📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani


چیزهایی هست که هر چه هم که نخواهیشان ببینی باز می‌آیند، باز سنگین و بی‌رحم می‌آیند و خود را روی تو می‌افکنند و گرد تو را می‌گیرند

که دیگر تو نمی‌مانی، که دیگر تو نمانده‌ای که آن‌ها را بخواهی یا نخواهی. آن‌ها تو را از خودت بیرون رانده‌اند و جایت را گرفته‌اند و خود تو شده‌اند. دیگر تو نیستی که درد را حس کنی تو خود درد شده‌ای.. آذر، ماه آخر پاییز - ابراهیم گلستان ...
  • گزارش تخلف

مارلون جیمز، تام مک کارتی، چیگوزی اوبیوما، سانجیو سوهوتا، ان تیلر و هانیا یاناگیهارا شش نویسنده‌ای هستند که نامزد جایزه ادبی بوکر

این دومین سالی است که تمام نویسندگان انگلیسی زبان فارغ از ملیتشان در این جایزه ادبی بریتانیایی شرکت داده می‌شوند. از زمان تاسیس این جایزه ادبی در سال ۱۹۶۹ تا سال ۲۰۱۴ فقط نویسندگانی از بریتانیا و کشورهای مشترک المنافع، جمهوری ایرلند و زیمبابوه می‌توانستند نامزد شوند. از میان نامزدان امسال دو نویسنده بریتانیایی، دو نویسنده آمریکایی، یکی اهل جامائیکا و دیگری اهل نیجریه‌اند. نام برنده این جایزه ۵۰ هزار پوندی روز ۱۳ اکتبر در مراسمی در لندن اعلام می‌شود. سال گذشته ریچارد فلانگان، نویسنده استرالیایی برای رمان «جاده باریک در عمق شمال» که داستان آن در جنگ جهانی دوم می‌گذرد، برنده این جایزه شد. ...
  • گزارش تخلف

تاریخچه کوتاهی از هفت قتل. مارلون جیمز، جامائیکا. چاپ انتشاراتی وان ورد

پس زمینه داستان ماجراهای مربوط به تلاش برای ترور باب مارلی در اواخر دهه هفتاد میلادی است که در طول سه دهه پس از آن، در مسیر زندگی سردسته‌های باندهای مواد مخدر، نمایندگان پارلمان، آدمکشان حرفه‌ای، ملکه‌های زیبایی، روزنامه نگاران و حتی کارکنان سیا حادثه‌های فراوانی برملا می‌شود. در مورد نویسنده:. مارلون جیمز متولد سال ۱۹۷۰ در شهر کینگستون جامائیکا است. اولین کتاب داستان او «شیطان جان کرو» بود و دومین کتابش با عنوان «کتاب زنان شب» جایزه ادبی صلح دیتون را در سال ۲۰۱۰ دریافت کرد و در همان سال از جمله نامزدان جایزه ملی منتقدان بود. ...
  • گزارش تخلف

جزیره ساتن. نویسنده تام مک کارتی، بریتانیا. چاپ انتشاراتی جاناتان کیپ

جزیره ساتن که ماجراهای آن در لندن امروزی اتفاق می‌افتد، داستان شخصیتی به نام یو، انسان شناسی که برای یک شرکت مشاوره سطح بالا کار می‌کند. یکی از طرح‌های این موسسه جمع آوری اطلا عات با هدف «رمز گشایی و دستکاری جهان پیرامون آنها است.». در مورد نویسنده:. تام مک کارتی متولد ۱۹۶۹ و بزرگ شده شهر لندن است. از کتاب‌های دیگر او می‌توان به «باقی مانده» چاپ ۲۰۰۰، «مردان در فضا» چاپ ۲۰۰۷ و «C» چاپ ۲۰۱۰ اشاره کرد که همان سال نامزد جایزه ادبی بوکر شد. او در سال ۱۹۹۹ انجمن بین المللی نکروناوتیکال (Necronautical Society) را تاسیس کرد که انجمنی «نیمه تخیلی» است و به تلفیق ادبیات، هنر و فلسفه می‌پردازد. ...
  • گزارش تخلف

ماهیگیر. نویسنده: چیگوزی اوبیوما، نیجریه. چاپ انتشاراتی وان

چهار برادر جوان در روستای کوچکی در نیجریه از غیبت پدرشان بهره می‌جویند و برای ماهیگیری به رودخانه‌ای ممنوعه می‌روند. آنجا با یک مرد مجنون روبرو می‌شوند که پیش بینی می‌کند برادر بزرگتر به دست یکی از برادرانش به قتل خواهد رسید. در مورد نویسنده:. این اولین کتاب داستان بلند چیگوزی اوبیوما است. او متولد سال ۱۹۸۶ در شهر آکوره نیجریه است و داستان‌های کوتاه او قبلا در فصلنامه ادبی ویرجینیا و نیومادرید چاپ شده‌اند. او علاوه بر نیجریه در قبرس و ترکیه زندگی کرده و اکنون ساکن آمریکاست. ...
  • گزارش تخلف

سال گریختگان. نویسنده: سانجیو ساهوتا، بریتانیا. چاپ انتشاراتی پیکادور

گروهی از کارگران مهاجر هندی در جستجوی زندگی بهتر به بریتانیا آمده و در یک خانه نیمه ویران در شهر شفیلد با یکدیگر زندگی می‌کنند. در مورد نویسنده:. سانجیو ساهوتا در سال ۲۰۱۳ از سوی موسسه انتشاراتی گرانتا به عنوان بهترین نویسنده جوان بریتانیا برگزیده شد. او متولد سال ۱۹۸۱ در داربی شایر انگلستان است و اولین داستان بلند او با عنوان «خیابانها از آن ماست» (آنچه داریم خیابانهاست) در سال ۲۰۰۱ منتشر شد. ...
  • گزارش تخلف

قرقره نخ آبی. نویسنده: ان تیلر، آمریکا. چاپ انتشاراتی چتو اند ویندوز

داستان بلندی است که با کندوکاو در زندگی سه نسل از یک خانواده طبقه متوسط اهل بالتیمور به نام ویتشنک آشکار و بازگو می‌شود. درباره نویسنده:. این بیستمین رمان ان تیلر است. او متولد سال ۱۹۴۱ در شهر مینیاپولیس ایالت مینه سوتا است. اولین کتاب او با عنوان «اگر صبح از راه برسد» در سال ۱۹۶۴ چاپ شد. او در سال ۱۹۸۸ به خاطر کتاب «درس‌های تنفس» جایزه ادبی پولیتزر را دریافت کرد. براساس کتاب دیگری از او با عنوان «جهانگرد اتفاقی» چاپ ۱۹۸۵ فیلمی ساخته شد که ویلیام هارت، کاتلین ترنر و جینا دیویس در آن بازی کردند. کتاب «قرقره نخ آبی» امسال در میان نامزدان جایزه بیلیز برای بهترین داستان نویسندگان زن نیز قرار گرفت. ...
  • گزارش تخلف

کمی زندگی. نویسنده: هانیا یاناگیهارا، آمریکا. چاپ انتشاراتی پیکادور

داستان چهار دوست دوران دانشگاهی است که در جستجوی شهرت و ثروت به نیویورک آمده‌اند. در مرکز داستان شخصیتی مرموز به نام جود قرار دارد که یتیم است و گذشته بسیار دردناکی دارد. در مورد نویسنده:. هانیا یاناگیهارا متولد سال ۱۹۷۵ در شهر لس آنجلس است. کتاب دیگری از او با عنوان «مردمان بر درختان» برای جایزه انجمن قلم آمریکا برای بهترین کتاب اول نامزد شد. او دبیر یک نشریه و ساکن شهر نیویورک است. ...
  • گزارش تخلف

✨ نیویورکی‌ها اسپیلبرگ را تحسین کردند/ سخنان تام هنکس ✨

«پل جاسوس‌ها» فیلم جدید استیون اسپیلبرگ یکشنبه برای اولین بار در جشنواره فیلم نیویورک به نمایش درآمد. این فیلم که تام هنکس در آن در نقش اصلی بازی کرده با حضور وی و جمعی از سازندگانش در جشنواره فیلم نیویورک نمایش داده شده و با اقبال ایستاده تماشاگران روبه رو شد …اسپیلبرگ در شب افتتاحیه فیلم گفت: نیمی از این فیلم در نیویورک فیلمبرداری شده و به همین دلیل من نیمه اول فیلم را به شما تقدیم می‌کنم. بعد من به برلین رفتم و یک ماه آنجا بودم و بنابراین نیمه دوم فیلم را به برلینی‌ها تقدیم می‌کنم …یکی از سکانس‌های فیلم که توجه زیادی را برانگیخت سکانس طولانی و بی کلام اولیه فیلم است که تنها صدای شهر در آن به گوش می‌رسد. اسپیلبرگ گفت: وقتی در خیابان‌های نیویورک قدم می‌زنم یک ارکستر کامل را می‌شنوم. صدای تاکسی‌ها و سگ‌ها و قطارهای شهری …. در این فیلم مارک ریلنس در نقش رودلف ابل جاسوس دستگیر شده شوروی بازی می‌کند، اسکات شپرد، بیلی مگنوسن، آلن آیدا و ایم ریان دیگر بازیگران فیلم هستند.. هنکس در جلسه پرسش و پاسخ پس از نمایش فیلم گفت: هیچوقت نمی‌خواهی که این آخرین تجربه کاری ات با اسپیلبرگ باشد. وی که در « ...
  • گزارش تخلف

سعید بردستانی: فصلنامه دانوش به سردبیری احمد فکر اندیش که توی بوشهر چاپ می‌شود و بیشتر حوزه جنوب کشور را پوشش می‌دهد

مجله وزین و خوبی ست که پرونده برای ابوتراب خسروی و مصاحبه‌ای مفصل با فاکنر در آن درج شده. همچنین پرونده دارد برای آندری ژیگونتسف کارگردان روس تبار.
  • گزارش تخلف

توی مکزیک همه چیز به شکل هرم است. سیاست، اقتصاد، عشق، فرهنگ

تو ناچاری پات را روی آن حرامزاده بدبختی بگذاری که زیر توست و بگذاری که آن مادر به خطای بالایی پاش را روی تو بگذارد. بده و بستان. و آن آدمی که بالاست همیشه مشکل را برای این پایینی حل می‌کند، تا برسد به آن پدر والاجاهی که بالای همه است و اسم جامعه را روی خودش گذاشته. ما همه مان صورت‌های بدلی داریم، وقتی به پایین نگاه می‌کنیم یک صورت، وقتی به بالا نگاه می‌کنیم یک صورت دیگر….. ...
  • گزارش تخلف

چو سال منوچهر شد بر دو شصت. ز گیتی همی بار رفتن ببست

منوچهر در پایان عمر پسرش نوذر را فراخواند و به او پند داد و می‌گفت که دل به این تخت و تاج شاهی خوش مکن که بالاخره به سر می‌آید و همگی آخر کارمان خاک است. مواظب باش از دین خدا سرمپیچی. تو مگذار هرگز ره ایزدی. که نیکی ازویست و هم زو بدی. ممکن است از توران و پسر پشنگ به تو گزندی برسد پس تو در آن زمان از زال و سام یاری بخواه و همچنین از پسر زال که پهلوانی است که شهر توران را از بین می‌برد. این بگفت و چشم بر هم‌نهاد.. یکی پندگویم ترا ازنخست. دل از مهر گیتی ببایدت شست. جهان کشتزاریست بارنگ و بوی. ...
  • گزارش تخلف

پادشاهی نوذر. پادشاهی نوذر هفت سال طول کشید

وقتی سوگ پدرش به پایان رسید بر تخت شاهی تکیه زد و بار عام داد و به سپاه دینار و درم داد و بزرگان به پابوسی او آمدند. مدتی از این ماجرا نگذشته بود که شاه طریقه بیدادگری پیش گرفت و رسم‌های پدر را به هم زد و با موبدان و آزادگان دشمنی کرد و دلش اسیر حرص و آز شد و به همین خاطر در پهنه فرمانروایی‌اش بزرگان دست به طغیان زدند و شورش در گوشه و کنار مملکت به پا شد. نوذر شاه ترسید و به سام نامه نوشت که: دلگرمی من به توست. در پادشاهی من آشوب به پا شده است و به تو نیاز دارم. وقتی سام به ایران آمد بزرگان به استقبالش آمدند و از بیداد نوذر سخن راندند و از سام خواستند که به‌جای نوذر بر تخت شاهی نشیند. سام گفت: این پسندیده نیست که او را که از نژاد کیان است کنار بگذاریم حتی اگر بعد از منوچهر دختری جانشین او می‌شد من بازهم از او اطاعت می‌کردم. درست است که مدتی بیدادگری کرده است اما می‌توان او را به راه‌آورد. من نصیحتش می‌کنم و شما بزرگان هم بیایید و طریق دوستی پیش گیرید و او را تنها نگذارید. بزرگان پذیرفتند. ...
  • گزارش تخلف

به توران خبر رسید که منوچهر مرده است. پشنگ تصمیم گرفت به ایران سپاه گسیل کند

بزرگان لشگر ازجمله ارجاسب و گرسیوز و بارمان و گلباد جنگی و ویسه و فرزند پهلوانش افراسیاب را فراخواند. پشنگ ابتدا از تور و سلم یادکرد و گفت: برکسی پوشیده نیست که ایرانیان با ما چه کردند و امروز زمان کینخواهی فرارسیده است. افراسیاب از سخنان پدر منقلب شد و آماده نبرد گشت و به پدر گفت: اگر پدرت زادشم آن زمان تیغ می‌کشید ما این‌طور خوار نمی‌شدیم. اکنون من مهیای جنگ هستم و به خونخواهی تور و سلم می‌روم. اغریرث فرزند دیگر پشنگ به نزد پدر آمد و گفت: اگرچه منوچهر مرد اما سام نریمان زنده است و بزرگانی چون گرشاسپ و قارن نیز هستند. تو خوب می‌دانی که از دست آنان بر سلم و تور چه رفت. نیای من زادشم حق داشت که جنگ پیشه نکند. ما نیز باید از عقل پیروی کنیم. پشنگ ناراحت شد و گفت: افراسیاب در فکر خونخواهی است و تو این‌چنین سخن می‌گویی؟ ...
  • گزارش تخلف

قارن که از مرگ برادر خشمگین بود بر آن‌ها تاخت و او را کشت و سپاهیانش را پراکنده کرد و خود با سپاهش به‌سوی پارس رفت

وقتی نوذر شنید که قارن رفته است از پس او به راه افتاد تا شاید جان به‌سلامت ببرد اما افراسیاب فهمید و او را گرفتار کرد و به دنبال قارن می‌گشت که فهمید او رفته و بارمان را هم کشته است. افراسیاب آشفته شد و به ویسه گفت: در مرگ پسرت پایدار باش و به‌جای پسرت با سپاهیان به دنبالش بروید. ویسه به راه افتاد و درراه پسر غرق در خونش را دید و غمگین شد. وقتی قارن از پارس به هامون رسید دید که از دست راست تورانیان می‌تازند فهمید که بر سر شاه چه بلایی آمده است. ویسه به او گفت: ما تاج‌وتخت ایران را به چنگ آوردیم از قنوج تا مرز کابل و ازآنجا تا بست و زابل همه در چنگ ماست و تو جایی نداری بروی. قارن گفت: اگر شاه نوذر اسیر شماست همیشه این‌گونه نخواهد بود و این بلایی است که سر شما هم خواهد آمد. جنگی درگرفت و بسیاری از جنگاوران کشته شدند و ویسه مستأصل شده بود تا اینکه در جنگ تن‌به‌تن با قارن شکست خورد و فرار کرد و گریان از درد پسر خود را به افراسیاب رسانید. از آن‌سو سپاهیانی برای تسخیر زابل و سیستان به سرکردگی شماساس و خزروان به هیرمند رسیدند. زال که به خاطر مرگ پدر به مازندران رفته بود در زابل حضور نداشت. ...
  • گزارش تخلف

مهراب که از آمدن لشکر افراسیاب باخبر شد کسی را نزد شماساس فرستاد که ما از نژاد ضحاک هستیم و از این پادشاهی خوش‌دل نیستیم و روی دید

زال با لشکری جنگجو به زابل آمد و شبانه تیرهایی در جمع سپاهیان انداخت. صبحگاه وقتی تیرها را دیدند فهمیدند این تیر زال است. پس جنگ درگرفت و خزروان و زال درگیر شدند و زال با گرز بر سرش کوبید طوری که جهان پیش چشمش سیاه شد و شماساس را به کمک طلبید ولی او نبود. از گلباد کمک خواست اما او هم از ترس فرار کرد اما زال تیری به‌سوی او زد و او نقش زمین شد و مجروح گردید. وقتی شماساس سرافکندگی دو پهلوان سپاهش را دید هراسان شد و به‌سوی افراسیاب فرار کرد اما درراه با قارن روبرو شد و مجبور به جنگ با او شد و همه لشکریان را از دست داد و گریزان با چند مرد دیگر فرار کرد. به افراسیاب خبر رسید که بسیاری از یلان لشکرش را ازدست‌داده است با خود گفت: چرا نوذر زنده باشد و یاران من به خواری کشته شوند پس کت‌بسته با شمشیر سر نوذر را زد و سپس به فکر کشتن بستگان شاه افتاد. اما اغریرث گفت: این سرهای بی‌گناه را از تن جدا مکن. آن‌ها را به من بسپار تا در غاری زندانی کنم. افراسیاب با کراهت قبول کرد. ...
  • گزارش تخلف