ماتیکانداستان 📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani ماتیکانداستان ۱۵:۲۰ ۱۳۹۴/۰۷/۲۷ آن «مار» را لولو برد بخش عمدهای از ادبیات داستانی امروز ما، در واقع نه در جهت تربیت سلیقه، که فقط برای تن دادن به ذائقهی مخاطب تولید میشود. ماتیکانداستان ۱۵:۲۰ ۱۳۹۴/۰۷/۲۷ و این داستان از یک سیگار شروع میشود. پیشنهاد خواندن رمان ترکش لغزنده نوشتهی آیت دولتشاه ماتیکانداستان ۱۵:۲۰ ۱۳۹۴/۰۷/۲۷ کدام اثر برندهی جایزهی پنج میلیون تومانی میشود؟ معرفی ده اثر راه یافته به مرحلهی سوم جایزهی ادبی اکنون. ماتیکانداستان ۱۵:۲۰ ۱۳۹۴/۰۷/۲۷ چرا بربری شکم را سیر میکند ولی رمان نه؟ در این مقاله میخواهیم نشان دهیم چرا نوشتن رمان شبیه خرید نان بربری سر صبح جمعه است. ماتیکانداستان ۱۵:۰۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۷ جایزهی ادبی اکنون در گام سوم/ ده رمان راهیافته به مرحلهی سوم داوری مشخص شد ماتیکانداستان ۱۵:۰۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۷ انجمن رمان ۵۱ | جایزهی ادبی اکنون ماتیکانداستان ۱۰:۵۷ ۱۳۹۴/۰۷/۲۷ دنباله داستانهای شاهنامه به نثر؛. رستم و سهراب ماتیکانداستان ۰۹:۵۶ ۱۳۹۴/۰۷/۲۷ نه من و آمد و رفت.. دو نمایشنامک از سامویل بکت. برگردان: علیرضا بهنام چاپ دوم ۱۳۹۱. نشر مشکی. سامویل بکت را امروزه بهعنوان یکی از شمایلهای ادبیات در سدهٔ بیستم میلادی بهجا میآوریم. اگرچه او خود در زمرهٔ نویسندگانی قرار میگیرد که با تبدیل نویسنده به شمایل در جامعه مخالفاند اما در سال ۱۹۸۹ یعنی زمانی که بکت دیده از جهان فروبست شهرت او به افسانه بدل شده بود، نمایشنامههایش در سرتاسر جهان روی صحنه رفته بودند، کتابهایش به اکثر زبانهای زندهٔ دنیا برگردانده شده بود و جایزهٔ ادبی نوبل را در سال ۱۹۶۹ از آن خود ساخته بود. اینهمه از بکت هنرمندی ساخت که بیش از هر هنرمند دیگری دربارهاش ادبیات انتقادی تولید شده است. شاید بهخاطر این گستردگی اقبال عمومی در زمان زندگی تنها بتوان بکت را با شکسپیر مقایسه کرد. طرفه اینکه هر دو نویسنده – هرکدام در زمانهٔ خود- میزان نمایشنامهنویسی را با آثار خود عوض کردند و عصر نوینی را در این هنر بنیان گذاشتند. در کشور ما مانند بیشتر نقاط دنیا بکت بیشتر با نمایشنامههای بلندش همچون «دست آخر»، «در انتظار گودو» شناخته میشود و قسمت بزرگی از فعالیت ادبی او مانند سه رمان «مالون میمیرد»، «مولوی و «نام ناپذیر»، شعرها و نمایشنامه ... ماتیکانداستان ۰۲:۴۹ ۱۳۹۴/۰۷/۲۷ ماجرای عاشق شدن هوشنگ گلشیری و فرزانه طاهری/ اصلاحات برای گلشیری مهم بود … کانال انجمن داستانی رهتاب بپیوندید …👇👇 Telegram. me/anjomane_dastani_rahtaab ماتیکانداستان ۰۰:۴۵ ۱۳۹۴/۰۷/۲۷ در آستانه سالروز تاسیسش.. وبسایت IMDB بهترین فیلمهای ۲۵ سال اخیر را معرفی کرد گرگ وال استریتسینماپرس: وبسایت مشهور IMDB در آستانه تولد ۲۵ سالگیش از بهترین فیلمهای ۲۵ سال اخیر بر اساس نظر کاربرانش رونمایی کرد …به گزارش سینماپرس، وبسایت مشهور IMDB در آستانه تولد ۲۵ سالگیش از بهترین فیلمهای ۲۵ سال اخیر بر اساس نظر کاربرانش رونمایی کرد. در میان این فیلمها حضور ۵ فیلم از کریستوفر نولان نشان میدهد او چقدر خوب توانسته با مخاطب عام و خاص همزمان ارتباط بر قرار کند. جالب این که تنها دو فیلم ابرقهرمانی در این فهرست حضور دارند که هر دو مربوط به این کارگردان سرشناس هستند. کویینتین تارانتینو، مارتین اسکورسیزی و پیتر جکسون با سه فیلم و دیوید فینچر و استیون اسپیلبرگ با یک فیلم در رتبههای بعدی قرار دارند …بدون توضیح بیشتر لیست منتشر شده توسط IMDb به شرح زیر است:. سال ۲۰۱۴: در میان ستارگان- کارگردان: کریستوفر نولان/ میانگین امتیاز: ۸٫۷. سال ۲۰۱۳: گرگ وال استریت- کارگردان: مارتین اسکورسیزی/ میانگین امتیاز: ۸٫۲. سال ۲۰۱۲: جانگوی رها از بند- کارگردان: کویینتین تارانتینو/ میانگین امتیاز: ۸٫۵. سال ۲۰۱۱: دست نیافتنی ها- کارگردان: الیور ناکاچ و اریک تولدانو/ میانگین امتیاز: ۸٫۶. س ... ماتیکانداستان ۰۰:۰۸ ۱۳۹۴/۰۷/۲۷ بخشی از داستان «عذرخواه». نوشتهی «میلان کوندرا». با ترجمۀ زیبا و روان «فرزانه طاهری» «احساس گناه کردن یا احساس گناه نکردن— به گمانم کل مسئله همین است. زندگی مبارزۀ همه علیه همه است. این یک واقعیت مسلم است. اما این مبارزه در جامعهای که بیش و کم متمدن است چطور پیش میرود؟ آدمها که نمیتوانند تا همدیگر را دیدند به هم حمله کنند. بنابراین در عوض سعی میکنند شرم خطاکاری را بر دوش همدیگر بیندازند. آدمی که موفق میشود دیگری را مقصر کند برنده خواهد شد. آن یکی که به جرمش اعتراف میکند بازنده خواهد شد. داری غرق در فکر توی خیابان راه میروی. ... ماتیکانداستان ۲۳:۵۰ ۱۳۹۴/۰۷/۲۶ صدیقه: چرا انقدر میگن هیس، اینجا اتاق درده مادرا یه عالمه صبر میکنن پاشون برسه به اینجا، یه دل سیر داد بزنن …امروز| ۱۳۹۲|. ماتیکانداستان ۲۳:۵۰ ۱۳۹۴/۰۷/۲۶ تایلر دردن: ما بچه وسط تاریخیم…. نه هدفی، نه جایی ما هیچ جنگ بزرگی نداشتیم ,ما هیچ رکود اقتصادی نداشتیم. جنگ بزرگ ما جنگ بر سر روحه. رکود بزرگ ما زندگی ماست. از بچگی تلویزیون به خورد ما داد کهی روزی میلیونر و خدای سینما و ستاره راک میشیم. ولی هیچ وقت نمیشیم. ما تازه داریم این حقیقت رو میفهمیم. و خیلی خیلی عصبانی هستیم …Fight Club - ۱۹۹۹. Director: David Fincher. ... ماتیکانداستان ۲۳:۴۵ ۱۳۹۴/۰۷/۲۶ بشقاب آنقدر تمیز بود که بارکلی حدس زد حتما آخرین ذرههای سس را هم مثل سگ لیسیده تراسدیل گریه میکرد. گفت: «یه چیزی به ذهنم اومد.». «چیه؟». «اگه من رو فردا صبح اعدام کنن، با استیک و تخممرغی که هنوز توی شکمم هست، میرم توی قبر. فرصت ندارم که خالیش کنم.». بارکلی لحظهای چیزی نگفت. وحشتزده بود؛ نه بهخاطر تصور آن صحنه بلکه به این خاطر که تراسدیل به چنان صحنهای فکر کرده بود. «جیم، گوش کن ببین چی میگم چون این آخرین شانس توئه. تو اون روز بعدازظهری توی بار بودی. ... ماتیکانداستان ۲۳:۳۶ ۱۳۹۴/۰۷/۲۶ [۷/۲۶، ۲۰:۰۲] +۹۸ ۹۱۲ ۳۲۵ ۴۶۳۹: از همه بالاتر فکری ام چرا همه فهمیدن و خودش نه! شاید تو این خیطها نیست. گاسم خبر از خاطرخواهی نبرده! بشمار! بیتر از اینه که حواسش پی هر کس و ناکسی باشه. اما نکنه ما به چشمش نمیآییم؟ به خدا میرنجم ازش. نیاداون روزی که برنجم از تو! به خدا خون زد به سرم! آق زینال میگه توفیر فقط تو قد و بالا نیست پسر؛ هیچ فکر همچین روزی بودی؟ ... ماتیکانداستان ۲۲:۱۴ ۱۳۹۴/۰۷/۲۶ میخواهم لااقل یک نفر باشد که با او همانطور حرف بزنم که با خودم حرف میزنم … ماتیکانداستان ۲۲:۱۴ ۱۳۹۴/۰۷/۲۶ همین سکوت است که هراسانم میکند انواع و اقسام چیزهای فاجعه باری را که بر سرت بیاید در تصور آوردهام، چنان است که گویی به جنگ رفتهای و من صبر کردهام، در انتظار خبر مربوط به تو ماندهام، نامه، تلگراف … ولی اگر هم جنگی در میگرفت این قدر قدرت نمیداشت که دلم را زمهریر کند و به خوف دچار سازد. جمله عشق و دل و اندیشهها و نیایش هایم را روانهٔ تو میسازم … حتم دارم که دربارهٔ ما اندیشیدهای، دربارهٔ آنچه با هم ساختیم، دربارهٔ اینکه نادانی کردیم و ساختار و زیبایی [بنای زندگیمان] را خراب کردیم ولی خاطرهٔ آن زیبایی را نتوانستیم خراب کنیم. همین بوده است که شب و روز ذهنم را تسخیر کرده است. سر که بر میگردانم خودمان را صد جا با صد لبخند میبینم. پا به خیابانی که میگذارم، میبینم آنجایی. شبها به تختخواب که میروم میبینم که چشم به راه منی. غیر از کسی که به جان دوست میداریم و زندگی ای که با وی میتوانیم بنا کنیم، چه چیز دیگری در زندگی هست؟ نخستین بار است که از معنای خودکشی سر در میآورم … خدایا، دنیا چه بی هدف و پوچ است! روزهای آکنده از لحظات بی مقدار و بی رونق پشت سر هم میگذرند، شبهای بی قرار و مسخر ارواح بی جلوه و جلا به د ... ماتیکانداستان ۲۱:۵۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۶ ضرب المثلهای پارسی ماتیکانداستان ۲۱:۵۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۶ «یک کلاغ چهل کلاغ».. روزی ناگهان فریاد کشید، زن با عجله آمد و گفت: چیست؟ گفت وقتی دست و رویم را میشستم یک مرتبه یک بچه کلاغ از گوشم بیرون آمد و پرواز کرد و حالا حالم میزان نیست، برو جوشاندهای درست کن بخورم و در ضمن این خبر را به کسی نگویی، زیرا کسی باور نمیکند و ما را مسخره میکند. زن به دکان عطاری رفت، گفت خیر است، زن گفت: شوهرم داشت وضو میگرفت ناگهان دو تا کلاغ از گوشهایش بیرون آمد، اما شما به کسی نگویید، سپس عطار به خواهرش گفت: دوره آخرالزمان شده از گوش فلانی چهارتا کلاغ بیرون پریده، خواهر زن عطار به شوهرش قصاب و او به نانوا به بقال و در یک روز در کل محل پیچید و هرکس در هنگام نقل به دیگری یک کلاغ اضافه نمود تا به چهل کلاغ رساندند، آن مرد پس از آگاهی از ماجرا گفت: من خودم این دروغ را ساختم تا خبرچین را بشناسم و معلوم شد هرکس هر خبری را میشنود هر قدر هم دور از عقل و نادرست باشد قبول کرده و چیزی به آن اضافه نموده بازگو میکنند، چنانکه اهالی این محل یک کلاغ دروغی را چهل کلاغ نمودند …. کتاب: حکایات برگزیده | صفحه ۴۷۷. بنمایه: کتابگرام. ... ماتیکانداستان ۱۸:۳۷ ۱۳۹۴/۰۷/۲۶ کتاب خواندن در پاریس حسابی حرص آدم را در میآورد هر کس را میبینی، یک کتاب در دست دارد و تند تند مشغول مطالعه است. سن و سال هم نمیشناسد، سیاه و سفید و مرد و زن و بچه هم نمیشناسد. انگار همه در یک ماراتن عجیب گرفتار شدهاند و زمان در حال گذر است. واگنهای مترو گاهی واقعا آدم را یاد قرائت خانه میاندازند، مخصوصا اینکه ناگهان در یک مقطع خاص کتابی گل میکند و همه مشغول خواندن آن میشوند.. فضای پاریس هیچ بهانهای برای مطالعه نکردن باقی نمیگذارد. شاید برای همین است که پاریسیها معنای انتظار را چندان نمیفهمند، آنها لحظههای انتظار را با کلمهها پر میکنند …. مارکوپلو/ منصورضابطیان ... ‹ 517 518 519 520 521 522 523 ›
ماتیکانداستان ۱۵:۲۰ ۱۳۹۴/۰۷/۲۷ آن «مار» را لولو برد بخش عمدهای از ادبیات داستانی امروز ما، در واقع نه در جهت تربیت سلیقه، که فقط برای تن دادن به ذائقهی مخاطب تولید میشود.
ماتیکانداستان ۱۵:۲۰ ۱۳۹۴/۰۷/۲۷ و این داستان از یک سیگار شروع میشود. پیشنهاد خواندن رمان ترکش لغزنده نوشتهی آیت دولتشاه
ماتیکانداستان ۱۵:۲۰ ۱۳۹۴/۰۷/۲۷ کدام اثر برندهی جایزهی پنج میلیون تومانی میشود؟ معرفی ده اثر راه یافته به مرحلهی سوم جایزهی ادبی اکنون.
ماتیکانداستان ۱۵:۲۰ ۱۳۹۴/۰۷/۲۷ چرا بربری شکم را سیر میکند ولی رمان نه؟ در این مقاله میخواهیم نشان دهیم چرا نوشتن رمان شبیه خرید نان بربری سر صبح جمعه است.
ماتیکانداستان ۱۵:۰۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۷ جایزهی ادبی اکنون در گام سوم/ ده رمان راهیافته به مرحلهی سوم داوری مشخص شد
ماتیکانداستان ۰۹:۵۶ ۱۳۹۴/۰۷/۲۷ نه من و آمد و رفت.. دو نمایشنامک از سامویل بکت. برگردان: علیرضا بهنام چاپ دوم ۱۳۹۱. نشر مشکی. سامویل بکت را امروزه بهعنوان یکی از شمایلهای ادبیات در سدهٔ بیستم میلادی بهجا میآوریم. اگرچه او خود در زمرهٔ نویسندگانی قرار میگیرد که با تبدیل نویسنده به شمایل در جامعه مخالفاند اما در سال ۱۹۸۹ یعنی زمانی که بکت دیده از جهان فروبست شهرت او به افسانه بدل شده بود، نمایشنامههایش در سرتاسر جهان روی صحنه رفته بودند، کتابهایش به اکثر زبانهای زندهٔ دنیا برگردانده شده بود و جایزهٔ ادبی نوبل را در سال ۱۹۶۹ از آن خود ساخته بود. اینهمه از بکت هنرمندی ساخت که بیش از هر هنرمند دیگری دربارهاش ادبیات انتقادی تولید شده است. شاید بهخاطر این گستردگی اقبال عمومی در زمان زندگی تنها بتوان بکت را با شکسپیر مقایسه کرد. طرفه اینکه هر دو نویسنده – هرکدام در زمانهٔ خود- میزان نمایشنامهنویسی را با آثار خود عوض کردند و عصر نوینی را در این هنر بنیان گذاشتند. در کشور ما مانند بیشتر نقاط دنیا بکت بیشتر با نمایشنامههای بلندش همچون «دست آخر»، «در انتظار گودو» شناخته میشود و قسمت بزرگی از فعالیت ادبی او مانند سه رمان «مالون میمیرد»، «مولوی و «نام ناپذیر»، شعرها و نمایشنامه ...
ماتیکانداستان ۰۲:۴۹ ۱۳۹۴/۰۷/۲۷ ماجرای عاشق شدن هوشنگ گلشیری و فرزانه طاهری/ اصلاحات برای گلشیری مهم بود … کانال انجمن داستانی رهتاب بپیوندید …👇👇 Telegram. me/anjomane_dastani_rahtaab
ماتیکانداستان ۰۰:۴۵ ۱۳۹۴/۰۷/۲۷ در آستانه سالروز تاسیسش.. وبسایت IMDB بهترین فیلمهای ۲۵ سال اخیر را معرفی کرد گرگ وال استریتسینماپرس: وبسایت مشهور IMDB در آستانه تولد ۲۵ سالگیش از بهترین فیلمهای ۲۵ سال اخیر بر اساس نظر کاربرانش رونمایی کرد …به گزارش سینماپرس، وبسایت مشهور IMDB در آستانه تولد ۲۵ سالگیش از بهترین فیلمهای ۲۵ سال اخیر بر اساس نظر کاربرانش رونمایی کرد. در میان این فیلمها حضور ۵ فیلم از کریستوفر نولان نشان میدهد او چقدر خوب توانسته با مخاطب عام و خاص همزمان ارتباط بر قرار کند. جالب این که تنها دو فیلم ابرقهرمانی در این فهرست حضور دارند که هر دو مربوط به این کارگردان سرشناس هستند. کویینتین تارانتینو، مارتین اسکورسیزی و پیتر جکسون با سه فیلم و دیوید فینچر و استیون اسپیلبرگ با یک فیلم در رتبههای بعدی قرار دارند …بدون توضیح بیشتر لیست منتشر شده توسط IMDb به شرح زیر است:. سال ۲۰۱۴: در میان ستارگان- کارگردان: کریستوفر نولان/ میانگین امتیاز: ۸٫۷. سال ۲۰۱۳: گرگ وال استریت- کارگردان: مارتین اسکورسیزی/ میانگین امتیاز: ۸٫۲. سال ۲۰۱۲: جانگوی رها از بند- کارگردان: کویینتین تارانتینو/ میانگین امتیاز: ۸٫۵. سال ۲۰۱۱: دست نیافتنی ها- کارگردان: الیور ناکاچ و اریک تولدانو/ میانگین امتیاز: ۸٫۶. س ...
ماتیکانداستان ۰۰:۰۸ ۱۳۹۴/۰۷/۲۷ بخشی از داستان «عذرخواه». نوشتهی «میلان کوندرا». با ترجمۀ زیبا و روان «فرزانه طاهری» «احساس گناه کردن یا احساس گناه نکردن— به گمانم کل مسئله همین است. زندگی مبارزۀ همه علیه همه است. این یک واقعیت مسلم است. اما این مبارزه در جامعهای که بیش و کم متمدن است چطور پیش میرود؟ آدمها که نمیتوانند تا همدیگر را دیدند به هم حمله کنند. بنابراین در عوض سعی میکنند شرم خطاکاری را بر دوش همدیگر بیندازند. آدمی که موفق میشود دیگری را مقصر کند برنده خواهد شد. آن یکی که به جرمش اعتراف میکند بازنده خواهد شد. داری غرق در فکر توی خیابان راه میروی. ...
ماتیکانداستان ۲۳:۵۰ ۱۳۹۴/۰۷/۲۶ صدیقه: چرا انقدر میگن هیس، اینجا اتاق درده مادرا یه عالمه صبر میکنن پاشون برسه به اینجا، یه دل سیر داد بزنن …امروز| ۱۳۹۲|.
ماتیکانداستان ۲۳:۵۰ ۱۳۹۴/۰۷/۲۶ تایلر دردن: ما بچه وسط تاریخیم…. نه هدفی، نه جایی ما هیچ جنگ بزرگی نداشتیم ,ما هیچ رکود اقتصادی نداشتیم. جنگ بزرگ ما جنگ بر سر روحه. رکود بزرگ ما زندگی ماست. از بچگی تلویزیون به خورد ما داد کهی روزی میلیونر و خدای سینما و ستاره راک میشیم. ولی هیچ وقت نمیشیم. ما تازه داریم این حقیقت رو میفهمیم. و خیلی خیلی عصبانی هستیم …Fight Club - ۱۹۹۹. Director: David Fincher. ...
ماتیکانداستان ۲۳:۴۵ ۱۳۹۴/۰۷/۲۶ بشقاب آنقدر تمیز بود که بارکلی حدس زد حتما آخرین ذرههای سس را هم مثل سگ لیسیده تراسدیل گریه میکرد. گفت: «یه چیزی به ذهنم اومد.». «چیه؟». «اگه من رو فردا صبح اعدام کنن، با استیک و تخممرغی که هنوز توی شکمم هست، میرم توی قبر. فرصت ندارم که خالیش کنم.». بارکلی لحظهای چیزی نگفت. وحشتزده بود؛ نه بهخاطر تصور آن صحنه بلکه به این خاطر که تراسدیل به چنان صحنهای فکر کرده بود. «جیم، گوش کن ببین چی میگم چون این آخرین شانس توئه. تو اون روز بعدازظهری توی بار بودی. ...
ماتیکانداستان ۲۳:۳۶ ۱۳۹۴/۰۷/۲۶ [۷/۲۶، ۲۰:۰۲] +۹۸ ۹۱۲ ۳۲۵ ۴۶۳۹: از همه بالاتر فکری ام چرا همه فهمیدن و خودش نه! شاید تو این خیطها نیست. گاسم خبر از خاطرخواهی نبرده! بشمار! بیتر از اینه که حواسش پی هر کس و ناکسی باشه. اما نکنه ما به چشمش نمیآییم؟ به خدا میرنجم ازش. نیاداون روزی که برنجم از تو! به خدا خون زد به سرم! آق زینال میگه توفیر فقط تو قد و بالا نیست پسر؛ هیچ فکر همچین روزی بودی؟ ...
ماتیکانداستان ۲۲:۱۴ ۱۳۹۴/۰۷/۲۶ میخواهم لااقل یک نفر باشد که با او همانطور حرف بزنم که با خودم حرف میزنم …
ماتیکانداستان ۲۲:۱۴ ۱۳۹۴/۰۷/۲۶ همین سکوت است که هراسانم میکند انواع و اقسام چیزهای فاجعه باری را که بر سرت بیاید در تصور آوردهام، چنان است که گویی به جنگ رفتهای و من صبر کردهام، در انتظار خبر مربوط به تو ماندهام، نامه، تلگراف … ولی اگر هم جنگی در میگرفت این قدر قدرت نمیداشت که دلم را زمهریر کند و به خوف دچار سازد. جمله عشق و دل و اندیشهها و نیایش هایم را روانهٔ تو میسازم … حتم دارم که دربارهٔ ما اندیشیدهای، دربارهٔ آنچه با هم ساختیم، دربارهٔ اینکه نادانی کردیم و ساختار و زیبایی [بنای زندگیمان] را خراب کردیم ولی خاطرهٔ آن زیبایی را نتوانستیم خراب کنیم. همین بوده است که شب و روز ذهنم را تسخیر کرده است. سر که بر میگردانم خودمان را صد جا با صد لبخند میبینم. پا به خیابانی که میگذارم، میبینم آنجایی. شبها به تختخواب که میروم میبینم که چشم به راه منی. غیر از کسی که به جان دوست میداریم و زندگی ای که با وی میتوانیم بنا کنیم، چه چیز دیگری در زندگی هست؟ نخستین بار است که از معنای خودکشی سر در میآورم … خدایا، دنیا چه بی هدف و پوچ است! روزهای آکنده از لحظات بی مقدار و بی رونق پشت سر هم میگذرند، شبهای بی قرار و مسخر ارواح بی جلوه و جلا به د ...
ماتیکانداستان ۲۱:۵۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۶ «یک کلاغ چهل کلاغ».. روزی ناگهان فریاد کشید، زن با عجله آمد و گفت: چیست؟ گفت وقتی دست و رویم را میشستم یک مرتبه یک بچه کلاغ از گوشم بیرون آمد و پرواز کرد و حالا حالم میزان نیست، برو جوشاندهای درست کن بخورم و در ضمن این خبر را به کسی نگویی، زیرا کسی باور نمیکند و ما را مسخره میکند. زن به دکان عطاری رفت، گفت خیر است، زن گفت: شوهرم داشت وضو میگرفت ناگهان دو تا کلاغ از گوشهایش بیرون آمد، اما شما به کسی نگویید، سپس عطار به خواهرش گفت: دوره آخرالزمان شده از گوش فلانی چهارتا کلاغ بیرون پریده، خواهر زن عطار به شوهرش قصاب و او به نانوا به بقال و در یک روز در کل محل پیچید و هرکس در هنگام نقل به دیگری یک کلاغ اضافه نمود تا به چهل کلاغ رساندند، آن مرد پس از آگاهی از ماجرا گفت: من خودم این دروغ را ساختم تا خبرچین را بشناسم و معلوم شد هرکس هر خبری را میشنود هر قدر هم دور از عقل و نادرست باشد قبول کرده و چیزی به آن اضافه نموده بازگو میکنند، چنانکه اهالی این محل یک کلاغ دروغی را چهل کلاغ نمودند …. کتاب: حکایات برگزیده | صفحه ۴۷۷. بنمایه: کتابگرام. ...
ماتیکانداستان ۱۸:۳۷ ۱۳۹۴/۰۷/۲۶ کتاب خواندن در پاریس حسابی حرص آدم را در میآورد هر کس را میبینی، یک کتاب در دست دارد و تند تند مشغول مطالعه است. سن و سال هم نمیشناسد، سیاه و سفید و مرد و زن و بچه هم نمیشناسد. انگار همه در یک ماراتن عجیب گرفتار شدهاند و زمان در حال گذر است. واگنهای مترو گاهی واقعا آدم را یاد قرائت خانه میاندازند، مخصوصا اینکه ناگهان در یک مقطع خاص کتابی گل میکند و همه مشغول خواندن آن میشوند.. فضای پاریس هیچ بهانهای برای مطالعه نکردن باقی نمیگذارد. شاید برای همین است که پاریسیها معنای انتظار را چندان نمیفهمند، آنها لحظههای انتظار را با کلمهها پر میکنند …. مارکوپلو/ منصورضابطیان ...