📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani


رابرت مکی کی در بخش دوم کتابش به عناصر داستان می‌پردازد و در اولین جمله از شخصیت سخن می‌گوید؛ شخصیتی که وقتی به درون تخیل نویسنده

این گستره پیچیده که آن را داستان یک زندگی می‌نامیم، در قالب یک داستان به روایت در می‌آید. نویسنده باید از میان انبوه حوادث یک زندگی دست به انتخاب بزند و حادثه یعنی تغییر و برای این که تغییر بامعنا باشد با یک شخصیت آغاز می‌شود. حادثه داستانی تغیر با معنا در زندگی شخصیت ایجاد می‌کند. این تغییر بر اساس یک ارزش، بیان و تجربه می‌شود و از طریق کمشکش به دست می‌آید. به داستان باز گردیم. وقتی صحنه‌ها کنار هم قرار می‌گیرند و سکانس را می‌سازند، کنار هم قرار گرفتن چند سکانس ساختار بزرگ‌تری به نام پرده را ایجاد می‌کند. و زمانی که چندین پرده در کنار هم می‌نشینند، بزرگ‌ترین ساختار ممکن یعنی داستان، به وجود خواهد آمد. هر داستانی به واقع حادثه‌ای عظیم و عمده است. مک کی معتقد است: «اگر به موقعیت ارزشی زندگی شخصیت در آغاز داستان نگاه کنید و آن را با بار ارزشی زندگی وی در پایان داستان مقایسه کنید. ...
  • گزارش تخلف

رابرت مک کی در بخش سیاست طراحی داستان به سه نکته اشاره می‌کند؛ اول آن که نویسنده باید از راه نوشتن زندگی خود را تأمین کند

این نکته از همان جنس واقع بینی هایی است که در مورد کتاب حاضر اشاره کردم. مک کی می‌گوید که می‌توان در کنار چهل ساعت کار در هفته به نوشتن هم پرداخت و این کار غیر ممکن نیست و تاکنون هزاران نفر از عهده چنین کاری برآمده‌اند. اما دیر یا زود خستگی بر نویسنده غلب می‌کند و تمرکزش را از دست می‌دهد. نیروی خلاقه او از دست می‌رود وسوسه می‌شود تا کار را رها کند. نکته دیگر این است که به نظر او نویسنده باید بر فرم کلاسیک تسلط داشته باشد. نویسنده می‌بایستی بداند که خرده پیرنگ و ضدپیرنگ واکنش هایی هستند در برابر فرم کلاسیک داستان گویی. نکته سوم این است که نویسنده باید به هر چیزی که می‌نویسد ایمان داشته باشد. نویسندگان باید دائما از خود بپرسد که چرا فیلمنامه‌ای که می‌نویسد همواره به یکی از گوشه‌های آن مثلث ساختاری گرایش پیدا می‌کنند؟ اما گرایش به خرده پیرنگ و ضد پیرنگ همواره همچون وسوسه‌ای به جان نویسندگان جوان می‌افتد و آنها را به سوی خود می‌کشد. ...
  • گزارش تخلف

اما نویسندگان موفق این روند را معکوس می‌کنند. آنها طرح را گام به گام به پیش می‌برند

طرح گام به گام همان داستانی است که گام به گام تعریف می‌شود. نویسنده با استفاده از عبارت‌های یک یا دو جمله‌ای به شکل ساده و روشن رویدادهای هر صحنه یعنی شکل پیش روی و دگرگونی آن را توضیخ می‌دهد. نویسنده در پشت هر کارتی که به یک صحنه اختصاص می‌دهد این نکته را ذکر می‌کند که این صحنه چه مرحله‌ای از داستان را به ثمر می‌نشاند. هر کارت که معادل یک صحنه است، می‌بایست این توضیح را در پشت آن نوشت که مربوط به کجای داستان است. آیا جوز پیرنگ اصلی است یا در شمار پیرنگ‌های فرعی داستان قرار می‌گیرد؟ از آنجا که فیلمنامه از ایده اولیه تا نسخه نهایی شش ماه زمان می‌طلبد، این نویسندگان (که باید آنها را موفق نامید) چهار ماه از این شش ماه را صرف نوشتن روی انبوهی کارت می‌کنند. بنابراین برای چند ماه نویسنده به طور پیوسته، کارش محدود به چند بسته کاغذ است به یک دلیل اساسی؛ او می‌خواهد کار خود را ویران کند، چون تجربه و شم نویسندگی به او می‌گوید که ۹۰ درصد از آن چه که می‌نویسد تقریبا معمولی و پیش پا افتاده است. او صبورانه تلاش می‌کند تا به کیفیت دست یابد. بنابراین بیش از آن چه که بتواند استفاده کند، می‌نویسد و سپس ...
  • گزارش تخلف

گزارشی از کتاب «داستان» نوشته رابرت مک کی... نویسنده: شاپور عظیمی …... کتابی برای تمام فصول

به گونه‌ای غیر قابل انکار، شما کتاب هایی که درباره فیلمنامه نویسی در سال‌های اخیر به چاپ رسیده‌اند چشمگیر است. یادمان هست در سالی که کتاب چگونه فیلمنامه بنویسیم اثر سید فیلد ترجمه شد و در اختیار علاقه مندان به نوشتن فیلمنامه قرار گرفت، کتاب‌های چندانی در این زمینه به فارسی منتشر نشده بود. سال‌های سال علاقه مندان ایرانی فیلمنامه نویسی به چهارچوب و ساختاری که فیلد در کتاب (بسیار فوق العاده) خودش آن را به وضوح تبیین کرده بود، اقتدا می‌کردند. در این فاصله تا امسال یا به تعبیری صحیح‌تر تا سال گذشته کتاب‌های فیلمنامه نویسی یکی پس از دیگری پشت ویترین کتاب فروشی‌ها خودنمایی کردند و بدون استثنا همه شان ادعا داشته‌اند که فرمول نهایی فیلمنامه نویسی را یافته‌اند و بهتر از آن کسی یافت نمی‌شود که فیلمنامه نویسی را آموزش دهد. اما نکته‌ای هم در بسیاری از این کتاب‌ها وجود دارد که خواننده حرفه‌ای این نوع کتاب‌ها را آزار می‌دهد. نویسندگان این کتاب‌های فیلمنامه نویسی گویی کتاب هایشان را برای آدم هایی نوشته‌اند که در کره زمین زندگی نمی‌کنند. منظورم این است که هر چه در این آثار به عنوان فرمول ارائه می‌شود، ...
  • گزارش تخلف

نویسنده معتقد است که هنر داستان گویی در سراشیب زوال است و ضعف در داستان گویی موجب سقوط و انحطاط اجتماعی می‌شود

داستان گویی ناقص و نادرست می‌تواند جذابیت ظاهری و صوری را جایگزین محتوا و فریبکاری را جایگزین حقیقت کند. این استدلال نویسنده به واقعیت جاری در سینمای امروز جهان بسیار نزدیک است. تصاویر پرزرق و برق هالیوودی و آثار تزئینی در سینمای اروپا تنها و تنها نشان دهنده یک چیز هستند و آن این است که داستان‌های ضعیف نمی‌توانند بیننده را جلب کنند و باید به این تمهیدات متوسل شد. این حقیقت را نیز نمی‌توان از نظر دور داشت که زوال تدریجی سینما چه در هالیوود و چه در سینمای اروپا تنها و تنها یک دلیل بوده است؛ فیلم سازان امروز نمی‌توانند به خوبی استادان پیشین داستان بگویند. ببیندگان فیلم‌ها در سرتاسر جهان عاشق داستان هستند اما عشقشان بی پاسخ مانده، چون هیچ کاری برای خلق داستان‌های خوب انجام نشده است. شاید این حجم از واقع بینی در یک کتاب آموزشی خواننده را وادارد که اعتماد به نفسش را از دست بدهد، اما به نظر می‌رسد که چنین نیست. آن چه که مک کی در کتابش به ما منتقل می‌کند، حقایقی است که نویسنده‌های جوان به آنها توجه نکرده‌اند و نمی‌کنند. یکی از آن حقایق این است که مانند هر هنر دیگری فرا گرفتن شیوه فیلمنامه نویس ...
  • گزارش تخلف

وای بر ملتی که باسازو دهل به پیشواز فاتحان خود می‌رود … وای بر ملتی که در خوابش از ستم بیزاری می‌جوید و در بیداری اش آن را می‌پذیر

وای بر ملتی که تنها زمانی به قیام می‌افتد که طناب دار را بر گردن دارد …پیامبر / جبران خلیل جبران / محمد شریفی
  • گزارش تخلف

هیچ وقت لش را بعد از خرد کردن پایین نمی‌آورد تا بعد یکی یکی بدهد به جماعت. جماعت همانجا می‌ماندند

نگاه می‌کرد به تک تک شان و از هر جایی که دستش می‌رسید، به قدر کف دستی می‌برید و می‌گذاشت توی قابلمه، سینی، تشت یا سفره‌ای که آورده بودند. اما هیچ وقت یادش نمی‌رفت دنبلانش را بگذارد برای اسرافیل:. «تا نماز نداری، این حق تو!» … اژدهاکشان / یوسف علیخانی ...
  • گزارش تخلف

. . .ما نویسندگان همه چیز را باور می کنیم ، حق این را هم به خود میدهیم که برای افرینش جهان مطلوب هن

ما نویسندگان همه چیز را باور می‌کنیم، حق این را هم به خود میدهیم که برای افرینش جهان مطلوب هنوز دیر نشده است؛ جهانی مطلوب که در آن کسی حق نداشته باشد برای دیگری تصمیم بگیرد؛ حتی برای نحوه مرگ. جایی که عشق واقعی وجود داشته باشد و سعادت امکان پذیر باشد، جایی که «نسل‌های محکوم به صدسال تنهایی عاقبت بتوانند برای ابد روی کره زمین فرصتی مجدد به دست آورند.» …. برای سخنرانی نیامده‌ام /گابریل گارسیا مارکز. برگردان: بهمن فرزانه ...
  • گزارش تخلف

&aposیا شاید تغییر عقیده داده باشد

دارد در بزرگراه رانتدگی می‌کند و أفتاب بی رمق را را روی تهته سنگهایی می‌بیند که همین چند ساعت پیش با هم نگاهشان کرده‌ایم. یکدفعه متوجه میدشود چه کار احمفانه‌ای کرده و وسط جاده دور می‌زند و بر می‌گردد …" داستان کوتاه آموندسن مجموعه زندگی عزیز الیس مونرو مژده دقیقی ...
  • گزارش تخلف

بخشی از نامۀ فرانتس کافکا به دوستش اسکار پولاک:

«… فکر می‌کنم اصولا آدم باید کتاب‌هایی بخواند که گازش می‌گیرند و نیشش می‌زنند. اگر کتابی که می‌خوانیم مثل یک مشت نخورد به جمجمه‌مان و بیدارمان نکند، پس چرا می‌خوانیمش؟ که به قول تو حال مان خوش بشود؟ بدون کتاب هم که می‌شود خوش حال بود. تازه لازم باشد، خودمان می‌توانیم از این کتاب‌هایی بنویسیم که حال مان را خوش می‌کند. ما اما نیاز به کتاب‌هایی داریم که مثل یک ناخوش حالی سخت دردناک متاثرمان کند؛ مثل مرگ کسی که از خودمان بیشتر دوستش داشتیم؛ مثل زمانی که در جنگل‌ها پیش می‌رویم، دور از همهٔ آدم‌ها؛ مثل یک خودکشی. کتاب باید مثل تبری باشد برای دریای یخزدهٔ درونمان…». ترجمه ناصر غیاثی ...
  • گزارش تخلف

کوندرا در این مقاله هرچند به لحاظ تئوریک گاه دچار احساسات مى‏شود و براى نمونه عقلانیت دکارت را ابزار شى‏ءواره شدن انسان مى‏داند، ا

این ناسازگارى برخاسته از مسأله‏اى سیاسى یا اخلاقى نیست، بلکه اختلافى است هستی شناختى. مراد این است که جوهر جهانى که بر پایه یک حقیقت استوار شده با جهان پرابهام و نسبى رمان تضاد دارد. حقیقت توتالیتاریستى نسبیت و شک و پرسش را از میان بر مى‏برد و هرگز نمى‏تواند با حکمت رمان از در آشتى درآید.». از نظر کوندرا و درواقع از دیدگاه تاریخ، رمان‏هاى منتشره از سوى نهادهاى جوامع توتالیتاریستى «هیچ بخش تازه‏اى از وجود را کشف نمى‏کنند. کارشان صرفا تأیید همان چیزهایى است که پیشتر گفته شده است.» ...
  • گزارش تخلف

۵) در این داستان‏ها، شخصیت‏ها «فکر» نمى‏کنند؛ فکر نه براى سبک و سنگین کردن سود و زیان فلان معامله یا خرید این یا آن کفش یا فرش

بلکه فکر درباره» چیستى «زندگى. البته در ادبیات جدى لباس و خورد و خوراک هم جاى خود را دارد و حتى مى‏تواند بخش زنده‏اى از داستان را تشکیل دهد اما روح و گوهر داستان، انسان را متناسب با موقعیت‏ها یا بافت اجتماعى - تاریخى روایت به‏مثابه» نوع «مطرح مى‏کند. ۶) ادبیات عامه‏پسند، معمولا کارى به عادلانه بودن یا نبودن مناسبات سیاسى - اجتماعى - اقتصادى موجود ندارد. کمترین اشاره هنرى و ظریفى به وضعیت اقتصادى محرومین، سرکوب معترضین، حذف صاحبان اندیشه و منزوى کردن آنها، فلاکت جمع کثیرى از مردم و اختلاف طبقاتى نامتعارف، زد و بندهاى پشت پرده جریان‏هاى سیاسى، اتحاد مقطعى آنها در زمان‏هاى مختلف براى نابود کردن جریان‏هاى مستقل، و نیز مفاسد بى‏شمار مالى و ادارى صاحبان قدرت نمى‏شود. گویى داستان در فضایى غیر از بستر اجتماعى پرتلاطم و آلوده موجود مى‏گذرد. از الگوهاى واقعى، فقط خیابان‏ها، کافه تریاها، ترافیک و دعواهاى سطحى روزمره را مى‏بینیم. نویسنده گرایشى ژرف دارد به این‏که داستان را به خلوت کامبیزجون و فتنه‏جون بکشاند. و براى آن‏که به این حلوت شور و حال ببخشد، معمولا از مثلث عشقى غافل نمى‏شود و پاى رقیب فتن ...
  • گزارش تخلف

چرایی وجود ادبیات عامه ‏پسند در جوامع.. فتح الله بی نیاز

بیشتر خواننذگان ا بیات جدی داستانی کتابخوانی را با آثار نویسندگان قرن نوزده و قبل از آن، مانند والتر اسکات، الکساندر دوما و ویکتور هوگو ت و یا نویسندگان قرن بیستمی همچون دافنه دو موریه و دانیل استیل و جان گریشام شروع کردند و به مرور به خواندن آثار ساده‌ای در حوزه ادبیات جدی روی آوردند؛ برای نمونه آثاری از جخوف، بالزاک، تورگنیف، کالدول، همینگوی و دیگران. اگر در آغاز کار به این افراد کتاب هایی از کنراد یا ناباکف و فاکنر پیشنهاد کتد، ممکن است به علت عدم ارتباط با متن به کلی از ادبیات داستانی فاصله بگیرند. بنابراین این ادبیات عامه پسند خواننده ساز است؛ و خواندن آثار عامه پسند به خودی خود ضعف نیست. ضعف زمانی نمود می‌یابد که خواننده از نظر فکری نعالی نیابد و در جا بزند- یا به زبان دقیق‌تر از زمانه عقب بماند. به همان شکل که چنین خوانندگانی از امکانات و مناسبات مدرنیستی و نیز اسباب و ابزار مدرن استفاده می‌کنند، برای همگامی با تاریخ ناگزیرند که از ادبیات جدی روز - مدرنیستی – غافل نشوند. این امر دو سویه است. اگر نویسنده عامه پسند نویس نتواند متن‌ها ی خود را ارتقا دهد و به آنها معنا ی عمیقی ببخشد ...
  • گزارش تخلف

بعد روانی شخصیت

در شکل ابتدایی بررسی بعد روانی می‌گوئیم بررسی خصوصیات روحی و احساسات انسان و ویژگی‌هایی همچون جاه‌طلبی، بی‌رحمی، مهربانی، بخشندگی و مانند این‌ها. در طب قدیم نیز هریک از «اخلاط اربعه» برای توصیف وضع و حال اشخاص و همین طور به صورت عام برای وصف ویژگی‌های روانی آدم‌ها استفاده می‌شده است. با اطلاق چهار عنوان سودایی (افسرده، بدبین، مضطرب، پرخاشگر)، بلغمی (کند، تنبل‌و اخمو)، صفرایی (تندخو، ثابت قدم، ترش رو و لجوج) و دموی (پرهیجان، خوشگذران، خوش بین)، خصوصیات روحی و برجستگی‌های روانی افراد بازگو می‌شده است …در درام هم این ویژگی‌ها و خصوصیات مزاجی وجود دارند؛ اما روانشناسی شخصیت پیچیده‌تر و نیازمند دقت و کوشش بیشتری است. بعد روانی اشخاص در درام را شاید بتوان پر اهمیت‌ترین وجه، در تحلیل رفتار‌ها و کنش‌ها و واکنش‌های شخصیت دانست. از همین روست که «الیاکازان» کارگردان فقید تئاتر و سینمای آمریکا و از بنیان‌گذاران «اکتورز استودیو» معتقد است که «کارگردانی در نهایت عبارت است از تبدیل روانشناسی به رفتار». می‌دانیم که روانشناسی «علم تحقیق در رفتار موجودات زنده، و به ویژه در تفکر، احساس و رفتار بشر است» و ...
  • گزارش تخلف

باشد …بعد «دراماتیک» یا نمایشی شخصیت …از سه بعد «جسمانی»، «روانی» و «اجتماعی» شخصیت سخن گفتیم؛ اما توجه داشته باشیم که همة آنها در

بررسی این روند را، بررسی «بعد دراماتیک» شخصیت می‌گوییم؛ در این بعد با چند اصطلاح مواجهیم که بررسی هریک از آنها برای شناخت شخصیت لازم و ضروری ست …الف) انگیزه، مانع و هدف: «دیوید بال» می‌گوید: «اولین قدم در راه تحلیل یک شخصیت دراماتیک این است که ببینید:. شخصیت چه می‌خواهد (انگیزه) ۲- چه‌چیز در راه این خواست شخصیت قرار گرفته (مانع) و ۳- شخصیت چه کاری را انجام می‌دهد یا حاضر است انجام بدهد تا مانع را برطرف کرده به خواست خویش برسد (عمل)» انگیزه و مانع زمانی وجود دارند که هدف و مقصدی بزرگ‌تر وجود دارد، به دیگر سخن انگیزه‌های مختلف در یک درام برای رسیدن به هدف‌های کوچکتری هستند که خود هدفی بزرگ‌تر را می‌سازند. هدف، آرزو، خواست یا مقصدی است که شخصیت می‌خواهد یا باید به آن برسد و انگیزه، «فشاری‌ست که آدمی را به جنبش وا می‌دارد.». یافتن این سه (هدف، انگیزه، مانع) باعث می‌شود، در هر عمل و رفتار شخصیت، «علتی» را بیابیم که آن عمل را توجیه و تیبیین می‌کند؛ و در نهایت موجب شناخت بهتر و درست‌تر اشخاص بازی خواهد شد و همچنین به پاسخ دادن بعضی از سؤالات اساسی دربارة شخصیت‌ها و داستان از قبیل شخصیت‌ها به ...
  • گزارش تخلف