📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani


پیشنه‌های داستان «مردگان».. تطاول تمام عیارمردگان برشهرزندگانذهنش راانباشته بود

دوبلین پشت سراومدفون بود، ولی ازنظرتسخیراندیشه هایش قرینهء رم بود. این مضمون در اولیس به صورت ترسناک‌تری ذهن استیون بازپرداخت می‌شود. استیون نعشهارامی بیندکه همچون ارواح خون آشام ازگورهابرمی خیزندوزندگان راازشادی محروم می‌کنند. بسترعروس وبسترکودک وبسترمرگ به هم می‌پیونددومرگ «می آید». ها"جمیزجویسمحمدعلی صفریانهاحسینی. ***. به کانال انجمن داستانی رهتاب بپیوندید …👇👇. Telegram. me/anjomane_dastani_rahtaab ...
  • گزارش تخلف

چرا ما خرره افتادن را با گل مالی متفاوت می‌دانیم؟. علی صارمیان /

راستش وقتی اقای ساکی مطلبی درمورد عاشورا در لرستان خواست؛ چند روزی در تردید بودم. اینکه من با احساس و حسی کاملا سنتی به عاشورا و آیین هایش نگاه می‌کنم و شاید برای یک امرتحقیقی احتیاج به فاصله گرفتن از آن موصوع بدون اشتیاق و شیفتگی باشد. قبلا مطلبی در مورد سنت خرره نوشته بودم:. «من ذوق کرده‌ام برای خرره … برای اینکه با هم گل را در حوض درست کنیم. خاک را الک کنیم و با گلاب قاطی کنیم. من دلم تنگ است. من دلم برای صدای گرفته سیدشجاع تنگ شده. برای حاج‌حبیب. برای جهان که گویی قناری غمگینی در دلش مرده. ...
  • گزارش تخلف

چرا ادبیات می‌خوانیم؟.. بورخس همیشه از این پرسش که «فایده‌ی ادبیات چیست؟» برآشفته می‌شد

او این پرسش را ابلهانه می‌شمرد و در پاسخ آن می‌گفت «هیچ کس نمی‌پرسد فایده‌ی آواز قناری و غروب زیبا چیست.» اگر این چیزهای زیبا وجود دارند و اگر به یمن وجود آنها، زندگی در یک لحظه کمتر زشت و کمتر اندوه‌زا می‌شود، آیا جستجوی توجیه عملی برای آنها کوته‌فکری نیست؟. *. ادبیات، عشق و تمنا و رابطه‌ی جنسی را عرصه‌ای برای آفرینش هنری کرده است. در غیاب ادبیات اروتیسم وجود نمی‌داشت. عشق و لذت و سرخوشی بی‌مایه می‌شد و از ظرافت و ژرفا و از آن گرمی و شوری که حاصل خیالپردازی ادبی است بی‌بهره می‌ماند. براستی گزافه نیست اگر بگوییم آن زوجی که آثار گارسیلاسو، پترارک، گونگورا یا بودلر را خوانده‌اند، در قیاس با آدم‌های بی‌سوادی که سریال‌های بی‌مایه‌ی تلویزیونی آنان را بدل به موجوداتی ابله کرده، قدر لذت را بیشتر می‌دانند و بیشتر لذت می‌برند. در دنیایی بی‌سواد و بی‌بهره از ادبیات، عشق و تمنا چیزی متفاوت با آن‌چه مایه‌ی ارضای حیوانات می‌شود نخواهد بود، و هرگز نمی‌تواند از حد ارضای غرایز بدوی فراتر برود …*. ادبیات برای آنان که به آن‌چه دارند خرسندند، برای آنان که از زندگی بدان گونه که هست راضی هستند، چیزی ندارد ...
  • گزارش تخلف

نقد میلاد ظریف بر مجموعه داستان نهنگ تاریک منتشر شده در هفته نامه بیداری: چیزی که من بود

نهنگ تاریک/ سعید بردستانی/ نشر پیدایش.. میلاد ظریف. نهنگ تاریک دومین مجموعه داستان سعید بردستانی که ده داستان را تشکیل می¬دهد را می¬توان مصداق این تعریف لاکان باشد گه خیال پردازی را پایه اصلی درک ما از واقعیت می¬دانست. داستان اول کتاب یعنی پایان وضعیت که از همان عنوانش ما را با مفاهیمی کلیدی همچون رویداد و کنش و وضعیت در داستان روبرو می¬کند و به جز جنبه خیال پردازنه¬ای که در داستان به کار می¬گیرد و ماجرایی را که شخصیت اصلی در آن گیر افتاده را به پیش می¬برد، از لحاظ زبانی و تمایز هستی شناختی که میان شی و رویداد برقرار می¬کند قابل بررسی است. داستان این گونه شروع می¬شود: «به خانه که رسیدیم آنها را دیدم. سه نفر بودند و هر سه سخت مشغول کار. سرم شروع به خاریدن کرد. همان که چاق بود رو به من که بی¬کار ایستاده بودم گفت: «چرا وایسادی؟ لااقل یه دستی برسون.» در این داستان اشخاص با صفت¬هایی همچون «مرد چاق»، «پرنسس یا زن که شبیه شپیش بود» «مرد حامله» «مرد فنی» خطاب قرار می¬گیرند و اشیا کارکردی اصلی در گفتمان افراد داستان ایفا می¬کنند. ...
  • گزارش تخلف

در برابر امر واقعی و امر متعالی که به گفته ژیژک در جاهای نامنتظر و غریب احساس می¬شود سویه خیال¬پردازانه واقعیت است که قد علم می¬کن

در مجموعه نهنگ تاریک در اکثر داستان¬ها این امر واقعی لاکانی را می¬شود رهگیری کرد و جنبه خیال¬پردازانه¬ای را که داستان¬ها در آن فرو می¬غلتند تا لایه دیگری از جهان واقعی، جهانی که در عین ناشناخته بودن بسیار واقعی¬تر و هم¬سوتر و هم تعریف¬کننده¬تر نظم نمادین و زندگی روزمره است. در داستان پایان وضعیت اگر قبول کنیم که در کل تصویر قهرمانی شکل می¬گیرد که کار زیادی در این دنیا ندارد و به نوعی به پوچی رسیده و با اینکه در برابر افرادی که خانه و زندگی¬اش را غارت می¬کنند در ابتدا کمی تقلا می¬کند و اعتراض می¬کند اما بعد با آنها راه می¬آید و خودش و روایت را با همسویی و همراهی و ایجاد نکردن مانع، در ورطه خیال¬پردازانه¬ای می¬اندازد که داستان به سوی امر متعالی¬ای سوق داده می¬شود که با نوعی وضعیت واقعی و با ابژه¬های واقعی و در عین حال ناممکن روبرو می¬کند. قهرمان داستان پایان وضعیت، مرد داستان بی خواب¬ها و رفتن به مکانی _ پارک _ با آدم-های که کارهای عجیب و غریب می¬کردند در دل شب، و یا پسر داستان ایستاده می¬میرم که بعد از مرگ نمادینش جهان واقعی داستان لایه¬هایش پیدا شد و در داستان دویدن که به نوعی می¬توان ...
  • گزارش تخلف

تراموایی به نام هوس به کتابفروشیهای ما رسید …نمایشنامه «تراموایی به نام هوس» تنسی ویلیامز با ترجمه آراز بارسقیان منتشر شد …به گزار

این همان اتفاقی‌ست که برای بلانش دوبوآ در این ترامو می‌افتد. او سعی می‌کند با رفتاری حساب‌شده، خودش را مخفی کند. ولی نه آن نزاکت جعلی و نه آن لبا‌س‌های شب رنگارنگ نمی‌تواند بلانش را تا ابد مخفی نگه دارد …تنسی ویلیامز در مقام نویسنده این اثر یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان معاصر در ادبیات آمریکا محسوب می‌شود …. وی در بخشی از یادداشتی که خود بر این نمایشنامه نوشته است، می‌گوید: «آدمی نمی‌تواند به‌سادگی و به شکل نافرجامی از زندگی فرار کند. نمی‌توانی دل‌به‌خواه بگویی حالا دیگر زندگی‌ام را عین قبل ادامه می‌دهم. موفقیت برای من رخ داده. ولی وقتی بتوانی تمام‌و‌کمال تهی‌بودن زندگی بدون کشمکش را درک و دریافت کنی، آن‌وقت خودت را تازه برای رسیدن به رستگاری آماده کرده‌ای. وقتی این واقعیت را می‌شود فهمید‌ که قلب، جسم و ذهن آدمی عین ماده‌ گداخته‌ داغی نیازمند کشمکش و درگیری است (کشمکش و درگیری خلق اثر) و وقتی این کشمکش از بین برود، انسان عین شمشیری شده که گل آفتاب‌گردان را سر می‌برد و بفهمید که تجمل، نه محرومیت، دشمن منتظر‌نشسته‌ شماست و آماده‌ است که هر لحظه دندان‌ بطالت‌های بی‌ارزش و غرور و سستی را ...
  • گزارش تخلف

معرفی رمان «ویولا» نویسنده: نسرین قربانی (نشر برکه خورشید، پاییز ۹۳). روزنامه ابتکار ۳۰/۷/۹۴

مرگ در می‌زند. آشفتگی‌های ذهنی زنی به نام ویدا، شروع رمان ویولا، نوشته‌ی نسرین قربانی است. این که بگوییم زندگی گاهی ناخواسته انسان‌ها را به راهی می‌اندازد که …. شاید فقط جمله‌ای باشد برای توجیه خودمان؛ «اسرازازل را نه تو دانی و نه من» آن چه که درابتدای خلقت نوشته شده، و مقداراختیاری که به انسان داده شده که بازدرنهایت خود آن نیزجبراست و نه اختیاری که ما می‌اندیشیم، همه‌ی آن چیزی است انسان را وا می‌دارد تا ناخواسته‌ها را پیش ببرد. زمانی که گمان می‌کنیم خود و آدم‌های اطراف مان را شناخته‌ایم، درست درهمان نقطه به بن بست‌هایی می‌رسیم که … و ازخوابی هزارساله بیدارمی شویم. عکس ‌‎Nasrin Ghorbani‌‏ ...
  • گزارش تخلف

نامیرا.. نوشتن داستانی که مخاطب، آخرش را می‌داند کار آسانی نیست

و اینجاست که کرمیار با نگاه درست به عاشورا و استفاده از عنصر «رمانس» به خوبی بهره‌گرفته است …بیش از هر چیز اسم کتاب است که خواننده را مشغول می‌کند؛ ابتدا به ذهن می‌رسد «نامیرا» فقط اسمی هنری است که برای جلب مخاطب انتخاب شده و یا ناشر و نویسنده خواسته‌اند ابهام داستان را زیاد کنند. اما کتاب را که تا انتها بخوانی معلوم می‌شود «نامیرا» ریشه در مفهوم «کل یوم‌ عاشورا و کل ارض کربلا» دارد. مفهومی که می‌گوید پهنه‌ی سرزمین کربلا به اندازه‌ی کل زمین وسعت پیدا کرده و عاشورا همیشه نمیراست … «نامیرا» داستانی شخصیت‌محور است؛ رمانی با خرده‌روایت‌هایی از تغییر روش، هدف، آرزو و عاقبت آدم‌ها. این روزگار است که آدم‌ها را در محک انتخاب شدن و انتخاب کردن می‌گذارد و نویسنده‌ی نامیرا فقط تصویرساز صادق این رویدادهاست. نویسنده‌ی کتاب را به سبک رمان‌های کلاسیک با شروعی آرام آغاز می‌کند، تصویرسازی می‌کند، شخصیت‌ها را یک به یک وارد داستان می‌کند، آن‌ها را معرفی می‌کند و با داستان پیش می‌برد. «نامیرا» اسیر اختلاف روایت‌های تاریخی نشده و البته از عقبه‌ی تحقیقی درستی بهره برده است …نوشتن داستانی که مخاطب، آخرش را م ...
  • گزارش تخلف

کتاب.. رمانهای معاصر فارسی …میمنت میرصادقی (ذوالقدر)

این کتاب با هدف کمک به کسانی تهیه شده که قصد دارند درباره‌ی رمان نویس‌های ایران تحقیق کنند. با این امید که بخشی از اطلاعات مورد نیاز آنان را فراهم آورد …ترتیب تنظیم اطلاعات به گونه‌ای است که مراجعه کننده، نخست اطلاعات لازم را چه از نظر کتابشناسی و چه از نظر ویژگی‌های فنی (نوع رمان و زاویه دیدی که در آن به کار رفته) و چه از نظر خصوصیت‌های محتوایی (زمان و مکان وقوع حوادث و نام شخصیت‌های مهم) به دست می‌آورد و اگر ضروری دید با خواندن پیرنگ (خلاصه و فشرده‌ی حوادث) از مضمون و موضوع آن نیز مطلع می‌شود و با مطالعه‌ی چند صفحه از متن رمان، به شیوه‌ی نگارش نویسنده پی می‌برد …شرح کوتاهی نیز زیر عنوان «شرح و تفسیر» برای هر رمان نوشته شده تا پژوهنده از درونمایه‌ی رمان و کم و کیف دیدگاه نویسنده نسبت به موضوعی که مطرح کرده است، با خبر شود …در مجموع هشتادوپنج رمان برجسته از چهل تن از نویسندگان شاخص معاصر در این کتاب معرفی شده‌اند. تنظیم رمان‌ها بر حسب تاریخ اولین چاپ آن‌ها انجام گرفته است. ...
  • گزارش تخلف

روزآمد آن افاده شده است که با معنای لغوی آن فاصله بسیار دارد و علاوه بر کلام غیر جد، حرکات و موقعیت‌های کمیک نمایشی و فانتزی را در

اگرچه هدف اصلی در این نوشته، چنان‌که از عنوان آن پیداست، محدود به بررسی طنز در تعزیه بوده و پرداختن به دیگر جنبه‌های هنر تعزیه، در این حوصله نمی‌گنجیده است، اما با اعمال یک دید مستقل، بسیاری از تعاریف، توضیحات، و بیان موضوعات تعزیه‌ها و شرح وقایع آن‌ها و نیز شیوه قرائت متن و استنباط از متون تعزیه، در این نوشته با دیگر نوشته‌هایی که در این زمینه‌ها موجود است و غالبا نیز به‌عنوان مأخذ به آن‌ها نگریسته می‌شود، تفاوت‌های کم و بیش آشکاری دارد. از جمله دلایل این تفاوت‌ها، علاوه بر یادمان‌های اجرای تعزیه‌های مختلف در سال‌های دور در تهران و مناطق مرکزی ایران در خاطر نگارنده، مطالعه مستقیم و بلاواسطه شماری از تعزیه‌نامه‌های در دسترس، مراجعه به مآخذ دینی و تاریخی و عدم اتکای بی‌چون و چرا و خوشبینانه به انبوه نوشته‌های غالبا یکسانی است که در زمینه جنبه‌ها و جلوه‌های گوناگون تعزیه نشر یافته و بیشتر جنبه گردآوری و تألیف داشته و کمتر به بررسی و تحقیق مستقل پیرامون آن‌ها پرداخته است. از آن‌جا که حداقل بخشی از تعاریف و مفاهیم و اصطلاحات و واژه‌های تعزیه، بر اساس واژه‌ها و اصطلاحات محلی وضع شده و کاربر ...
  • گزارش تخلف

طنز در ادبیات تعزیه. طنز در ادبیات تعزیه

به گزارش پایگاه خبری گلونی، کتاب «طنز در ادبیات تعزیه» نوشته زنده‌یاد منوچهر احترامی است یکی از آثار گرانسنگ پژوهشی درباره تعزیه، به‌ویژه تعزیه‌های مضحک است که در آن اشقیا به سخره گرفته می‌شوند. این کتاب در سال ۱۳۸۵ از سوی سوره‌مهر و پژوهشگاه فرهنگ‌وهنر اسلامی منتشر شد و بلافاصله نایاب شد و روی چاپ دوم را ندید! برای نخستین بار مقدمه این پژوهش گران‌سنگ در فضای مجازی در دست‌رس علاقه‌مندان است. این کتاب ۹ فصل و ۳۷۹ صفحه دارد. مقدمه. جدال بین خیر و شر، یک جدال ابدی است که از ابتدای خلقت، در رویایی‌ترین مکان عالم – بهشت برین – بین انسان و شیطان آغاز شده و با خروج آدم از بهشت و استقرار ناگزیر وی در کره خاکی، ادامه یافته و از قرار معهود، تا دنیا دنیاست و تا قیام قیامت، هم‌چنان ادامه خواهد داشت. تجلی‌گاه این جدال بی‌امان، در سراسر جهان، کم و بیش عرصه بسیار وسیع اعتقادات قومی و باورهای آیینی است. از آن‌جا که نمایش به مفهوم گسترده آن یکی از کهن‌ترین و اصیل‌ترین جلوه‌های تمدن بشری به‌شمار می‌رود، طبیعی است که اعتقادات و باورها، مهم‌ترین و باارزش‌ترین دستمایه‌های نمایش در نزد اقوام و ادیان گوناگون ...
  • گزارش تخلف

پشتوانه واقعیت تاریخی، به‌صورت جدی وارد نمایش شوند، این امکان را نیز به وجود می‌آورد که شوخی و تفنن و مطایبه بدون این‌که لطمه‌ای ب

بر تولد برشت این نکته را به صورت یک قاعده چنین بیان می‌کند: «هر چه جدیت تاریخی یک اثر با عمق بیشتری جاافتاده باشد، آزادانه‌تر می‌توان عنان شوخ‌طبعی را رها کرد.». در متن‌های قدیمی‌تر تعزیه، کلام غیرجدی و طنزآمیز، کمتر دیده می‌شود. در این تعزیه‌نامه‌ها، به منظور تخفیف اشقیا، غالبا کلمات موهن و سخیف و هزل‌آمیز مانند: روسیاه، دغا، ملعون، لعین، بی‌حیا، کافر، سگ، نجس و نظایر آن خطاب به آن‌ها ادا می‌شود، اما همراه با گسترش کمی و کیفی تعزیه، به تدریج این خطاب‌ها تلطیف می‌یابد و آرام آرام جای خود را به کلمات و عبارات تمسخرآمیز و عزل و هجو، و گاه شوخی و طنز و کنایه می‌دهد و به موازات آن، خلق موقعیت‌های کمیک و ایجاد تضادهای خنده‌برانگیز و شادی‌آور در دستور کار تعزیه‌پرداز و تعزیه‌گردان قرار می‌گیرد. بهره‌گیری از عناصر گوناگون نمایشی مانند: حالت بدن، شیوه حرکت، نوع لباس، نقاب، صورتک (ماسک) و زبان (لهجه)، آن‌چنان که در هر نوع نمایشی کارساز است، در تعزیه نیز کمک فراوانی به خلق موقعیت‌های کمیک و ایجاد خنده می‌کند. استفاده حساب شده از زیبایی‌های شعر – که همواره خدمت‌گزار هنر نمایش بوده است -، بکارگیری ...
  • گزارش تخلف

ا موضوعات متفاوت را نیز شامل می‌شود

شعرای تعزیه‌ساز نیز هنگام ساختن تعزیه، بعضا متن‌های متعلق به تعزیه‌سازان متقدم را – چه مرتبط با موضوع و چه غیرمرتبط با موضوع – پیش رو قرار می‌دهند و با گرته‌برداری از مضامین، استقبال از وزن، قافیه و ردیف اشعار و حتی گاهی نقل مستقیم بخشی از ابیات، از آن‌ها بهره می‌گیرند. نابسامانی ناشی از سفر تعزیه‌نامه‌ها، به مناطق مختلف با گویش‌های محلی گوناگون و نیز سهو و فراموشی تعزیه‌خوان‌ها به هنگام اجرای تعزیه، و بدیهه‌سازی اجباری – و غالبا باری به هر جهت – آن‌ها، از دیگر عوارضی است که معمولا بر متن تعزیه وارد می‌شود. گردآورندگان متون تعزیه نیز بعضا دست کمی از سایر تخریب‌کنندگان متون تعزیه ندارند. در بسیاری از متون تعزیه که توسط شیفتگان این هنر پیشرو جمع‌آوری و چاپ شده است، این کستفزودها و عیب و عوارها همچنان محفوظ مانده و می‌توان گفت که به نوعی، تثبیت شده است. جمع‌آورندگان متون تعزیه، همچنین در مواردی به سائقه ذوق شاعرانه و احساس غریزی وزن، متوجه کسر و کمبودهایی در ابیات، و عیب و ایرادهایی در وزن و قافیه اشعار شده‌اند و به منظور رفع این معایب و کمبودها به شیوه‌ای کاملا احساسی، اقدام به بازسازی ا ...
  • گزارش تخلف

نوبل خوانی

بخش نوبل خوانی در نشست این هفته‌ی انجمن ماتیکان داستان به نقد و بررسی داستان کوتاه «دیوار» از ژان پل سارتر اختصاص دارد. ***همچنین این داستان در گروه انجمن در تلگرام، پنجشنبه ساعت ۱۰ شب نقد و بررسی خواهد شد …***یادآور می‌شود که بخش داستان خوانی حاضران به قوت خود باقی است …. نشست هفتگی انجمن ماتیکان داستان …پنجشنبه‌ها از ساعت ۴:۳۰ تا ۶:۳۰ عصر. نشانی: مشهد مقدس-. بولوار سجاد - حامد جنوبی۱۲- پلاک ۱۰۸ - کافه گالری رادین. ورود برای همه علاقه مندان ادبیات داستانی و داستان نویسی آزاد و رایگان است …به کانال انجمن ماتیکان داستان در تلگرام بپیوندید و این کانال را به دوستان خود و دیگر گروههای ادبی معرفی کنید …فضایی برای دوستداران داستان و داستان نویسی. در گروهها به اشتراک بگذارید ...
  • گزارش تخلف

وقتی کاووس به شبستان رفت سودابه مژده داد که سیاوش دختر مرا پسندید و شاه هم شاد شد

روز دیگر سودابه پس از آراستن خود سیاوش را نزد خود فراخواند و گفت: شاه گنج زیادی به تو داده است و من هم دخترم را به تو می‌دهم. حالا چه بهانه‌ای داری؟ من از عشق تو می‌میرم هفت سال است که غم عشق تو بر دلم نشسته است پس مرا شاد کن و به میل من رفتار کن و اگر چنین نکنی تو را نزد شاه مفتضح می‌کنم. سیاوش گفت: مباد که من دینم را فدای دلم کنم و به پدرم جفا نمایم. سودابه به او آویخت که من راز دلم را به تو گفتم و تو می‌خواهی مرا رسوا کنی پس جامه‌اش را درید و فریاد کشید. در کاخ غلغله شد و به شاه خبر رسید کاووس به شبستان رفت و سودابه گریان شروع به بدگویی و تهمت زدن به سیاوش کرد. شاه عصبانی شد و گفت: باید سر از تن سیاوش جدا کرد. همه را متفرق کرد و به سیاوش گفت: ماجرا را بازگو. سیاوش هرچه گذشته بود بازگفت اما سودابه انکار می‌کرد و می‌گفت: او به من نظر بد داشته و لباسم را درید. ...
  • گزارش تخلف