است. برای همین صرفنظر از مزه‌اش آن را دوست داشته … … …. ...
  • گزارش تخلف

داستانهای کوچک از نویسندگان بزرگ. ترجمه: زهرا رستگار

کتاب حاضر، مشتمل بر مجموعه داستان‌های کوتاه از نویسندگان بزرگی چون ارنست همینگوی، جک لندن، ‌کاترین منسفیلد، ویرجینیا وولف، دونالربارتلمی است. عنوان داستان‌ها عبارتند از: «گربه‌ای زیر باران»؛ «کهولت»؛ ‌ «مرد خاموش»؛ «دوشیزه بریل»؛ «تعطیلات در ساحل»؛ «خپل»؛ «مدرسه»؛ ‌ «خانه روح‌زده» و …. مقدمه ناشر: مترجم با انتخاب این داستان‌ها تلنگری بر روح دودزده و بیمار زمانه مان زده تا یادآور این باشد که روزگاری نه چندان دور مردمی بودند که بسادگی عاشق می‌شدند. مردمی که غمهایشان ساده، ولی باشکوه بود. تهیدست و یا ناکام بنظر میرسیدند، ولی امواج عظیمی در زندگیشان موج میزد که متفاوتشان ساخته بود. اسطوره شدند و اسطوره ماندند مرگشان غمناکتر و با شکوه‌تر از زندگی و زندگانی همچون به مرگ پیوستگان داشتند. بزرگانی را به خاطر فراموشکارمان آورد، با عشق هایی افسانه ایی، مرگ هایی ناهنگام و فقرهایی جانفرسا. بزرگانی که نه در زمانهای باستانی و خیلی دور، بلکه همین اوان و همین نزدیکی‌ها میزیسته‌اند. مگر نه اینکه هر آدمی رازی دارد، بین اوکائنات و برای دیگران نامکشوف؟ ...
  • گزارش تخلف

تاریخچه سوررئالیسم

یک شب در سال ۱۹۱۹ آندره برتون از شنیدن جمله‌ی که به پنجره ذهنش زد تکان خورد …تصویر محو شد، ولی جمله در یادش ماند ((پنجره، مردی را دو تکه کرده است.)) این مکاشفه‌ی عجیب با یک تصویر بصری همراه بود و بلافاصله بعد از آن چند جمله بی ربط دیگر، بدون اراده‌ی آگاهانه‌ی او، به ذهنش آمد. از آنجا که برتون با شیوه‌های روانکاوی فرویدی آشنایی داشت، سعی کرد این جریان خود سر تصاویر را بدون دخالت عقلانی خود آزادانه مجال جولان بدهد، شرح مکتوب این تجربه را که بعدها ((متن خودکار)) نام گرفت، دادائیستها بی درنگ پذیرفتند، ولی در حقیقت اولین نفس یک جنبش تجربی مصمم‌تر بود به نام سوررئالیسم …. پس از آنکه دادائیسم با آن وضع فضاحت بار از میان رفت، گردانندگان آن در سال ۱۹۲۱ به دور آندره برتون که خود نیز زمانی جزو دادائیستها بود گرد آمدند و طرح مکتب جدیدی را ریختند، جستجوی علمی و دقیق ((واقعیت برتر)) جایگزین فضاحت و عصیان بی رویه شد. آندره برتون به کمک لویی آراگون و پل الوار و فیلیپ سوپو و روبر دسنوس و بنژامن پره چند تن از شاعران و نویسندگان دیگر به کشف دنیای لا یشعر و ضمیر پنهان پرداختند. مکتب سوررئالیسم به طور رسمی ...
  • گزارش تخلف