📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani


👆مردم روی به حسین آوردند.. ابوالجنوب تیری افکند و آن تیر بر پیشانی حسین نشست

آن را برکند و خون بر روی و محاسنش روان گشت. مانند شیر خشمگین بر آنها تاخت و به هرکس می‌رسید، به شمشیر او را می‌زد. تیر از همه جانب بر حسین می‌باریدند و بر گلو و سینه‌اش می‌نشست و می‌گفت «ای امت نابکار، حرمت پیغمبر خود، محمد، را درباره اولاد او نگاه نداشتید. پس از من از کشتن هیچ یک از بندگان خدا هراسی ندارید و کشتن همه کس بر شما آسان است. به خدا سوگند که من امیدوارم مرا به عوض خوار کردن شما کرامت عطا فرماید و از شما انتقام بکشد از جایی که ندانید.». حصین ابن مالک سکونی گفت «یابن فاطمه، خدا از ما چگونه انتقام کشد؟». گفت «جنگ در میان شما افکند و خون شما را بریزد. آنگاه عذابی دردناک فرستد بر شما.». کتاب آه ...
  • گزارش تخلف

من بااستعداد بودم. یعنی هستم

بعضی وقت‌ها به دست‌هام نگاه می‌کنم و فکر می‌کنم که می‌توانستم پیانیست بزرگی شوم. یا یک چیز دیگر. ولی دست‌هام چه‌کار کرده‌اند؟. یک جایم را خارانده‌اند، چک نوشته‌اند، بند کفش بسته‌اند، سیفون کشیده‌اند و غیره. دست‌هایم را حرام کرده‌ام. همین‌طور ذهنم را …. عامه پسند - چالز بوکوفسکی ...
  • گزارش تخلف

دست در دست هم پاریس را زیر پا گذاشتیم.. از تروکادرو تا جزیره‌ی سیته در امتداد رود سن رفتیم

عصر فوق العاده‌ای بود. هوا گرم بود و نور ملایم. خورشید خیال غروب کردن نداشت. مثل دو توریست بودیم: بی خیال، شگفت زده. کت‌ها روی شانه و انگشت‌ها گره خورده در یکدیگر. شهرم را دوباره کشف می‌کردم. همه چیز رنگی از خیال داشت. نه این زندگی زندگی واقعی بود و نه آنجا پاریس واقعی. تازه فهمیده بودم خوشبخت که باشی، زندگی چه حال و هوایی دارد … … …. ...
  • گزارش تخلف

بیشتر مردم زندگی نمی‌کنند، فقط باهم مسابقه دو گذاشته‌اند

می‌خواهند به هدفی در افق دوردست برسند ولی در گرماگرم رفتن آنقدر نفس شان بند می‌آید و نفس نفس می‌زنند که چشم شان زیبایی‌ها و آرامش سرزمینی را که از آن می‌گذرند نمی‌بینند و بعد یک وقت چشم شان به خودشان می‌افتد و می‌بینند پیر و فرسوده هستند و دیگر فرقی برایشان نمی‌کند به هدف شان رسیده‌اند یا نرسیده‌اند … … ...
  • گزارش تخلف

یک بار دزدکی با هم رفتیم سینما و من دو ساعت تمام به جای فیلم او را تماشا کردم. دو سال گذشت

جیبهایم خالی بود و من هنوز عاشق فروغ بودم. گرسنگی از یادم رفته بود. یک روز فروغ پرسید: «کی ازدواج می‌کنیم؟». گفتم: «اگر ازدواج کردیم دیگر به جای تو باید به قبض‌های آب و برق و تلفن و قسط‌های عقب افتادۀ بانکو تعمیر کولر آبی و بخاری و آبگرمکن و اجاره نامه و اجاره نامه و اجاره نامه و شغل دوم و سوم و دویدن دنبال یک لقمۀ نان از کلۀ سحر تا بوقسگ و گرسنگی و جیبهای خالی و خستگی و کسالت و تکرار و تکرار و تکرار و مرگ فکر کنم و تو به جای عشق باید دنبال آشپزی و خیاطی و جارو و شستن و خرید و میهمانی و نق و نوق بچه و ماشین لباسشوئی و جارو برقی و اتو و فریزر و فریزر و فریزر باشی. هر دومان یخ می‌زنیم. بیشتر از حالا پیش همیم اما کمتر از حالا همدیگر را می‌بینیم. نمی‌توانیم ببینیم. فرصت حرف زدن با هم را نداریم. در سیالۀ زندگی دست و پا می‌زنیم، غرق می‌شویم و جز دلسوزی برای یک دیگر کاری از دستمان ساخته نیست. ...
  • گزارش تخلف

دومین همایش پژوهش عناصر نمایشی در ادبیات فارسی - بهمن ۹۴. مشاهده همه همایش‌های manager

سطح برگزاریملی. محورهای همایش-------------------. بررسی عناصر نمایشی در متون کلاسیک ایرانی. بررسی عناصر نمایشی در شاهنامه فردوسی. بررسی عناصر نمایشی در آثار عبید زاکانی. بررسی عناصر نمایشی در حکایات بوستان و گلستان سعدی. بررسی عناصر نمایشی در حکایات کلیله و دمنه. بررسی عناصر نمایشی در تاریخ بیهقی. بررسی عناصر نمایشی در قصص عامیانه. ...
  • گزارش تخلف

🎬🎬 ….. پدرش به گونه مرموزی به قتل رسیده‌است

کسی از چندوچون قتل شاه آگاه نیست. در همان حین هملت درمی‌یابد که مادر و عمویش باهم پیمان زناشویی بسته و هم بستر شده‌اند. وسوسه‌ها و تردیدهای هملت هنگامی آغاز می‌شود که روح شاه مقتول بر او نمودار می‌گردد. روح بازگو می‌کند که چگونه به دست برادر خود به قتل رسیده‌است و از هملت می‌خواهد انتقام این قتل مخوف و ناجوانمردانه را بازستاند. هملت در این اثنا درمی‌یابد که پدر معشوقه‌اش اوفلیا نیز در قتل پدرش دست داشته‌است. اوفلیا از نقشه‌های هملت آگاه می‌شود و پس از آگاهی از مرگ پدرش مجنون می‌گردد و خود را در رودخانه‌ای غرق می‌کند. سرانجام هملت انتقام پدر را از عمو می‌گیرد و در پایان نمایش هردو کشته می‌شوند … کتابخانه ...
  • گزارش تخلف

🔊🔊 🔊 … ….۲۸ …

توضیحات: 📒📒📒 …در این داستان پسر پانزده‌ساله‌ای به طور اتفاقی به دست‌نوشته‌ای از پدرش دست می‌یابد. در حالی که پدرش ۱۱ سال پیش به دلیل ابتلا به بیماری صعب‌العلاجی از دنیا رفته و در آستانه مرگ، نامهٔ دور و درازی برای پسرش از خود به جا گذاشته‌است. به گفته مادرش، بیش‌ترین غم و اندوه پدر در آستانه مرگ این بوده‌است که پیش از آن که بتواند پسرش را بشناسد باید بمیرد. دختر پرتقال گفتگوی فلسفی و شاعرانه بین پدر و پسری است که در دو زمان مختلف زیسته‌اند. پدر ماجرای آشنایی با دختری را به شیوه‌ای جذاب برای پسرش بازگو می‌کند. پسر با خواندن یادداشت‌های پدرش دید جدیدی نسبت به زندگی پیدا می‌کند …ترجمه فارسی این کتاب با ترجمه مهرداد بازیاری توسط نشر هرمس، ترجمه امید اقتداری توسط انتشارات تهران و مهوش خرمی‌پور توسط کتابسرای تندیس به چاپ رسیده‌است … کتالخانه ...
  • گزارش تخلف

باد زن‌ها را می‌برد.. حسن محمودی. نشر نیماژ.۱۳ هزار تومان

تانیا یزدانی| چندی پیش نشر نیماژ مجموعه‌داستانی را منتشر کرد با عنوان «باد زن‌ها را می‌برد» به قلم حسن محمودی. این مجموعه شامل ۱۵داستان است و پس از رمان «روضه نوح»، ششمین اثر داستانی حسن محمودی به شمار می‌رود. نویسنده در این مجموعه برخی از داستان‌های دو مجموعه اولش مثل «وقتی آهسته حرف می‌زنیم المیرا خواب است»، «بلوز آبی»، «عیسی قلی»، «حکایت بز و درخت آسوریک» را مجددا منتشر کرده؛ داستان‌هایی که پیش از این در سال‌های ۱۳۷۶ و ۱۳۸۰ به چاپ رسیده بودند. مجموعه با داستان «بلوز آبی» شروع می‌شود و از همان ابتدا آنچه بیش از همه خواننده را درگیر می‌کند، فضای ذهنی نویسنده است، اما جلوتر که می‌رود ممکن است سوالی ذهن او را به خود مشغول کند: «افسانه یا سورئالیسم؟» خود من نیز وقتی به داستان سوم با نام «افسانه» رسیدم طولی نکشید تا به این چالش کشیده شدم که خواننده افسانه‌ای به روایت حسن محموی هستم یا در فضای سورئالیستی او غوطه‌ورم. اما از آن جایی که در این مجموعه تمیزدادن این دو از هم تقریبا امری دشوار است، به این نتیجه‌ رسیدم که هر افسانه ممکن است حاوی مولفه‌هایی از سورئالیسم باشد، اما هر داستان سورئالی ...
  • گزارش تخلف

سلام دوستان.. درج این خبر به جلوگیری از تخریب کمک می‌کنه

ممنون می‌شم خبر را منعکس کنید به نحوی که صلاح می‌دانید:. این جا هم یک خبری منتشر شده. رفتارهای خودسرانه علوم پزشکی سبزوار تمامی ندارد؛ زمینه‌سازی برای تخریب کانون پرورش فکری و چشمان بسته مسئولین sabzevarian. com/?p=۱۰۴۴۳ ...
  • گزارش تخلف

بی بی‌های ما پای دار قالی حرفهایی می‌زدند … می‌گفتند تار و پودی که زن آبستن و زائو ابزار زده باشد، شل و وارفته است

فرشی که پیرزن بافته باشد، گرم است و به درد خواب زمستان می‌خورد …. فرش دختر مجرد تیز رنگ است و تند و چشم را می‌زند …. اما همان‌ها می‌گفتند که امان از قالی نوعروس و دختر عاشق … نقشش هزار راه می‌برد آدم را …نقشش غلط است؛ مرغش سر می‌کند توی گل و گلش میرود زیر بال و پر مرغ، اما عوض ش تا بخواهی جان دارد … …قیدار. رضا امیرخانی ...
  • گزارش تخلف

|*| ﻧﻘﺪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﭼﯿﺴﺖ؟ ﻭ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻥ ﺩﺍﺳﺘﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﻧﻘﺪ ﮐﺮﺩ؟ |*|

ﻧﻘﺪ ﺍﺩﺑﯽ ﺩﺍﻧﺸﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻭﯾﮋﮔﯽﻫﺎ ﻭ ﺗﻔﺴﯿﺮ ﻧﻘﺎﻁ ﻗﻮﺕ ﻭ ﺿﻌﻒ ﯾﮏ ﺍﺛﺮ ﺍﺩﺑﯽ. ﻭ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻭ. ﺍﺭﺯﯾﺎﺑﯽ ﺁﻥ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﺸﺮﯾﺢ ﺟﻮﺍﻧﺐ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩٔ ﺁﺛﺎﺭ ﺍﺩﺑﯽ ﻭ ﺭﻭﺷﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻨﺠﺶ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﻭ. ﻣﻘﺎﻡ ﺁﻥﻫﺎ ﺍﺳﺖ. ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻧﻘﺪ ﺍﺩﺑﯽ ﻣﯽﺩﺍﻧﺪ، ﻣﻨﺘﻘﺪ ﺍﺩﺑﯽ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ … … … … … … … … … … … … … … … … …. … … … …ﻣﺤﺘﻮﺍﯼ ﯾﮏ ﻧﻘﺪ ﺍﺩﺑﯽ. ﺩﺭ ﻧﻘﺪ ﺍﺩﺑﯽ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﻬﻢ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﺍﺑﺪﺍﻋﺎﺕ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﺘﻦ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺳﺒﮏ ﻭ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭ. ﺍﺳﺖ. ﺑﺮﺍﯼ. ...
  • گزارش تخلف