ماتیکانداستان 📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani ماتیکانداستان ۰۲:۵۰ ۱۳۹۴/۰۷/۲۰ پند امروز:.. کفشی که برای پای تو مناسب است، ممکن است پای دیگری را زخم کند! این ناعادلانه است که تمام دستورالعملهای زندگیمان را خودخواهانه درست بدانیم و آن را برای همگان بخواهیم!. همیشه آن چه در ذهن تو میگذرد، اصل مطلق نیست …. اتوبوس سرگردان | جان اشتاین بک | ترجمه از سعید زمانی | انتشارات کتابهای پرنده آبی ... ماتیکانداستان ۰۱:۰۰ ۱۳۹۴/۰۷/۲۰ میگیرد و میشود نمونهی مثالی روشنفکر ایرانی، یعنی خط میکشد به تمام جریان روشنفکریی که در صد سال اخیر آهستهآهسته پا گرفته بود اما آیا توده به جز اینکه در آثار دولتآبادی ستایش میشود چیز دیگری نصیبش شده است؟ اگر شده چرا توده هر سال افزایش یافته به جای اینکه کم شود؟. * آقای انصاری، فرم میتواند معیاری برای این تمایز باشد؟ یعنی هرکس فرم نو نداشت پوپولیست است؟. انصاری: نه. شما در ایران چند نفر سراغ دارید که فرم نو آورده باشند؟ خیلی کم. شاید به تعداد انگشتان یک دست. مسئله اینجاست که توجه نویسنده یا به فرم است یا به مضمون یا فرهنگ؟ ... ماتیکانداستان ۰۱:۰۰ ۱۳۹۴/۰۷/۲۰ خواهید کرد از آن وضعیت بیرون بیایید ولی این داستان سالهاست اجازهی انتشار ندارد چرا که به موضوع فقر نگاه تودهای ندارد اما داستانهایی که به فقر نگاه تودهای دارند مثل آثار درویشیان بارها تجدید چاپ میشوند. چرا؟ چون دیگر خالی از فرم شدهاند. اصلا غیرپوپولیست دغدغهی توده دارد نه پوپولیست. پوپولیست از توده برای منافع شخصی و تشکیلاتیاش سوءاستفاده میکند. * آقای گلشیری، شما چه فکر میکنید؟ غیرپوپولیست نمیتواند دغدغهی توده داشته باشد؟. گلشیری: اول دربارهی سانسور بگویم که سانسور خاص و عام نمیشناسد. پوپولیست و غیرپوپولیست نمیشناسد. ... ماتیکانداستان ۰۰:۵۴ ۱۳۹۴/۰۷/۲۰ اسطورهای راهکار دیگری ارائه میدهد: مواجهه با خود، شکستن خود اشارهام به آن صحنهای است که بهروز وثوقی در رستوران یا آخرین کافه با بینهایت تصاویری از خودش توی آینههای آن سالن مواجه میشود. خلاصه آن که بیبهره بودن از خلاقیت، شعارزدگی و سطحیانگاری را از مهمترین ویژگیهای هنر و ادبیات عوامانه میدانم …* آقای ابوالفتحی، شما فرق بین نویسندهی پوپولیستی و غیرپوپولیستی را در چه میبینید؟. ابوالفتحی: من با لفظ کلک زدن که توی صحبت سیاوش استفاده شد موافقم. این کلک زدن چیزی شبیه به همان تحمیق است که من گفتم. به نظرم فرق نویسنده صادق و غیرصادق را اگر کمی انتقادی نگاه کنیم میشود تشخیص داد و همین عدمصداقت در برخورد با مخاطب است که میتواند معیار قرار بگیرد. وقتی قرار ضمنی نویسنده با مخاطب این است که اثری آوانگارد به او ارائه دهد و از طرف دیگر عامدانه این آوانگارد بودن را فقط میخواهد در برخی جنبههای شکلی اثر داشته باشد، در خوشبینانهترین حالت صورتی زیبا خلق میشود که مغزی در آن نیست …* آقای انصاری، نویسندهی پوپولیست هدفش از این تاکتیکی که گفتید چیست؟ دنبال چیست؟. انصاری: دنبال اینکه نظر مردم را به نفع خودش تغییر دهد. دنبال سود شخصی و گروهی و تشکیلات ... ماتیکانداستان ۰۰:۵۴ ۱۳۹۴/۰۷/۲۰ به سیاست خود ادبیات به عنوان کسی که دستی در نوشتن دارد اعتقاد دارم چیزی که ارحان پاموک میگوید خیلی مهم است. میگوید ادبیات سیاسی خالی از سیاست است و ادبیات غیرسیاسی سیاسی. یعنی شما وقتی میخواهید سیاسی بنویسید در واقع چون از هنر فاصله میگیرید و فرم را انکار میکنید و میچسبید به مضمون. اما نویسنده و هنرمندی که به فرم اعتقاد دارد در واقع از نویسندهی مضمونگرا سیاسیتر است، چرا که فرم است که میتواند شکاف ایجاد کند. ببینید کاری که نیما میکند انقلاب در فرم است. بعد از نیما شما دیگر نمیتوانید با آن فرمهای فرهنگیشده که در اسارت حاکمیت است فکر کنید. مجبورید یا فرم جدیدی بیاورید یا با فرم نیما فکر کنید. * آقای گلشیری، با این حساب بخش اعظم ادبیات امروز را شما پوپولیستی میدانید؟. گلشیری: پوپولیسم صرفا رفتاری نیست که با تحمیق پنداشتن مردم همراه باشد، اینکه از بالای تریبون بپرسی از چه ساعتی برای استقبالت صف کشیدهاند! ... ماتیکانداستان ۰۰:۵۴ ۱۳۹۴/۰۷/۲۰ های پیچیدهی مخاطبش پاسخهای ساده و باحال فراهم میکند، به او حس کاذب اندیشمند بودن را اعطا میکند و در عین حال گفتمان خود را بر ز متن خنثا نیست و در عین حال مخاطب متن هم خنثا نیست …* آقای انصاری، امروز که با ادبیات نمیشود به چیزی یا جایی رسید. پس پوپولیست چرا از این ابزار محدود استفاده میکند؟. انصاری: چرا نمیشود به جایی رسید؟ اینکه کسی مثل هدایت ما را وادار میکند جور دیگری فکر کنیم اتفاق کمی نیست. یا کسی مثل گلشیری، براهنی و خیلیهای دیگر. مسئله اینجاست که فرق اساسیای بین نویسندهی نخبهگرا با نویسندهی پوپولیستی وجود دارد. هر دو در ظاهر علیه ادبیات بورژوازی دست به خلق اثر هنری میزنند ولی اولی با فرم و دومی با فرهنگ. هنرمندی که با فرهنگ کتابسازی میکند همدست پوپولیست سیاسی است. نمونهی سطح نازلش نویسندهی کافه پیانو و سطح بالاترش نویسندهای مثل دولتآبادی که یک عمر از توده و رنجهای توده نوشته و در آخر عکس فدایت شوم با دولت میاندازد. ... ماتیکانداستان ۰۰:۴۸ ۱۳۹۴/۰۷/۲۰ جریان به ظاهر روشنفکری غالب که در سئوال اول به آن اشاره کردم در بسیاری از مواقع حساس تاریخی کلک زده است و هنری را ترویج نموده که م در برخی موارد حتی با پایین کشیدن خود، منظورم سطح کیفی آثار است، و نه کمک به بالا کشیدن مخاطب به او دائما باج داده تا منافعاش را عملی سازد …* خب آقای گلشیری شما نمونههایی از روشنفکرانی که اینطوری به گفتهی شما کلک زده باسند سراغ دارید؟. گلشیری: نمونهها فراوانند. وقتی از جریانی با این وسعت حرف میزنیم در هر دورهی خاصی، پیش از انقلاب، انقلاب، دوران جنگ و سازندگی و اصلاحات و بعد از آن به خصوص با چنین صداهایی به کرات مواجه شدهایم که اتفاقا خصیصهی این جور آثار میرا بودن و مقطعی بودنشان است. متصل بودن به طناب نامرئی قدرت مسلط، ایدوئولوژی خاص یا هر چیز دیگری از طرف هنرمند آثاری پدید میآورد که تاریخ مصرفشان به زودی فرا میرسد. اشتباه نکنیم؛ این خود به آن معنا نیست که فرم و قالب و تکنیک چشمهای هنرمند متفاوت (غیر پوپولیست) را به واقعیت پیرامونش بسته است. بهره گرفتن از امکانات و ظرفیتهای پنهانی که در زبان عامیانه، روابط اجتماعی و مسایل به ظاهر سطحی جامعه نهفته است از جمله مهمترین منابعی است که بدون آنها نقش خلاقیت و آفریندگی مختل میشود. اجازه بدهید با یک مثال سینمایی مبحثم را کامل ... ماتیکانداستان ۰۰:۴۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۰ های بحرانی هر ملتی همواره دستمایهی گروه طبقه و قشری خاص بوده است تا با همراهی ظاهری و حتی تحمیقنمایی خود و دیگری مقاصد آن گروه * خب پوپولیسم برای شما چه تعریفی دارد؟. گلشیری: پوپولیسم به نسبت عوامزدگی حوزهی وسیعتری را شامل میشود. منظورم معنای تحتالفظیاش است. با این تفاسیر پوپولیسم عموما متکی بر چیزی است که به عوامزدگی دامن میزند، عوامالناس را تهییج میکند، فریب میدهد، تظاهر میکند، ریا و دورویی را ترویج میکند و البته که خود از چیزی تغذیه میشود. آن چیز قدرت باشد یا حمایت گروهی قشری در سیاست و به تعبیر شما همهی شئون زندگیمان سایه انداخته است …* آقای انصاری، شما با این نگاه موافق هستید؟. یوسف انصاری: من میخواهم خیلی ساده حرف بزنم. جدا از اینکه پوپولیسم در تاریخ یک مکتب ادبی بوده که مقابل ادبیات بورژوازی ظهور کرده ولی فکر میکنم بحث اصلی ما این است که آیا چیزی به اسم نویسنده و هنرمند پوپولیست امروز در ایران وجود دارد؟ من میگویم بله وجود دارد و بخش مهمی از ادبیات ما را همین نویسندهها تشکیل میدهند. نویسندههایی که آثارشان خالی از خردورزی و خالی از سیاست است ولی به اسم مردم و به کام خودشان آثاری را در رابطه با فرهنگ توده تولید میکنند که این آثار تماما خالی از انتقاد است و گاهی تا مرز ستایش توده هم ... ماتیکانداستان ۰۰:۴۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۰ تمایز پوپولیست با غیرپوپولیست در نگاه انتقادیاش به توده است؟. انصاری: خب نه کاملا همین مورد ولی یکی از راههای شناخت پوپولیست از غیرپوپولیست همین است. اولی در رمانها و داستانهایی که منتشر میکند مغلوب توده است و دومی نگاه شکاکی به توده دارد. دومی توده را وسیله قرار نمیدهد که بعدها ادعا کند نویسندهای مردمی است ولی اولی توده را وسیله قرار میدهد تا بگوید نویسندهای مردمی است. اما چهطور میتوان قبول کرد نویسندهای مردمی باشد ولی ضعفهای توده را نبیند و انتقادی به آن نداشته باشد. وجه تمایز پوپولیست با غیرپوپولیست یکی هم میتواند این باشد که نویسندهی پوپولیست فکر میکند توده آدمهای سادهلوح و عقبافتادهای هستند. شما را راجاع میدهم به نمایشنامهی عاقبت قلمفرسایی ساعدی که آنجا نشان میدهد چهطور یک دریوزه یا آدم فقیری که به نان شب محتاج است از نویسندهای که داستانهای پاورقی مینویسد باهوشتر است. یعنی آن آدم دریوزه بهتر از نویسندهای که فکر میکند توده را میشناسد شبههنرمند را میشناسد، تا حدی که نویسندهی آن نمایشنامه مقابل دریوزهی این نمایش کاملا خلع سلاح است و حرفی برای گفتن ندارد چرا که توده را نمیشناسد و فکر میکند توده سادهلوح و ابله است، درحالیکه کاملا ب ... ماتیکانداستان ۰۰:۴۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۰ «دستهای آلوده» -میزگردی دربارهی پوپولیسم در ادبیات.. از رنجی که میبریم.. علیرضا غلامی پوپولیسم حالا دیگر مثل عسلکهایی که به تهران حمله کردهاند به همهی شئون زندگی ایرانیها حمله کرده و همه را آلودهی خودش کرده است. دهنتان را که باز میکنید انبوهی عسلک تا خرخرهتان میرود و راه فرار ندارید. تلویزیون را که روشن میکنید در معرض هجوم برنامههایی هستید که برای سرگرمی و شادابی شما ساخته شدهاند ولی حاصلشان در نهایت چیزی جز تحمیق شما نیست. مهمانی که میروید سعی میکنید محیط شاد و مفرحی برای خودتان و دیگران فراهم کنید. قصهها و خاطراتی را سر هم میکنید و سعی میکنید بخندید و بخندانید. شما در همان محفل موفق میشوید به یک ستاره تبدیل شوید و مخ چند نفر را بزنید که روزهای کسالتبار هفتهتان را کنار آنها پر کنید.. ممکن است تصمیم بگیرد وقتتان را در شبکههای اجتماعی بگذرانید. ساعتها میگذرد و چندین ساعت بدون هیچ درد و خونریزی حالتی به شما تزریق میشود که احساس کنید با قلم روان و نگاه تیز و ذهن نقادتان توانستهاید به متعالیترین جوهرهی اندیشه و هنر دست یابید و به خاطرش لایکهای انبوهی بگیرید و دلها ببرید. روزنامهها ساخته شدند که آگاهی عمومی را افزایش دهند ولی خودشان به کالای ... ماتیکانداستان ۰۰:۳۵ ۱۳۹۴/۰۷/۲۰ میزگرد دربارهی پوپولیسم در ادبیات ایران با حضور احمد ابوالفتحی، یوسف انصاری و سیاوش گلشیری ماتیکانداستان ۰۰:۳۱ ۱۳۹۴/۰۷/۲۰ 📚📚📚📚📚📚.. ماریو بارگاس یوسا 📌📌📌📌📌📌. ماتیکانداستان ۰۰:۱۰ ۱۳۹۴/۰۷/۲۰ نظر اسد امرایی درباره برنده نوبل امسال من هنوز از ایشان چیزی نخواندم و تا پیش از این نیز او را نمیشناختم. خلاصه مقالهای که جایزه صلح آلمان را برده بود را در پاریس ریویو خوانده بودم که آن نیز بریده مقالهای بود. ایشان رمان نویس یا داستان نویس نیست. دلیل این جایزه نیز به نظرم مشخص است. دلیل کاملا سیاسی دارد و احتمالا در مقابله با روسها این جایزه اهدا شده، جایزه نوبل چندین سال است که نه به آمریکاییها و نه به روسها اهدا نمیشود و اگر هم میدهند به کسانی میدهند که به نحوی با این دولتها مخالفت دارند. حتی در مقایسه با کار این خانوم به نظرم نویسندههای کشور خودمان خیلی قدرتر هستند و آثارشان هم ترجمه شده و آن سوی مرزها نیز منتشر شده است. با این رویه امیدواریم که یک روز این جایزه به نویسندگان ایرانی نیز اهدا شود، هر چند نوبل به نویسنده معتبر اعتبار بیشتر میدهد اما به خودی خود به نظرم اعتباری نمیدهد. ... ماتیکانداستان ۰۰:۰۹ ۱۳۹۴/۰۷/۲۰ نظر کاوه میرعباسی درباره سوتلانا آلکسویچ نویسنده و روزنامهنگار؛ برنده نوبل من تا پیش از دریافت این جایزه حتی اسم آلکسیویچ را هم نشنیده بودم. ایشان حتی داستان نویس هم نیست، یعنی وقتی به ویکی پدیای ایشان مراجعه میکنیم میگوید روزنامه نگار و نثرنویس و هر جایی که من جستجو کردم یک کتاب از ایشان را پیدا نکردم. ایشان ویژگیهای یک آدمی را دارد که معمولا جایزه پولیتزر را در زمینه روزنامه نگاری باید به او بدهند. یعنی روزنامه نگار است که در زمینه ادبیات داستانی هیچ کاری انجام نداده است. یک کتاب معروف هم دارد که همه از آن اسم میبرند به نام صداهای چرنویل و من کتاب دیگری از او نمیشناسم. همان گونه که گفتم تنها چیزی که من از او دیدم همین صداهای چرنویل است که آن نیز قبلا به شکل مقاله چاپ شده بود. حقیقت آن است که تا پیش از خواندن کتاب او نمیتوانم نظر قطعی بدهم. اما به نظرم خیلی رنگ و بوی سیاسی دارد. به نظر میآید که گویی آکادمی نوبل میخواسته با روسها تسویه حساب کند. ... ماتیکانداستان ۲۳:۱۳ ۱۳۹۴/۰۷/۱۹ آقای کوینر از پسر بچهای که زار زار گریه میکرد علت غم و غصهاش را پرسید پسر بچه گفت: من دو سکه برای رفتن به سینما جمع کرده بودم، اما پسرکی آمد و یکی از آنها را از دستام قاپید و به پسری که دورتر دیده میشد اشاره کرد. آقای کوینر پرسید: مگر با داد و فریاد مردم را به کمک نخواستی؟. پسر بچه با هقهق شدیدتری گفت: چرا. آقای کوینر در حالی که با مهربانی او را نوازش میکرد دوباره پرسید: کسی صدایت را نشنید؟. پسر بچه هق هق کنان گفت: نه. آقای کوینر پرسید: نمیتوانی بلندتر فریاد بزنی؟. پسر بچه با امیدواری گفت: نه. آنگاه آقای کوینر لبخندی زد و بعد گفت: پس حالا آن یکی سکه را هم بده بیاد و آخرین سکه را از دست بچه گرفت و بیواهمه به راهش ادامه داد.. داستانک_های_فلسفی. ... ماتیکانداستان ۲۳:۰۵ ۱۳۹۴/۰۷/۱۹ به رمان سوار بر اسب مرده نوشته مهدی جعفری نشر افق ماتیکانداستان ۲۱:۱۵ ۱۳۹۴/۰۷/۱۹ رمان:حشاشین___قتل اسرار امیز خواهر والنتاین راهبهی جوان, برادر او را, که وکیل سرشناسی است و در جوانی خود نیز راهب فرقه یسوعیون بو تنها مدرک او عکس رنگ و رو رفتهای از پاریس جنگ زده در سال١٩۴٣است. بنیامین در جستجوی چهار مردی که در عکس دیده میشوند, و مرد, پنجم, یعنی عکاس ناشناس, با چندین فقره قتل مرموز روبرو می, شود. همه هشدار میدهند و او را از ادامه تحقیقات بر حذر میکنند. این ماجرا موضوع داخلی کلیسیاست و واتیکان به هیچ کس اجازه نمیدهد در مسایل درونی کلیسیای کاتولیک دخالت کند. همه سرنخها به شهر رم و به ارشیو محرمانه واتیکان ختم میشود. ماجرا ریشه در گذشتههای دور دارد, در دوران رنسانس و در سالهای حکومت پاپهای مخوف خاندان بورجا گروهی قاتل حرفهای وجود داشت که تنها در شرایط خاص و به دستور شخص پاپ برای انجام ماموریتهای ویژه دست به کار میشد. ایا اکنون شیوخ کلیسا دوباره این گروه مخوف را زنده کرده و به ماموریت فرستادهاند؟ ایا واتیکان منافع ویژهای دارد که برای حفظ ان از ارتکاب قتل هم ابا نمیکند؟؟ ... ماتیکانداستان ۲۰:۳۹ ۱۳۹۴/۰۷/۱۹ برای مشهدیها: ماتیکانداستان ۲۰:۳۹ ۱۳۹۴/۰۷/۱۹ ﻧﻤﺎﯾﺶ ۱۰ ﻓﯿﻠﻢ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺍﺯ ﺗﻮﻟﯿﺪﺍﺕ ﺍﺧﯿﺮ ﺳﯿﻨﻤﺎﯼ ﮐﻮﺗﺎﻩ مشهد ماتیکانداستان ۲۰:۳۹ ۱۳۹۴/۰۷/۱۹ سینما هویزه ‹ 530 531 532 533 534 535 536 ›
ماتیکانداستان ۰۲:۵۰ ۱۳۹۴/۰۷/۲۰ پند امروز:.. کفشی که برای پای تو مناسب است، ممکن است پای دیگری را زخم کند! این ناعادلانه است که تمام دستورالعملهای زندگیمان را خودخواهانه درست بدانیم و آن را برای همگان بخواهیم!. همیشه آن چه در ذهن تو میگذرد، اصل مطلق نیست …. اتوبوس سرگردان | جان اشتاین بک | ترجمه از سعید زمانی | انتشارات کتابهای پرنده آبی ...
ماتیکانداستان ۰۱:۰۰ ۱۳۹۴/۰۷/۲۰ میگیرد و میشود نمونهی مثالی روشنفکر ایرانی، یعنی خط میکشد به تمام جریان روشنفکریی که در صد سال اخیر آهستهآهسته پا گرفته بود اما آیا توده به جز اینکه در آثار دولتآبادی ستایش میشود چیز دیگری نصیبش شده است؟ اگر شده چرا توده هر سال افزایش یافته به جای اینکه کم شود؟. * آقای انصاری، فرم میتواند معیاری برای این تمایز باشد؟ یعنی هرکس فرم نو نداشت پوپولیست است؟. انصاری: نه. شما در ایران چند نفر سراغ دارید که فرم نو آورده باشند؟ خیلی کم. شاید به تعداد انگشتان یک دست. مسئله اینجاست که توجه نویسنده یا به فرم است یا به مضمون یا فرهنگ؟ ...
ماتیکانداستان ۰۱:۰۰ ۱۳۹۴/۰۷/۲۰ خواهید کرد از آن وضعیت بیرون بیایید ولی این داستان سالهاست اجازهی انتشار ندارد چرا که به موضوع فقر نگاه تودهای ندارد اما داستانهایی که به فقر نگاه تودهای دارند مثل آثار درویشیان بارها تجدید چاپ میشوند. چرا؟ چون دیگر خالی از فرم شدهاند. اصلا غیرپوپولیست دغدغهی توده دارد نه پوپولیست. پوپولیست از توده برای منافع شخصی و تشکیلاتیاش سوءاستفاده میکند. * آقای گلشیری، شما چه فکر میکنید؟ غیرپوپولیست نمیتواند دغدغهی توده داشته باشد؟. گلشیری: اول دربارهی سانسور بگویم که سانسور خاص و عام نمیشناسد. پوپولیست و غیرپوپولیست نمیشناسد. ...
ماتیکانداستان ۰۰:۵۴ ۱۳۹۴/۰۷/۲۰ اسطورهای راهکار دیگری ارائه میدهد: مواجهه با خود، شکستن خود اشارهام به آن صحنهای است که بهروز وثوقی در رستوران یا آخرین کافه با بینهایت تصاویری از خودش توی آینههای آن سالن مواجه میشود. خلاصه آن که بیبهره بودن از خلاقیت، شعارزدگی و سطحیانگاری را از مهمترین ویژگیهای هنر و ادبیات عوامانه میدانم …* آقای ابوالفتحی، شما فرق بین نویسندهی پوپولیستی و غیرپوپولیستی را در چه میبینید؟. ابوالفتحی: من با لفظ کلک زدن که توی صحبت سیاوش استفاده شد موافقم. این کلک زدن چیزی شبیه به همان تحمیق است که من گفتم. به نظرم فرق نویسنده صادق و غیرصادق را اگر کمی انتقادی نگاه کنیم میشود تشخیص داد و همین عدمصداقت در برخورد با مخاطب است که میتواند معیار قرار بگیرد. وقتی قرار ضمنی نویسنده با مخاطب این است که اثری آوانگارد به او ارائه دهد و از طرف دیگر عامدانه این آوانگارد بودن را فقط میخواهد در برخی جنبههای شکلی اثر داشته باشد، در خوشبینانهترین حالت صورتی زیبا خلق میشود که مغزی در آن نیست …* آقای انصاری، نویسندهی پوپولیست هدفش از این تاکتیکی که گفتید چیست؟ دنبال چیست؟. انصاری: دنبال اینکه نظر مردم را به نفع خودش تغییر دهد. دنبال سود شخصی و گروهی و تشکیلات ...
ماتیکانداستان ۰۰:۵۴ ۱۳۹۴/۰۷/۲۰ به سیاست خود ادبیات به عنوان کسی که دستی در نوشتن دارد اعتقاد دارم چیزی که ارحان پاموک میگوید خیلی مهم است. میگوید ادبیات سیاسی خالی از سیاست است و ادبیات غیرسیاسی سیاسی. یعنی شما وقتی میخواهید سیاسی بنویسید در واقع چون از هنر فاصله میگیرید و فرم را انکار میکنید و میچسبید به مضمون. اما نویسنده و هنرمندی که به فرم اعتقاد دارد در واقع از نویسندهی مضمونگرا سیاسیتر است، چرا که فرم است که میتواند شکاف ایجاد کند. ببینید کاری که نیما میکند انقلاب در فرم است. بعد از نیما شما دیگر نمیتوانید با آن فرمهای فرهنگیشده که در اسارت حاکمیت است فکر کنید. مجبورید یا فرم جدیدی بیاورید یا با فرم نیما فکر کنید. * آقای گلشیری، با این حساب بخش اعظم ادبیات امروز را شما پوپولیستی میدانید؟. گلشیری: پوپولیسم صرفا رفتاری نیست که با تحمیق پنداشتن مردم همراه باشد، اینکه از بالای تریبون بپرسی از چه ساعتی برای استقبالت صف کشیدهاند! ...
ماتیکانداستان ۰۰:۵۴ ۱۳۹۴/۰۷/۲۰ های پیچیدهی مخاطبش پاسخهای ساده و باحال فراهم میکند، به او حس کاذب اندیشمند بودن را اعطا میکند و در عین حال گفتمان خود را بر ز متن خنثا نیست و در عین حال مخاطب متن هم خنثا نیست …* آقای انصاری، امروز که با ادبیات نمیشود به چیزی یا جایی رسید. پس پوپولیست چرا از این ابزار محدود استفاده میکند؟. انصاری: چرا نمیشود به جایی رسید؟ اینکه کسی مثل هدایت ما را وادار میکند جور دیگری فکر کنیم اتفاق کمی نیست. یا کسی مثل گلشیری، براهنی و خیلیهای دیگر. مسئله اینجاست که فرق اساسیای بین نویسندهی نخبهگرا با نویسندهی پوپولیستی وجود دارد. هر دو در ظاهر علیه ادبیات بورژوازی دست به خلق اثر هنری میزنند ولی اولی با فرم و دومی با فرهنگ. هنرمندی که با فرهنگ کتابسازی میکند همدست پوپولیست سیاسی است. نمونهی سطح نازلش نویسندهی کافه پیانو و سطح بالاترش نویسندهای مثل دولتآبادی که یک عمر از توده و رنجهای توده نوشته و در آخر عکس فدایت شوم با دولت میاندازد. ...
ماتیکانداستان ۰۰:۴۸ ۱۳۹۴/۰۷/۲۰ جریان به ظاهر روشنفکری غالب که در سئوال اول به آن اشاره کردم در بسیاری از مواقع حساس تاریخی کلک زده است و هنری را ترویج نموده که م در برخی موارد حتی با پایین کشیدن خود، منظورم سطح کیفی آثار است، و نه کمک به بالا کشیدن مخاطب به او دائما باج داده تا منافعاش را عملی سازد …* خب آقای گلشیری شما نمونههایی از روشنفکرانی که اینطوری به گفتهی شما کلک زده باسند سراغ دارید؟. گلشیری: نمونهها فراوانند. وقتی از جریانی با این وسعت حرف میزنیم در هر دورهی خاصی، پیش از انقلاب، انقلاب، دوران جنگ و سازندگی و اصلاحات و بعد از آن به خصوص با چنین صداهایی به کرات مواجه شدهایم که اتفاقا خصیصهی این جور آثار میرا بودن و مقطعی بودنشان است. متصل بودن به طناب نامرئی قدرت مسلط، ایدوئولوژی خاص یا هر چیز دیگری از طرف هنرمند آثاری پدید میآورد که تاریخ مصرفشان به زودی فرا میرسد. اشتباه نکنیم؛ این خود به آن معنا نیست که فرم و قالب و تکنیک چشمهای هنرمند متفاوت (غیر پوپولیست) را به واقعیت پیرامونش بسته است. بهره گرفتن از امکانات و ظرفیتهای پنهانی که در زبان عامیانه، روابط اجتماعی و مسایل به ظاهر سطحی جامعه نهفته است از جمله مهمترین منابعی است که بدون آنها نقش خلاقیت و آفریندگی مختل میشود. اجازه بدهید با یک مثال سینمایی مبحثم را کامل ...
ماتیکانداستان ۰۰:۴۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۰ های بحرانی هر ملتی همواره دستمایهی گروه طبقه و قشری خاص بوده است تا با همراهی ظاهری و حتی تحمیقنمایی خود و دیگری مقاصد آن گروه * خب پوپولیسم برای شما چه تعریفی دارد؟. گلشیری: پوپولیسم به نسبت عوامزدگی حوزهی وسیعتری را شامل میشود. منظورم معنای تحتالفظیاش است. با این تفاسیر پوپولیسم عموما متکی بر چیزی است که به عوامزدگی دامن میزند، عوامالناس را تهییج میکند، فریب میدهد، تظاهر میکند، ریا و دورویی را ترویج میکند و البته که خود از چیزی تغذیه میشود. آن چیز قدرت باشد یا حمایت گروهی قشری در سیاست و به تعبیر شما همهی شئون زندگیمان سایه انداخته است …* آقای انصاری، شما با این نگاه موافق هستید؟. یوسف انصاری: من میخواهم خیلی ساده حرف بزنم. جدا از اینکه پوپولیسم در تاریخ یک مکتب ادبی بوده که مقابل ادبیات بورژوازی ظهور کرده ولی فکر میکنم بحث اصلی ما این است که آیا چیزی به اسم نویسنده و هنرمند پوپولیست امروز در ایران وجود دارد؟ من میگویم بله وجود دارد و بخش مهمی از ادبیات ما را همین نویسندهها تشکیل میدهند. نویسندههایی که آثارشان خالی از خردورزی و خالی از سیاست است ولی به اسم مردم و به کام خودشان آثاری را در رابطه با فرهنگ توده تولید میکنند که این آثار تماما خالی از انتقاد است و گاهی تا مرز ستایش توده هم ...
ماتیکانداستان ۰۰:۴۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۰ تمایز پوپولیست با غیرپوپولیست در نگاه انتقادیاش به توده است؟. انصاری: خب نه کاملا همین مورد ولی یکی از راههای شناخت پوپولیست از غیرپوپولیست همین است. اولی در رمانها و داستانهایی که منتشر میکند مغلوب توده است و دومی نگاه شکاکی به توده دارد. دومی توده را وسیله قرار نمیدهد که بعدها ادعا کند نویسندهای مردمی است ولی اولی توده را وسیله قرار میدهد تا بگوید نویسندهای مردمی است. اما چهطور میتوان قبول کرد نویسندهای مردمی باشد ولی ضعفهای توده را نبیند و انتقادی به آن نداشته باشد. وجه تمایز پوپولیست با غیرپوپولیست یکی هم میتواند این باشد که نویسندهی پوپولیست فکر میکند توده آدمهای سادهلوح و عقبافتادهای هستند. شما را راجاع میدهم به نمایشنامهی عاقبت قلمفرسایی ساعدی که آنجا نشان میدهد چهطور یک دریوزه یا آدم فقیری که به نان شب محتاج است از نویسندهای که داستانهای پاورقی مینویسد باهوشتر است. یعنی آن آدم دریوزه بهتر از نویسندهای که فکر میکند توده را میشناسد شبههنرمند را میشناسد، تا حدی که نویسندهی آن نمایشنامه مقابل دریوزهی این نمایش کاملا خلع سلاح است و حرفی برای گفتن ندارد چرا که توده را نمیشناسد و فکر میکند توده سادهلوح و ابله است، درحالیکه کاملا ب ...
ماتیکانداستان ۰۰:۴۲ ۱۳۹۴/۰۷/۲۰ «دستهای آلوده» -میزگردی دربارهی پوپولیسم در ادبیات.. از رنجی که میبریم.. علیرضا غلامی پوپولیسم حالا دیگر مثل عسلکهایی که به تهران حمله کردهاند به همهی شئون زندگی ایرانیها حمله کرده و همه را آلودهی خودش کرده است. دهنتان را که باز میکنید انبوهی عسلک تا خرخرهتان میرود و راه فرار ندارید. تلویزیون را که روشن میکنید در معرض هجوم برنامههایی هستید که برای سرگرمی و شادابی شما ساخته شدهاند ولی حاصلشان در نهایت چیزی جز تحمیق شما نیست. مهمانی که میروید سعی میکنید محیط شاد و مفرحی برای خودتان و دیگران فراهم کنید. قصهها و خاطراتی را سر هم میکنید و سعی میکنید بخندید و بخندانید. شما در همان محفل موفق میشوید به یک ستاره تبدیل شوید و مخ چند نفر را بزنید که روزهای کسالتبار هفتهتان را کنار آنها پر کنید.. ممکن است تصمیم بگیرد وقتتان را در شبکههای اجتماعی بگذرانید. ساعتها میگذرد و چندین ساعت بدون هیچ درد و خونریزی حالتی به شما تزریق میشود که احساس کنید با قلم روان و نگاه تیز و ذهن نقادتان توانستهاید به متعالیترین جوهرهی اندیشه و هنر دست یابید و به خاطرش لایکهای انبوهی بگیرید و دلها ببرید. روزنامهها ساخته شدند که آگاهی عمومی را افزایش دهند ولی خودشان به کالای ...
ماتیکانداستان ۰۰:۳۵ ۱۳۹۴/۰۷/۲۰ میزگرد دربارهی پوپولیسم در ادبیات ایران با حضور احمد ابوالفتحی، یوسف انصاری و سیاوش گلشیری
ماتیکانداستان ۰۰:۱۰ ۱۳۹۴/۰۷/۲۰ نظر اسد امرایی درباره برنده نوبل امسال من هنوز از ایشان چیزی نخواندم و تا پیش از این نیز او را نمیشناختم. خلاصه مقالهای که جایزه صلح آلمان را برده بود را در پاریس ریویو خوانده بودم که آن نیز بریده مقالهای بود. ایشان رمان نویس یا داستان نویس نیست. دلیل این جایزه نیز به نظرم مشخص است. دلیل کاملا سیاسی دارد و احتمالا در مقابله با روسها این جایزه اهدا شده، جایزه نوبل چندین سال است که نه به آمریکاییها و نه به روسها اهدا نمیشود و اگر هم میدهند به کسانی میدهند که به نحوی با این دولتها مخالفت دارند. حتی در مقایسه با کار این خانوم به نظرم نویسندههای کشور خودمان خیلی قدرتر هستند و آثارشان هم ترجمه شده و آن سوی مرزها نیز منتشر شده است. با این رویه امیدواریم که یک روز این جایزه به نویسندگان ایرانی نیز اهدا شود، هر چند نوبل به نویسنده معتبر اعتبار بیشتر میدهد اما به خودی خود به نظرم اعتباری نمیدهد. ...
ماتیکانداستان ۰۰:۰۹ ۱۳۹۴/۰۷/۲۰ نظر کاوه میرعباسی درباره سوتلانا آلکسویچ نویسنده و روزنامهنگار؛ برنده نوبل من تا پیش از دریافت این جایزه حتی اسم آلکسیویچ را هم نشنیده بودم. ایشان حتی داستان نویس هم نیست، یعنی وقتی به ویکی پدیای ایشان مراجعه میکنیم میگوید روزنامه نگار و نثرنویس و هر جایی که من جستجو کردم یک کتاب از ایشان را پیدا نکردم. ایشان ویژگیهای یک آدمی را دارد که معمولا جایزه پولیتزر را در زمینه روزنامه نگاری باید به او بدهند. یعنی روزنامه نگار است که در زمینه ادبیات داستانی هیچ کاری انجام نداده است. یک کتاب معروف هم دارد که همه از آن اسم میبرند به نام صداهای چرنویل و من کتاب دیگری از او نمیشناسم. همان گونه که گفتم تنها چیزی که من از او دیدم همین صداهای چرنویل است که آن نیز قبلا به شکل مقاله چاپ شده بود. حقیقت آن است که تا پیش از خواندن کتاب او نمیتوانم نظر قطعی بدهم. اما به نظرم خیلی رنگ و بوی سیاسی دارد. به نظر میآید که گویی آکادمی نوبل میخواسته با روسها تسویه حساب کند. ...
ماتیکانداستان ۲۳:۱۳ ۱۳۹۴/۰۷/۱۹ آقای کوینر از پسر بچهای که زار زار گریه میکرد علت غم و غصهاش را پرسید پسر بچه گفت: من دو سکه برای رفتن به سینما جمع کرده بودم، اما پسرکی آمد و یکی از آنها را از دستام قاپید و به پسری که دورتر دیده میشد اشاره کرد. آقای کوینر پرسید: مگر با داد و فریاد مردم را به کمک نخواستی؟. پسر بچه با هقهق شدیدتری گفت: چرا. آقای کوینر در حالی که با مهربانی او را نوازش میکرد دوباره پرسید: کسی صدایت را نشنید؟. پسر بچه هق هق کنان گفت: نه. آقای کوینر پرسید: نمیتوانی بلندتر فریاد بزنی؟. پسر بچه با امیدواری گفت: نه. آنگاه آقای کوینر لبخندی زد و بعد گفت: پس حالا آن یکی سکه را هم بده بیاد و آخرین سکه را از دست بچه گرفت و بیواهمه به راهش ادامه داد.. داستانک_های_فلسفی. ...
ماتیکانداستان ۲۱:۱۵ ۱۳۹۴/۰۷/۱۹ رمان:حشاشین___قتل اسرار امیز خواهر والنتاین راهبهی جوان, برادر او را, که وکیل سرشناسی است و در جوانی خود نیز راهب فرقه یسوعیون بو تنها مدرک او عکس رنگ و رو رفتهای از پاریس جنگ زده در سال١٩۴٣است. بنیامین در جستجوی چهار مردی که در عکس دیده میشوند, و مرد, پنجم, یعنی عکاس ناشناس, با چندین فقره قتل مرموز روبرو می, شود. همه هشدار میدهند و او را از ادامه تحقیقات بر حذر میکنند. این ماجرا موضوع داخلی کلیسیاست و واتیکان به هیچ کس اجازه نمیدهد در مسایل درونی کلیسیای کاتولیک دخالت کند. همه سرنخها به شهر رم و به ارشیو محرمانه واتیکان ختم میشود. ماجرا ریشه در گذشتههای دور دارد, در دوران رنسانس و در سالهای حکومت پاپهای مخوف خاندان بورجا گروهی قاتل حرفهای وجود داشت که تنها در شرایط خاص و به دستور شخص پاپ برای انجام ماموریتهای ویژه دست به کار میشد. ایا اکنون شیوخ کلیسا دوباره این گروه مخوف را زنده کرده و به ماموریت فرستادهاند؟ ایا واتیکان منافع ویژهای دارد که برای حفظ ان از ارتکاب قتل هم ابا نمیکند؟؟ ...