ماتیکانداستان 📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ داستان از بعد از ظهر روز شنبه، یک روز قبل از تعطیلات آخر هفته آغاز میشود فرد کارمند تلفنخانه دبیرخانه کلیساها حقوق یک ماهه خود را داخل پاکت نامه گذاشته و آن را از طریق یکی از دوستانش به دست همسرش میرساند. او مدت دو ماه است که خانه و خانوادهاش را ترک کردهاست. فقر و تنگدستی و فشارهای ناشی از آن باعث تمام مشکلات است و او نمیتواند صدای آواز خواندن و سروصدای بچه هاش کلمنس -پسر بچه سیزده ساله- و کارلا - دخترک یازده ساله اش- را بعد از بازگشت از کار تحمل کند. او که هیچگاه نتوانسته کتک خوردن انسانی را بپذیرد خود آنچنان به تنبیه فرزندانش روی میآورد که ناچار برای فرار از این مشکل خانه را ترک میکند. صبح تلفنچی اداره و عصرها به تدریس خصوصی میپردازد، ولی با این حال مشکلات همچنان باقی است. مرد سرگردان هربار از شغلی به شغل دیگر پناه میآورد. آنها خانه کوچک و دنجشان را در زمان جنگ از دست دادهاند. …میتوان «و حتی یک کلمه هم نگفت» را یک داستان بلند نامید تا یک رمان. داستانی که از سیزده فصل تشکیل شدهاست. ... ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ آتش بدون دود (هفت جلد). نویسنده: نادر ابراهیمی …. خلاصه رمان: آتش، بدون دود، رمان بلندی است اثر نادر ابراهیمی که در هفت جلد منتشر شده و نویسنده در آن پس از اشاره به زیباییهای ترکمنصحرا در سه جلد اول در چهار جلد بعد به شیوهای داستانی-تاریخی به بیان مبارزات انقلابی معاصر پرداخته است …قهرمان رمان در جلد اول گالان اوجا نام دارد که یک قهرمان اسطورهای ترکمن به شمار میرود. در جلد دوم نویسنده با گذاری کوتاه بر اتفاقات صحرا شرایط را برای معرفی یگانه قهرمانان داستان؛ دکتر آلنی آقاویلر و همسر وفادارش دکتر مارال آقاویلر فراهم میکند. آلنی نوه گالان اوجاست و یک شخصیت واقعی به شمار میرود. او یک انقلابی تحصیلکرده است که برای اعتلای نام وطن و رهایی آن از ظلم از هیچ کوششی فرو گذار نمیکند. موضوع اصلی بقیه رمان زندگی و فعالیتهای سیاسی این زوج است. ... ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ کمپین در این کمپین بر آنیم تا با روند متاسفانه رو به رشد غلط نویسی خط فارسی در شبکههای اجتماعی مجازی مقابله کنیم. تمرکز ما در این کمپین صرفا بر تصحیح غلطهای املایی است، و شیوهی کار ما بدین صورت است که نوشتههای حاوی غلط املایی را reply کرده و املای صحیح آن را مینویسیم و به همراه هشتگ ارسال می کنیم. البته غلط نویسیهای سهوی، و نوشتار محاورهای معمول مد نظر ما نیست …در کانال مخصوص این کمپین، غلط نویسیهای رایج را دنبال نمایید:. جلوگیری از سوتفاهمها و دلخوریهای احتمالی، بهتر است ابتدا این کمپین را به دوستان خود در گروههای مجازی معرفی نمایید، و طی قراری دوستانه متعهد شوید که از بابت تصحیح غلط املایی یکدیگر ناراحت نخواهید شد.. لطفا گروههای مجازی را با این کمپین همراه سازید. ... ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ فراخوان هشتمین جشنواره ادبی «قند پارسی». (ویژه شعر و قصه جوان افغانستان) شکرشکن شوند همه طوطیان هند زین «قند پارسی» که به بنگاله میرود. O. خانه ادبیات افغانستان در ادامه تلاشهای پیگیر خود در قلمرو فرهنگ، هنر و ادب پارسی، هشتمین جشنواره ادبی «قند پارسی» را برگزار میکند. «قند پارسی» که با هدف شناساندن چهرههای تازه در عرصه شعر و داستان جوان کشور برپا میشود، سالهاست سنت نکوداشت تلاشگران ادبی را نیز به جا میآورد. در آستانه صد سالگی رمان فارسی در افغانستان، این بار در تهران گرد هم میآییم تا جایگاه ادبی «آصف سلطانزاده» را در «قند پارسی» ارج بنهیم. آصف سلطانزاده، یکی از کوشاترین چهرههای ادبی معاصر افغانستان در پهنه داستان و رمان فارسی به شمار میرود که معرفی و بررسی آثار گونهگون ایشان، فرصتی مناسب برای تحلیل و بررسی وضعیت ادبیات داستانی امروز افغانستان و الگوآفرینی شایسته برای نسل ادبی فردای این سرزمین و سراسر قلمرو پارسیزبان خواهد بود. افزون بر آن، پاسداشت جایگاه فرهنگی و تمدنی «بامیان باستان»، زینتبخش این دوره از «قند پارسی» است …شرایط شرکت در جشنواره. شاعران و نویسندگان افغانستانی ساکن ایران، افغانستان و سراسر جهان میتوانند آثار خود را با د ... ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ بخشی از گفتگوی ژاله. م و ستوان کاووس. د برگرفته از داستان مرثیه برای ژاله و قاتلش. ژاله. م میگوید: وقتی چیزی نوشته نمیشود کجا هستی؟. ستوان میگوید: گم میشوم سرگردان میشوم. ژاله دستش را روی گردن ستوان میپیچد و از پلهها بالا میرود. به انتهای پلهها میرسند. راهرو آغاز میشود، نور سفیدی از چراغهای مربع سقف میتابد. ژاله میگوید: از این به بعد، وقتی مرا کشتی توی آپارتمان من زندگی کن. این طور از سر گردانی نجات پیدا میکنی. ... ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ بخشی از گفتگوی ژاله. م و ستوان کاووس. د برگرفته از داستان مرثیه برای ژاله و قاتلش. ستوان مثل همیشه منتظر ایستاده است. ژاله. م میگوید: عجله کردم، شاید بیشتر با تو بمانم. ژاله میگوید: در راه همش به تو فکر میکردم. ستوان میگوید: به مرگ هم. ژاله دستهای ستوان را میگیرد و به طرف پلهها میرود. ژاله. م میگوید: میشود تو بدون حکم مرگ من بیایی؟. ... ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ بخشی از گفتگوی ژاله. م و ستوان کاووس. د برگرفته از داستان مرثیه برای ژاله و قاتلش. نویسنده: ابوتراب خسروی. در نور سفید چراغهای مربع سقف ژاله. م را میبینید. ژاله. م میگوید: نباید این بار عجله کنی. و دست ستوان را میگیرد و از پلهها بالا میرود. ژاله. م میگوید: اولین بار که مرا میکشی به چشمانت نگاه کردم، داشتم فکر میکردم چقدر زیبا هستند، که مردم، در همهی مدت مرگ به زیبایی چشمانت فکر میکردم، کاش حکم را پاره میکردی. ... ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ بخشی از گفتگوی ژاله. م و ستوان کاووس. د برگرفته از داستان مرثیه برای ژاله و قاتلش. نویسنده: ابوتراب خسروی …ژاله. م زانو میزند. ستوان رو به رویش میایستد و سه بار پیاپی به مر کز شعاع پیچان موهایش شلیک میکند. این زمان آشنایی آنها در هنگام وقوع واقعه اصلی بوده است که ستوان چانهی ژاله. م را را بالا میاورد و میپرسد: شما ژاله معین هستید؟ اشتباه که نکردهام؟ ژاله به صورت ستوان نگاه میکند و میگوید: اشتباه نگرفتهاید من ژاله معین هستم و پلکهایش را بر هم میگذارد و میمیرد، ولی این بار وقتی ستوان چانهی ژاله را بالا میاورد، ژاله میگوید: شما همیشه عجله میکنید، در آمدن، در کشتن، فرصت هیچ کاری نمیماند. ... ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ دیدن پیش از کلمات رخ میدهد. کودک مینگرد، و میشناسد، قبل از آنکه بتواند سخن بگوید در واقع دیدن است که جایگاه ما در جهان را تعیین میسازد. ارتباط بین آنچه میبینیم و آنچه میدانیم هرگز یکنواخت و ثابت نیست. در پایان هر روز غروب خورشید را میبینیم و میدانیم که زمین در برابر خورشید نیم گردشی کرده است اما دانستن و در این مورد توضیح دادن هرگز کاملا با رویت کردن منطبق نیست. شیوهی دیدن اشیا از دانستهها و اعتقادات ما تاثیر میپذیرد. هر گاه به عکسی مینگریم، آگاهیم (هرچند تا حدودی) که عکاس آن جلوه را از بین بیشمار جلوههای ممکن دیگر، برگذیده است. این حکم درباره اتفاقیترین عکس خانوادگی نیز صادق است. شیوه دیدن عکاس در انتخاب موضوع منعکس میشود. شیوه دیدن نقاش با نشانه هایی که روی بوم یا کاغذ میکشد، بازسازی میگردد. با آنکه هر تصویر حاوی شیوهای از دیدن است، اما دریافت یا ارزیابی ما از تصویر، به شیوه دیدن ما نیز بستگی دارد …. ... ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ از کتاب «آخرین شاهدان (یکصد قصهی غیر کودکانه)». سوتلانا الکسیه ویچ، برندهی نوبل ادبیات سال ۲۰۱۵ برگردان: شیوا فرهمند راد. [ترجمه از سوئدی و روسی به موازات هم] … «من مامانتم …». تامارا پارخیموویچ، هفتساله، اکنون منشی و ماشیننویس. تمام جنگ به مادرم فکر میکردم. او یکی از همان اولین روزها از دستم رفت …. ما خوابیدهبودیم که اردوگاه پیشاهنگی ما را بمباران کردند. از چادرها بیرون پریدهبودیم، اینطرف و آنطرف میدویدیم و جیغ میزدیم: «مامان! مامان!» یک خانم معلم شانههای مرا گرفت و تکانم داد که آرام بگیرم، اما من جیغ میزدم: «مامان! مامان من کجاست؟» تا اینکه او بغلم کرد و گفت: «من مامانتم» …بالای تختم دامنم آویزان بود، با آن بلوز سفید، و دستمال گردن سرخ. ... ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ از کتاب «آخرین شاهدان (یکصد قصهی غیر کودکانه)». سوتلانا الکسیه ویچ، برندهی نوبل ادبیات سال ۲۰۱۵ برگردان: شیوا فرهمند راد. [ترجمه از سوئدی و روسی به موازات هم]. «پرسیدیم: میشه بلیسیمش؟». ورا تاشکینا، دهساله، اکنون شغل آزاد. پیش از جنگ من خیلی گریه کردم …. پدر مردهبود. هفت بچه ماندهبودیم روی دست مادرم. فقیر بودیم. سخت بود. ... ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ از کتاب «آخرین شاهدان (یکصد قصهی غیر کودکانه)». سوتلانا الکسیه ویچ، برندهی نوبل ادبیات سال ۲۰۱۵ برگردان: شیوا فرهمند راد. [ترجمه از سوئدی و روسی به موازات هم] … «دستشان را بوسیدیم …». داوید گلدبرگ، چهاردهساله، اکنون موسیقیدان. برای جشن حاضر شدهبودیم …. آن روز گشایش باشکوه ارودی پیشاهنگی ما «تالکا» (Talka) بود. منتظر بازدید سربازان مرزبان بودیم و صبح زود به جنگل رفتهبودیم. میخواستیم گل بچینیم برایشان. یک روزنامهی دیواری درست کردهبودیم به مناسبت آن روز، و طاق نصرت زیبایی در ورودی اردو آراسته بودیم. همهجا چهقدر زیبا بود. ... ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ از کتاب «آخرین شاهدان (یکصد قصهی غیر کودکانه)». سوتلانا الکسیه ویچ، برندهی نوبل ادبیات سال ۲۰۱۵ برگردان: شیوا فرهمند راد. [ترجمه از سوئدی و روسی به موازات هم] … «نمیتوانستم به نامم عادت کنم …». لنا کراوچنکو، هفتساله، اکنون حسابدار. من البته هیچ چیز دربارهی مرگ نمیدانستم … هیچکس وقت نکردهبود برایم توضیح بدهد، اما ناگهان دیدمش …. وقتیکه رگبار گلولهها از یک هواپیما میبارند، احساس میکنی که همهشان یکراست بهطرف تو پرواز میکنند. بهطرف تو میآیند. من التماس کردم: «مامان جون، بخواب روی من …» او روی من خوابید، و من دیگر هیچ چیز نمیدیدم و هیچ چیز نمیشنیدم …وحشتناکترین چیز از دست رفتن مادر بود … زن جوانی را دیدم که کشته شدهبود، و یک بچه داشت همینطور پستان او را میمکید. پیدا بود که زن همان لحظه کشته شدهبود. بچه حتی گریه نمیکرد. ... ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ از کتاب «آخرین شاهدان (یکصد قصهی غیر کودکانه)». سوتلانا الکسیه ویچ، برندهی نوبل ادبیات سال ۲۰۱۵ برگردان: شیوا فرهمند راد. [ترجمه از سوئدی و روسی به موازات هم] … «آیا خدا به راستی این چیزها را میدید؟ و چه فکر میکرد …». یورا کارپوویچ، هشتساله، اکنون راننده. من چیزهایی دیدهام که هیچ نباید دید … انسان لازم نیست ببیندشان. و تازه من بچه بودم …من سربازی را دیدم که داشت میدوید و یکهو گویی سکندری خورد. و افتاد. مدتها به زمین چنگ میزد، بغلش میکرد …. من دیدم چطور سربازان اسیرشدهی ما را به صف کردهبودند و از میانهی ده میبردند. ... ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ از کتاب «آخرین شاهدان (یکصد قصهی غیر کودکانه)». سوتلانا الکسیه ویچ، برندهی نوبل ادبیات سال ۲۰۱۵ برگردان: شیوا فرهمند راد. [ترجمه از سوئدی و روسی به موازات هم]. «نمیگذارد پرواز کنم و بروم …». واسیا سائولچنکا، هشتساله، اکنون جامعهشناس. بعد از جنگ یک کابوس سالها آزارم میداد … کابوسی درباره آن آلمانی کشتهشده. اولین کسی که خودم کشتهبودم. اما توی کابوسم او نمردهبود … من پرواز میکنم، اما او مرا محکم گرفتهاست. من اوج میگیرم … پرواز میکنم … و پرواز میکنم … او به من میرسد، و با هم فرود میآییم. من توی یک گودال میافتم. ... ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ مثال خوبی میزند دکتر محمدرضا باطنی در بارهی تفاوت بار عاطفی واژهها: بلند، دراز، و رشید سه کلمهای هستند که شما ممکن است برای تو هر سه کلمه یک معنا دارند، ولی بلند از نظر بار عاطفی خنثا ست، در حالیکه دراز دارای بار عاطفی منفی و رشید دارای بار عاطفی مثبت است. این گفتهی معروف که «بنشین و بفرما و بتمرگ هر سه یکی ست، اما هر کدام جایی دارد» دقیقا بیانکنندهی تمایزی ست که به زبان فنی، بار عاطفی خنثی، بار عاطفی مثبت و بار عاطفی منفی خوانده میشود …مثلا «هلاک شدن» و «کشته شدن» و «شهید شدن» و «فوت کردن» جملگی مفهوم مردن دارند، اما به رعایت بار عاطفی متفاوت آنها ست که دشمن هلاک میشود، جانباز شیمیایی شهید میشود، مردم در زلزله کشته میشوند و هما روستا فوت میکند …اما بعضی واژهها هم هستند که بار عاطفی متغیر دارند، بهخصوص در فضای رسانهای و سیاسی. در این فضا مثلا شمار زیادی از حاجیان ایرانی در فاجعهی منا کشته میشوند، ولی اگر تیتر روزنامهای «کشته شدن سردار همدانی» باشد، در نگاه گروهی خاص نه تنها بار عاطفی خنثی ندارد که آنقدر در تقابل با روایت رسمی شهادت قرار میگیرد که حتا تا حد «توهین» هم میرسد و به تعبیر سخنگوی وزارت ارشاد، «موجب ناراحتی دوستداران نظام، انقلاب و کشور» میشود و پروندهاش را هم به دادگاه میفرستن ... ماتیکانداستان ۰۱:۳۱ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ شبکهٔ تلگرامی «ویراستاران». پاکیزه. برای یادگیری نکتههای نگارشی و ویرایشی. در نوشتههای فارسی … … … … … … … … …. فارسی را ساده و درست بنویسیم … … … … … … … … … …. گروه «ویراستاران». www. viraiesh. ir.۰۲۱۶۶۹۱۹۹۶۲. فعالترین نهاد رسمی ویرایش. پنج سال نتیجهٔ اول گوگل در جستوجوی واژهٔ «ویرایش». ... ماتیکانداستان ۰۱:۳۱ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ گزارش هیئت دبیران. گزارش فعالیت یک سالهی هیئت دبیران دوره قبل نیز ضمیمهی این متن است -------------------------------------------------------. گزارش برگزاری مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران. ششمین مجمع عمومی عادی دورهی سوم کانون نویسندگان ایران روز جمعه سیزدهم شهریور ۱۳۹۴ تشکیل شد. از آنجا که دستگاه امنیتی سالهاست از دسترسی کانون به مکانهای عمومی ممانعت میکند به ناچار این مجمع در پارکینگ منزل یکی از اعضای کانون و در شرایطی نامطمئن و با امکاناتی محدود برگزار شد. ساعت سه و سی دقیقه بعد از ظهر رییس سنی مجمع پرویز بابایی با خوش آمد گویی به حاضران جلسه را افتتاح کرد و در پایان سخنان خود از حاضران خواست به احترام جان باختگان راه آزادی بیان و نیز درگذشتگان کانون از جا برخیزند و یک دقیقه سکوت کنند. پس از آن با موافقت شرکت کنندگان سه تن از اعضای هیئت دبیران شامل حسن اصغری، رضا خندان (مهابادی) و حافظ موسوی که قصد کاندیداتوری در این انتخابات را نداشتند، هیئت رییسهی مجمع عمومی را تشکیل دادند. (رضا خندان در دو دورهی پیشین دبیر بود و طبق اساسنامهی کانون این بار نمیتوانست کاندیدای دبیری شود. حسن اصغری و حافظ موسوی تمایلی به شرکت مجدد در هیئت دبیران نداشتند). گزارش فعالیت یک سا ... ماتیکانداستان ۰۱:۳۱ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ ر جلسات حضور نیافت. در این خصوص ایشان به هیئت دبیران نه توضیحی داد و نه استعفانامهای ارائه کرد چندی بعد به یکی از دبیران گفته بود که از ابتدا هم قصد عضویت در هیئت دبیران را نداشته و تسلیم اصرار یکی دو تن از دوستان در مجمع عمومی شده است و اینک نیز گرفتار است و ترجیح میدهد به کار خود بپردازد. هیئت دبیران در گام آغازین فعالیت خود کمیسیونهای انتشارات، فرهنگی، روابط عمومی، صنفی، مبارزه با سانسور و عضویت را با مشارکت دبیران و در بعضی موارد با اعضای داوطلب کانون تشکیل داد. تمامی فعالیتهای عملی کانون را این کمیسیونها با تصویب و نظارت هیئت دبیران انجام دادهاند. و این همه در شرایطی انجام پذیرفته که کانون همچنان تحت فشارهای دستگاه امنیتی قرار داشته است. اوایل اردیبهشت سال جاری منزل بکتاش آبتین مورد تفتیش مأموران امنیتی قرار گرفت و خودش به وزارت اطلاعات احضار و بارها بازجویی شد. یک هفته پس از او نیز رضا خندان به چنین وضعیتی گرفتار آمد. اتهام این دو عضو هیئت دبیران «انتشار نشریه غیر قانونی» و «تبلیغ علیه نظام» و هر دو اتهام با فعالیت کانونی آنها مرتبط است. همچنین کیوان باژن عضو کانون در یک تماس تلفنی به وزارت اطلاعات احضار ودر مورد همکاریاش با نشریهی اندیشهی آزاد بازجویی شد. پرونده ... ماتیکانداستان ۰۱:۳۱ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ م به چه دلیل هنوز به آن پاسخی داده نشده است.. در این مدت ۱۱ عضو جدید پذیرفته شدند تعدادی از متقاضیان در حال تکمیل مدارک هستند و چند درخواست عضویت نیز به تازگی به هیئت دبیران رسیده است. امور مالی کانون را صندوقدار (حسن صانعی)، دلسوزانه و پیگیر، تحت نظارت عضو منتخب هیئت دبیران (رضا خندان) انجام داده است. دراین دوره میزان حق عضویت بنا به تصمیم هیئت دبیران از ۱۰۰۰۰ ریال در ماه به ۵۰۰۰۰ ریال افزایش یافت و بخش مالی دریافت حق عضویتها را با جدیت پیگیر شد. نامهای نیز برای اعضا ارسال کرد که در آن شمارهی حساب کانون درج و از اعضا خواسته شده بود که برای پرداخت حق عضویت خود اقدام کنند. جزئیات مسائل مالی را بازرسان مالی کانون به اطلاع شما میرسانند. دفاع از حقوق صنفی اعضا و تلاش برای حل مشکلات حرفهای آنها از وظایف هیئت دبیران است. باید اذعان کنیم که کانون در طول سالها فعالیت خود، به طورعمده به دلیل شرایط انقباضی موجود، نتوانسته است در این عرصه کاری چندان انجام دهد، با این همه اختلاف یکی از اعضا با ناشر کتابهایش به کمیسیون صنفی ارجاع داده شد و خوشبختانه با تلاش این کمیسیون مشکل برطرف شد. عیادت از اعضای بیمار از جمله اموری بود که هیئت دبیران در دستور کار خود قرار داد. هیئت دبی ... ‹ 525 526 527 528 529 530 531 ›
ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ داستان از بعد از ظهر روز شنبه، یک روز قبل از تعطیلات آخر هفته آغاز میشود فرد کارمند تلفنخانه دبیرخانه کلیساها حقوق یک ماهه خود را داخل پاکت نامه گذاشته و آن را از طریق یکی از دوستانش به دست همسرش میرساند. او مدت دو ماه است که خانه و خانوادهاش را ترک کردهاست. فقر و تنگدستی و فشارهای ناشی از آن باعث تمام مشکلات است و او نمیتواند صدای آواز خواندن و سروصدای بچه هاش کلمنس -پسر بچه سیزده ساله- و کارلا - دخترک یازده ساله اش- را بعد از بازگشت از کار تحمل کند. او که هیچگاه نتوانسته کتک خوردن انسانی را بپذیرد خود آنچنان به تنبیه فرزندانش روی میآورد که ناچار برای فرار از این مشکل خانه را ترک میکند. صبح تلفنچی اداره و عصرها به تدریس خصوصی میپردازد، ولی با این حال مشکلات همچنان باقی است. مرد سرگردان هربار از شغلی به شغل دیگر پناه میآورد. آنها خانه کوچک و دنجشان را در زمان جنگ از دست دادهاند. …میتوان «و حتی یک کلمه هم نگفت» را یک داستان بلند نامید تا یک رمان. داستانی که از سیزده فصل تشکیل شدهاست. ...
ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ آتش بدون دود (هفت جلد). نویسنده: نادر ابراهیمی …. خلاصه رمان: آتش، بدون دود، رمان بلندی است اثر نادر ابراهیمی که در هفت جلد منتشر شده و نویسنده در آن پس از اشاره به زیباییهای ترکمنصحرا در سه جلد اول در چهار جلد بعد به شیوهای داستانی-تاریخی به بیان مبارزات انقلابی معاصر پرداخته است …قهرمان رمان در جلد اول گالان اوجا نام دارد که یک قهرمان اسطورهای ترکمن به شمار میرود. در جلد دوم نویسنده با گذاری کوتاه بر اتفاقات صحرا شرایط را برای معرفی یگانه قهرمانان داستان؛ دکتر آلنی آقاویلر و همسر وفادارش دکتر مارال آقاویلر فراهم میکند. آلنی نوه گالان اوجاست و یک شخصیت واقعی به شمار میرود. او یک انقلابی تحصیلکرده است که برای اعتلای نام وطن و رهایی آن از ظلم از هیچ کوششی فرو گذار نمیکند. موضوع اصلی بقیه رمان زندگی و فعالیتهای سیاسی این زوج است. ...
ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ کمپین در این کمپین بر آنیم تا با روند متاسفانه رو به رشد غلط نویسی خط فارسی در شبکههای اجتماعی مجازی مقابله کنیم. تمرکز ما در این کمپین صرفا بر تصحیح غلطهای املایی است، و شیوهی کار ما بدین صورت است که نوشتههای حاوی غلط املایی را reply کرده و املای صحیح آن را مینویسیم و به همراه هشتگ ارسال می کنیم. البته غلط نویسیهای سهوی، و نوشتار محاورهای معمول مد نظر ما نیست …در کانال مخصوص این کمپین، غلط نویسیهای رایج را دنبال نمایید:. جلوگیری از سوتفاهمها و دلخوریهای احتمالی، بهتر است ابتدا این کمپین را به دوستان خود در گروههای مجازی معرفی نمایید، و طی قراری دوستانه متعهد شوید که از بابت تصحیح غلط املایی یکدیگر ناراحت نخواهید شد.. لطفا گروههای مجازی را با این کمپین همراه سازید. ...
ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ فراخوان هشتمین جشنواره ادبی «قند پارسی». (ویژه شعر و قصه جوان افغانستان) شکرشکن شوند همه طوطیان هند زین «قند پارسی» که به بنگاله میرود. O. خانه ادبیات افغانستان در ادامه تلاشهای پیگیر خود در قلمرو فرهنگ، هنر و ادب پارسی، هشتمین جشنواره ادبی «قند پارسی» را برگزار میکند. «قند پارسی» که با هدف شناساندن چهرههای تازه در عرصه شعر و داستان جوان کشور برپا میشود، سالهاست سنت نکوداشت تلاشگران ادبی را نیز به جا میآورد. در آستانه صد سالگی رمان فارسی در افغانستان، این بار در تهران گرد هم میآییم تا جایگاه ادبی «آصف سلطانزاده» را در «قند پارسی» ارج بنهیم. آصف سلطانزاده، یکی از کوشاترین چهرههای ادبی معاصر افغانستان در پهنه داستان و رمان فارسی به شمار میرود که معرفی و بررسی آثار گونهگون ایشان، فرصتی مناسب برای تحلیل و بررسی وضعیت ادبیات داستانی امروز افغانستان و الگوآفرینی شایسته برای نسل ادبی فردای این سرزمین و سراسر قلمرو پارسیزبان خواهد بود. افزون بر آن، پاسداشت جایگاه فرهنگی و تمدنی «بامیان باستان»، زینتبخش این دوره از «قند پارسی» است …شرایط شرکت در جشنواره. شاعران و نویسندگان افغانستانی ساکن ایران، افغانستان و سراسر جهان میتوانند آثار خود را با د ...
ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ بخشی از گفتگوی ژاله. م و ستوان کاووس. د برگرفته از داستان مرثیه برای ژاله و قاتلش. ژاله. م میگوید: وقتی چیزی نوشته نمیشود کجا هستی؟. ستوان میگوید: گم میشوم سرگردان میشوم. ژاله دستش را روی گردن ستوان میپیچد و از پلهها بالا میرود. به انتهای پلهها میرسند. راهرو آغاز میشود، نور سفیدی از چراغهای مربع سقف میتابد. ژاله میگوید: از این به بعد، وقتی مرا کشتی توی آپارتمان من زندگی کن. این طور از سر گردانی نجات پیدا میکنی. ...
ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ بخشی از گفتگوی ژاله. م و ستوان کاووس. د برگرفته از داستان مرثیه برای ژاله و قاتلش. ستوان مثل همیشه منتظر ایستاده است. ژاله. م میگوید: عجله کردم، شاید بیشتر با تو بمانم. ژاله میگوید: در راه همش به تو فکر میکردم. ستوان میگوید: به مرگ هم. ژاله دستهای ستوان را میگیرد و به طرف پلهها میرود. ژاله. م میگوید: میشود تو بدون حکم مرگ من بیایی؟. ...
ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ بخشی از گفتگوی ژاله. م و ستوان کاووس. د برگرفته از داستان مرثیه برای ژاله و قاتلش. نویسنده: ابوتراب خسروی. در نور سفید چراغهای مربع سقف ژاله. م را میبینید. ژاله. م میگوید: نباید این بار عجله کنی. و دست ستوان را میگیرد و از پلهها بالا میرود. ژاله. م میگوید: اولین بار که مرا میکشی به چشمانت نگاه کردم، داشتم فکر میکردم چقدر زیبا هستند، که مردم، در همهی مدت مرگ به زیبایی چشمانت فکر میکردم، کاش حکم را پاره میکردی. ...
ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ بخشی از گفتگوی ژاله. م و ستوان کاووس. د برگرفته از داستان مرثیه برای ژاله و قاتلش. نویسنده: ابوتراب خسروی …ژاله. م زانو میزند. ستوان رو به رویش میایستد و سه بار پیاپی به مر کز شعاع پیچان موهایش شلیک میکند. این زمان آشنایی آنها در هنگام وقوع واقعه اصلی بوده است که ستوان چانهی ژاله. م را را بالا میاورد و میپرسد: شما ژاله معین هستید؟ اشتباه که نکردهام؟ ژاله به صورت ستوان نگاه میکند و میگوید: اشتباه نگرفتهاید من ژاله معین هستم و پلکهایش را بر هم میگذارد و میمیرد، ولی این بار وقتی ستوان چانهی ژاله را بالا میاورد، ژاله میگوید: شما همیشه عجله میکنید، در آمدن، در کشتن، فرصت هیچ کاری نمیماند. ...
ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ دیدن پیش از کلمات رخ میدهد. کودک مینگرد، و میشناسد، قبل از آنکه بتواند سخن بگوید در واقع دیدن است که جایگاه ما در جهان را تعیین میسازد. ارتباط بین آنچه میبینیم و آنچه میدانیم هرگز یکنواخت و ثابت نیست. در پایان هر روز غروب خورشید را میبینیم و میدانیم که زمین در برابر خورشید نیم گردشی کرده است اما دانستن و در این مورد توضیح دادن هرگز کاملا با رویت کردن منطبق نیست. شیوهی دیدن اشیا از دانستهها و اعتقادات ما تاثیر میپذیرد. هر گاه به عکسی مینگریم، آگاهیم (هرچند تا حدودی) که عکاس آن جلوه را از بین بیشمار جلوههای ممکن دیگر، برگذیده است. این حکم درباره اتفاقیترین عکس خانوادگی نیز صادق است. شیوه دیدن عکاس در انتخاب موضوع منعکس میشود. شیوه دیدن نقاش با نشانه هایی که روی بوم یا کاغذ میکشد، بازسازی میگردد. با آنکه هر تصویر حاوی شیوهای از دیدن است، اما دریافت یا ارزیابی ما از تصویر، به شیوه دیدن ما نیز بستگی دارد …. ...
ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ از کتاب «آخرین شاهدان (یکصد قصهی غیر کودکانه)». سوتلانا الکسیه ویچ، برندهی نوبل ادبیات سال ۲۰۱۵ برگردان: شیوا فرهمند راد. [ترجمه از سوئدی و روسی به موازات هم] … «من مامانتم …». تامارا پارخیموویچ، هفتساله، اکنون منشی و ماشیننویس. تمام جنگ به مادرم فکر میکردم. او یکی از همان اولین روزها از دستم رفت …. ما خوابیدهبودیم که اردوگاه پیشاهنگی ما را بمباران کردند. از چادرها بیرون پریدهبودیم، اینطرف و آنطرف میدویدیم و جیغ میزدیم: «مامان! مامان!» یک خانم معلم شانههای مرا گرفت و تکانم داد که آرام بگیرم، اما من جیغ میزدم: «مامان! مامان من کجاست؟» تا اینکه او بغلم کرد و گفت: «من مامانتم» …بالای تختم دامنم آویزان بود، با آن بلوز سفید، و دستمال گردن سرخ. ...
ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ از کتاب «آخرین شاهدان (یکصد قصهی غیر کودکانه)». سوتلانا الکسیه ویچ، برندهی نوبل ادبیات سال ۲۰۱۵ برگردان: شیوا فرهمند راد. [ترجمه از سوئدی و روسی به موازات هم]. «پرسیدیم: میشه بلیسیمش؟». ورا تاشکینا، دهساله، اکنون شغل آزاد. پیش از جنگ من خیلی گریه کردم …. پدر مردهبود. هفت بچه ماندهبودیم روی دست مادرم. فقیر بودیم. سخت بود. ...
ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ از کتاب «آخرین شاهدان (یکصد قصهی غیر کودکانه)». سوتلانا الکسیه ویچ، برندهی نوبل ادبیات سال ۲۰۱۵ برگردان: شیوا فرهمند راد. [ترجمه از سوئدی و روسی به موازات هم] … «دستشان را بوسیدیم …». داوید گلدبرگ، چهاردهساله، اکنون موسیقیدان. برای جشن حاضر شدهبودیم …. آن روز گشایش باشکوه ارودی پیشاهنگی ما «تالکا» (Talka) بود. منتظر بازدید سربازان مرزبان بودیم و صبح زود به جنگل رفتهبودیم. میخواستیم گل بچینیم برایشان. یک روزنامهی دیواری درست کردهبودیم به مناسبت آن روز، و طاق نصرت زیبایی در ورودی اردو آراسته بودیم. همهجا چهقدر زیبا بود. ...
ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ از کتاب «آخرین شاهدان (یکصد قصهی غیر کودکانه)». سوتلانا الکسیه ویچ، برندهی نوبل ادبیات سال ۲۰۱۵ برگردان: شیوا فرهمند راد. [ترجمه از سوئدی و روسی به موازات هم] … «نمیتوانستم به نامم عادت کنم …». لنا کراوچنکو، هفتساله، اکنون حسابدار. من البته هیچ چیز دربارهی مرگ نمیدانستم … هیچکس وقت نکردهبود برایم توضیح بدهد، اما ناگهان دیدمش …. وقتیکه رگبار گلولهها از یک هواپیما میبارند، احساس میکنی که همهشان یکراست بهطرف تو پرواز میکنند. بهطرف تو میآیند. من التماس کردم: «مامان جون، بخواب روی من …» او روی من خوابید، و من دیگر هیچ چیز نمیدیدم و هیچ چیز نمیشنیدم …وحشتناکترین چیز از دست رفتن مادر بود … زن جوانی را دیدم که کشته شدهبود، و یک بچه داشت همینطور پستان او را میمکید. پیدا بود که زن همان لحظه کشته شدهبود. بچه حتی گریه نمیکرد. ...
ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ از کتاب «آخرین شاهدان (یکصد قصهی غیر کودکانه)». سوتلانا الکسیه ویچ، برندهی نوبل ادبیات سال ۲۰۱۵ برگردان: شیوا فرهمند راد. [ترجمه از سوئدی و روسی به موازات هم] … «آیا خدا به راستی این چیزها را میدید؟ و چه فکر میکرد …». یورا کارپوویچ، هشتساله، اکنون راننده. من چیزهایی دیدهام که هیچ نباید دید … انسان لازم نیست ببیندشان. و تازه من بچه بودم …من سربازی را دیدم که داشت میدوید و یکهو گویی سکندری خورد. و افتاد. مدتها به زمین چنگ میزد، بغلش میکرد …. من دیدم چطور سربازان اسیرشدهی ما را به صف کردهبودند و از میانهی ده میبردند. ...
ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ از کتاب «آخرین شاهدان (یکصد قصهی غیر کودکانه)». سوتلانا الکسیه ویچ، برندهی نوبل ادبیات سال ۲۰۱۵ برگردان: شیوا فرهمند راد. [ترجمه از سوئدی و روسی به موازات هم]. «نمیگذارد پرواز کنم و بروم …». واسیا سائولچنکا، هشتساله، اکنون جامعهشناس. بعد از جنگ یک کابوس سالها آزارم میداد … کابوسی درباره آن آلمانی کشتهشده. اولین کسی که خودم کشتهبودم. اما توی کابوسم او نمردهبود … من پرواز میکنم، اما او مرا محکم گرفتهاست. من اوج میگیرم … پرواز میکنم … و پرواز میکنم … او به من میرسد، و با هم فرود میآییم. من توی یک گودال میافتم. ...
ماتیکانداستان ۰۱:۳۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ مثال خوبی میزند دکتر محمدرضا باطنی در بارهی تفاوت بار عاطفی واژهها: بلند، دراز، و رشید سه کلمهای هستند که شما ممکن است برای تو هر سه کلمه یک معنا دارند، ولی بلند از نظر بار عاطفی خنثا ست، در حالیکه دراز دارای بار عاطفی منفی و رشید دارای بار عاطفی مثبت است. این گفتهی معروف که «بنشین و بفرما و بتمرگ هر سه یکی ست، اما هر کدام جایی دارد» دقیقا بیانکنندهی تمایزی ست که به زبان فنی، بار عاطفی خنثی، بار عاطفی مثبت و بار عاطفی منفی خوانده میشود …مثلا «هلاک شدن» و «کشته شدن» و «شهید شدن» و «فوت کردن» جملگی مفهوم مردن دارند، اما به رعایت بار عاطفی متفاوت آنها ست که دشمن هلاک میشود، جانباز شیمیایی شهید میشود، مردم در زلزله کشته میشوند و هما روستا فوت میکند …اما بعضی واژهها هم هستند که بار عاطفی متغیر دارند، بهخصوص در فضای رسانهای و سیاسی. در این فضا مثلا شمار زیادی از حاجیان ایرانی در فاجعهی منا کشته میشوند، ولی اگر تیتر روزنامهای «کشته شدن سردار همدانی» باشد، در نگاه گروهی خاص نه تنها بار عاطفی خنثی ندارد که آنقدر در تقابل با روایت رسمی شهادت قرار میگیرد که حتا تا حد «توهین» هم میرسد و به تعبیر سخنگوی وزارت ارشاد، «موجب ناراحتی دوستداران نظام، انقلاب و کشور» میشود و پروندهاش را هم به دادگاه میفرستن ...
ماتیکانداستان ۰۱:۳۱ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ شبکهٔ تلگرامی «ویراستاران». پاکیزه. برای یادگیری نکتههای نگارشی و ویرایشی. در نوشتههای فارسی … … … … … … … … …. فارسی را ساده و درست بنویسیم … … … … … … … … … …. گروه «ویراستاران». www. viraiesh. ir.۰۲۱۶۶۹۱۹۹۶۲. فعالترین نهاد رسمی ویرایش. پنج سال نتیجهٔ اول گوگل در جستوجوی واژهٔ «ویرایش». ...
ماتیکانداستان ۰۱:۳۱ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ گزارش هیئت دبیران. گزارش فعالیت یک سالهی هیئت دبیران دوره قبل نیز ضمیمهی این متن است -------------------------------------------------------. گزارش برگزاری مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران. ششمین مجمع عمومی عادی دورهی سوم کانون نویسندگان ایران روز جمعه سیزدهم شهریور ۱۳۹۴ تشکیل شد. از آنجا که دستگاه امنیتی سالهاست از دسترسی کانون به مکانهای عمومی ممانعت میکند به ناچار این مجمع در پارکینگ منزل یکی از اعضای کانون و در شرایطی نامطمئن و با امکاناتی محدود برگزار شد. ساعت سه و سی دقیقه بعد از ظهر رییس سنی مجمع پرویز بابایی با خوش آمد گویی به حاضران جلسه را افتتاح کرد و در پایان سخنان خود از حاضران خواست به احترام جان باختگان راه آزادی بیان و نیز درگذشتگان کانون از جا برخیزند و یک دقیقه سکوت کنند. پس از آن با موافقت شرکت کنندگان سه تن از اعضای هیئت دبیران شامل حسن اصغری، رضا خندان (مهابادی) و حافظ موسوی که قصد کاندیداتوری در این انتخابات را نداشتند، هیئت رییسهی مجمع عمومی را تشکیل دادند. (رضا خندان در دو دورهی پیشین دبیر بود و طبق اساسنامهی کانون این بار نمیتوانست کاندیدای دبیری شود. حسن اصغری و حافظ موسوی تمایلی به شرکت مجدد در هیئت دبیران نداشتند). گزارش فعالیت یک سا ...
ماتیکانداستان ۰۱:۳۱ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ ر جلسات حضور نیافت. در این خصوص ایشان به هیئت دبیران نه توضیحی داد و نه استعفانامهای ارائه کرد چندی بعد به یکی از دبیران گفته بود که از ابتدا هم قصد عضویت در هیئت دبیران را نداشته و تسلیم اصرار یکی دو تن از دوستان در مجمع عمومی شده است و اینک نیز گرفتار است و ترجیح میدهد به کار خود بپردازد. هیئت دبیران در گام آغازین فعالیت خود کمیسیونهای انتشارات، فرهنگی، روابط عمومی، صنفی، مبارزه با سانسور و عضویت را با مشارکت دبیران و در بعضی موارد با اعضای داوطلب کانون تشکیل داد. تمامی فعالیتهای عملی کانون را این کمیسیونها با تصویب و نظارت هیئت دبیران انجام دادهاند. و این همه در شرایطی انجام پذیرفته که کانون همچنان تحت فشارهای دستگاه امنیتی قرار داشته است. اوایل اردیبهشت سال جاری منزل بکتاش آبتین مورد تفتیش مأموران امنیتی قرار گرفت و خودش به وزارت اطلاعات احضار و بارها بازجویی شد. یک هفته پس از او نیز رضا خندان به چنین وضعیتی گرفتار آمد. اتهام این دو عضو هیئت دبیران «انتشار نشریه غیر قانونی» و «تبلیغ علیه نظام» و هر دو اتهام با فعالیت کانونی آنها مرتبط است. همچنین کیوان باژن عضو کانون در یک تماس تلفنی به وزارت اطلاعات احضار ودر مورد همکاریاش با نشریهی اندیشهی آزاد بازجویی شد. پرونده ...
ماتیکانداستان ۰۱:۳۱ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲ م به چه دلیل هنوز به آن پاسخی داده نشده است.. در این مدت ۱۱ عضو جدید پذیرفته شدند تعدادی از متقاضیان در حال تکمیل مدارک هستند و چند درخواست عضویت نیز به تازگی به هیئت دبیران رسیده است. امور مالی کانون را صندوقدار (حسن صانعی)، دلسوزانه و پیگیر، تحت نظارت عضو منتخب هیئت دبیران (رضا خندان) انجام داده است. دراین دوره میزان حق عضویت بنا به تصمیم هیئت دبیران از ۱۰۰۰۰ ریال در ماه به ۵۰۰۰۰ ریال افزایش یافت و بخش مالی دریافت حق عضویتها را با جدیت پیگیر شد. نامهای نیز برای اعضا ارسال کرد که در آن شمارهی حساب کانون درج و از اعضا خواسته شده بود که برای پرداخت حق عضویت خود اقدام کنند. جزئیات مسائل مالی را بازرسان مالی کانون به اطلاع شما میرسانند. دفاع از حقوق صنفی اعضا و تلاش برای حل مشکلات حرفهای آنها از وظایف هیئت دبیران است. باید اذعان کنیم که کانون در طول سالها فعالیت خود، به طورعمده به دلیل شرایط انقباضی موجود، نتوانسته است در این عرصه کاری چندان انجام دهد، با این همه اختلاف یکی از اعضا با ناشر کتابهایش به کمیسیون صنفی ارجاع داده شد و خوشبختانه با تلاش این کمیسیون مشکل برطرف شد. عیادت از اعضای بیمار از جمله اموری بود که هیئت دبیران در دستور کار خود قرار داد. هیئت دبی ...