📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani


📢امیل زولا و روشنفکری که ماییم …

یزدانی خرم: این عکس امیل زولا کمی قبل از مرگ‌اش در سال ۱۹۰۲ برداشته شده. بعد بازگشت از تبعید یک ساله به خاطر حمایت از آلفرد دریفوس افسر یهودی‌ای که به ناحق و انگ خیانت راهی جزایر شیطان شده بود و خلع درجه. صد و بیست سال پیش زولا در اوج قدرت و با وجود انبوه حاسدان اغلب دولتی اطراف‌اش مقاله‌ی «من متهم می‌کنم» را نوشت. مقاله‌ای که بسیاری آن را شروع مفهوم «کار روشنفکری» می‌دانند. واژه‌ای که در بسترهای فکری متفاوت معناهای گوناگون هم یافته. همیشه شیفته‌ی زولا و رمان‌های‌اش بوده‌ام. از نوجوانی تا امروز. زولا در شرایطی از دریفوس دفاع کرد که فرانسه‌ی ناسیونالیست که گرایش‌های ضدیهود و اقلیت فراوانی درش وجود داشت او را لعن کرد. در مسیر دادگاه سنگ‌اش هم زدند اما او کوتاه نیامد. ...
  • گزارش تخلف

📢ناداستان چیست؟. پاکزاد: ئی. ال

دکتروف معتقد بود ما چیزی به نام داستان و غیرداستان نداریم، آن‌چه هست «روایتگری» است …شاید به همین دلیل باشد که امروزه در آمریکا با انتشار سالانه بین سی تا چهل هزار عنوان کتاب ادبیات غیرداستانی در مقابل حدود پنج هزار عنوان رمان ادبی جلدسخت، خوانندگان به گفته‌ دکتر مژگان قاضی‌راد گرایش بیشتری برای خواندن آثار غیرداستانی یا Non-fiction دارند …دامنه‌ی ادبیات غیرداستانی بسیار گسترده و گوناگون است، از زندگی‌نامه‌های خودنوشت و دیگرنوشت ادبی و مموآرها تا خاطرات سیاسی تا کتاب‌های جنایی مبتنی بر واقعیت و آثاری با موضوعات تاریخی و حتی علمی اما در قالب روایت …با این حال در نگاه اول به نظر می‌رسد Non-fiction یا ناداستان در برابر داستان قرار می‌گیرد. به تعبیر دیگر، ممکن است این‌گونه تلقی شود که هر اثر غیرداستانی را می‌توان در دسته‌ Non-fiction قرار داد. اما چنین نیست. اگر داستان را عنوان کلی برای دو زیرمجموعه‌ آثار ژانری و فیکشن‌ها و نیز آثار ادبی مشهور به جلدسخت در نظر بگیریم، ادبیات ناداستانی یا Non-fiction به‌طور ساده جستار ادبی بلندی در حد یک کتاب است با یک موضوع پژوهشی یا واقعی و مستند و در ع ...
  • گزارش تخلف

📢کیوان که نامش را سیاست به شعر باخت. اقتصادی‌نیا: نامش طلایی، نور و نغمه‌اش طلایی است

کیمیا بوده است یقین، که با هر مسی می‌آمیخته و زر می‌ساخته. زیباترین سرودها را نثارش کرده‌اند، پرخون‌ترین کلام‌ها را در وصفش به کار آورده‌اند، سبزترین سروها را پیش پای ستایش او انداخته‌اند. در تاریخ ادبیات معاصر ما کدام نام قدر او آبروی شاعرانه داشته است؟ بی‌شک هیچ نامی، هیچ نامی جز نام بلند مرتضی کیوان، که نور چشم شاعران بود و تاج سر شعر نو. بی‌تابانه‌ترین اشعار ابتهاج برای اوست، عزتمندانه‌ترین کلمات شاملو نثار اوست، جانانه‌ترین احوال مسکوب، کسرایی، دریابندری، محجوب، فرزانه و … خاطرۀ رفاقت با اوست. چه کیمیا در کار می‌کرد کیوان؟ کاریزمای او چه بود؟ چه آنی داشت که نامش، حالا هم، پس از نیم قرن و بیش، چون ﻟﺆﻟﺆ شاهوار می‌درخشد؟ راز نامیرایی آن جان پاک چیست؟. ...
  • گزارش تخلف

📢رمانی درباره‌ی هیچ

محقق: عمومن اغلب نویسنده‌ها را به نام بهترین اثرشان می‌شناسیم و به ندرت پیش می‌آید که نویسنده‌ای در همه‌ی آثارش به پای شاهکارش برسد؛ اما در مورد فلوبر بد نیست کمی درنگ کنیم و از خود بپرسیم که آیا «مادام بواری» بهترین اثر اوست یا فقط مشهورترین؟ «تربیت احساسات» شاید به این دلیل شهرت مادام بواری را به دست نیاورده باشد که بعد از این شاهکار نوشته شد. مسئله من البته به هیچ وجه طرح این نکته‌ی غیر ضروری نیست که فلوبر دو شاهکار دارد یا بیشتر؛ بلکه توجه‌ام به این نکته معطوف است که او در تربیت احساسات به ما نویسنده‌ی دیگری را نشان می‌دهد ایستاده بر اوج قله‌ی دیگری؛ اگر جویس در «اولیس»، تکامل یافته‌ی «چهره مرد هنرمند در جوانی» است، اگر فاکنر در هر اثرش یک جنبه‌ی مشخص از سیاق خودش را تقویت می‌بخشد، اگر با خواندن «صد سال تنهایی» می‌توانیم تعمیم نگاه شخصی مارکز به ادبیات را از خلال بقیه‌ی آثارش هم بفهمیم، اما در مورد فلوبر ما با دو نویسنده مواجه‌ایم، اگر رئالیسم چیزی باشد که او رویای دستیابی هر چه بیشتر به آن را داشت برای تجربه‌ی آن، راه «مادام بواری» و «تربیت احساسات» عمیقن از هم جداست و فلوبر در هر ...
  • گزارش تخلف

📢پنجاه‌سالگی شازده احتجاب

ابوالفتحی: هوشنگ گلشیری در گفت‌وگویی رادیویی در اواخر دهه ۶٠، سرنوشت «شازده احتجاب» پس از انتشار را این‌گونه شرح می‌دهد (نقل به مضمون): در ابتدا اعتنایی به آن نشد. بعد خبرهایی به گوشم رسید که چند نفری خوانده‌اند، چند ماهی گذشت تا یکی‌دو نقد روی آن نوشته شود و مدتی بعد اقبال به آن بیشتر شد. گذشت تا چند سال بعد که دیگر کسی جسارت آن را نداشت که بگوید بالای چشم شازده ابروست. حالا هم که خیلی‌ها نخوانده‌اند ولی پز می‌دهند که شازده احتجاب را خوانده‌اند. یکی از اتفاق‌هایی که گاهی برای نویسندگان موفق رخ می‌دهد این است که یکی از آثارشان شهرتی افسانه‌ای پیدا می‌کند و بعد از آن تمام عمر نویسنده صرف رقابت با خود می‌شود تا اثبات کند هنوز می‌تواند اثری بنویسد که بهتر از آن اثر بسیار مشهور باشد. این اتفاقی بود که برای گلشیری هم به‌نوعی رخ داد. او نویسنده پرکاری نبود هرچند رمان و داستان کوتاه هم کم ندارد. اما اثری که بلافاصله پس از شنیدن نامش اسم هوشنگ گلشیری به ذهنمان می‌آید شازده احتجاب است. کتابی که حالا پنجاه‌ساله شده است ولی هنوز هم می‌تواند به جدل‌های ادبی دامن بزند. ...
  • گزارش تخلف

حمید مبشر، شاعر نام‌آشنای کشور و شناخته شده است

از او دو کتاب ماندگار در عرصهٔ ادبیات چاپ شده‌است. این شاعر توانمند، اکنون دچار بیماری شده و هردو کلیه‌اش دچار مشکل شده‌است و در این روزها دیالیز می‌شود.. تماسی که الآن با وی داشتم، به شدت نیازمند همکاری مالی مردم خیر است. خواهشمندم دوستان و خیرین بزرگوار کمک خویش را دریغ نکنند …۶۰۳۷۹۹۷۱۱۰۵۷۲۰۱۴. بانک ملی، به نام حمید مبشر ...
  • گزارش تخلف

آقای یوسف محمدی، دیروز با من تماس گرفت و متاسفانه از مشکل حادی که چند وقتی دچارش شده است گفت: از بیماری دیابت که ناگهان او را از پ

پزشکان نظر داده‌‏اند که اگر فوری اقدام پیشگیرانه را انجام ندهد، هر دو پایش از مچ، شاید هم از زانو قطع خواهد شد. آقای محمدی می‏‌گفت: «کسی را ندارم که از من حمایت کند، حالا چشم امیدم به هنرمندان و فرهنگیان کشورم است. دوستان کمکم کنید.» شماره تماس آقای محمدی را اگر کسی خواسته باشد، نزد من است. کسانی که می‌توانند یاری‌رسان این مرد هنرمند بشوند لطفا دریغ نفرمایند. کمک‌هایتان را به شماره کارت ۵۰۴۷۰۶۱۰۴۹۳۰۲۰۱۷ به نام محمدسرور رجایی وایز بفرمایید. هرکسی هر مبلغی واریز کرد لطفا تلفنی خبر بدهد. +۹۸۹۳۵۴۱۵۲۳۶۹. محمدسرور رجایی. ...
  • گزارش تخلف

📢ای تخیل هوسباز و طلایی!

محقق: تخصص شنیتسلر عمدتن در نمایش کشمکش شخصیت‌ها با درونیاتشان است؛ کشمکشی که داستان‌های طرح گونه و مدرن او را به داستان‌های روانشناختی نزدیک می‌کند تا حدی که عده‌ای معتقدند او به نوعی یک روانکاو است؛ در یکی از داستان‌های کوتاه مجموعه «دیگری»، نویسنده‌ی نه چندان موفقی عاشق یکی از شخصیت‌های داستانش می‌شود و در عشق او جان می‌سپارد؛ گاهی فکر می‌کنم در تجربه‌ی نوشتن به نوعی این شیفتگی عامل محرکه‌ی همه ما است؛ شاید با این تفاوت که نویسنده‌ی این داستان نمی‌توانسته بین این شیفتگی و این واقعیت که جهان خلق شده توسط ما به محض ایجاد شدن از ما فاصله می‌گیرد و دیگر درونی ما نیست، تعادلی ایجاد کند و یا شاید مفهوم حقیقت عاقبت توانسته است برایش همان معنایی را پیدا کند که در آرزویش هستیم، نه بازتاب پیدا کردن در دنیایی که خلق می‌کنیم، بلکه تبدیل به دنیای حقیقی شدن! رئالیته‌ی محض شاید همین باشد، پناه بردن به نهایت توهم، اختلال ادراک و به چیزی برساخته دل بستن! چه توفیری است میان این برساختگی که عاملش ماییم با جهان سراسر برساخته‌ی بی عامل بیرون؟ اولی دست کم سازنده‌ای دارد؛ رجحان بی چون و چرای ذهنیت بر عینی ...
  • گزارش تخلف

داستانک. پیدا کرده دو تا برگ

آمده خانه، برگ‌ها به دست، رو به پدر و مادر که: من درختم …و پدر و مادر که: پس برو تو حیاط، ریشه ندی تو اتاق، فرشه می‌شه خراب …و مرد که: یه چیزی گفتم من. درخت که نیستم من. و انداخت زمین برگ هاش را …اما پدر و مادر: نگا، پائیز شده‌ها … 📒از کتاب «همان چیزی که اتفاق می‌افتد و آنچه آدمی می‌تواند ببیند»؛ راسل ادسون؛ پژمان طهرانیان؛ مان کتاب. ...
  • گزارش تخلف

📢آیا به‌زودی نوبل ادبیات را فتح خواهیم کرد؟

احمد ابوالفتحی: عضویت شاعری ایرانی در آکادمی زبان سوئد که وظیفه انتخاب برنده جایزه نوبل ادبیات را بر عهده دارد، فضای ادبی را در روزهای اخیر به خود مشغول کرده است. رسیدن به نوبل ادبیات به مثابه بلندترین قله افتخاری که نویسنده یا شاعر در زمان حیاتش می‌تواند به فتح آن نائل شود، از سال‌ها پیش در پس ذهن تازه‌واردان و پیش‌کسوتان شعر و داستان ایران، آرزویی گاهی دور و گاهی نزدیک بوده است. بسیار بوده‌اند نویسندگان و شاعرانی که خود را شایسته نوبل دانسته‌اند و نام‌هایی مانند احمد شاملو و محمود دولت‌آبادی در مقاطعی به عنوان نامزدهای دریافت نوبل ادبیات مطرح شده‌اند. بگذریم از فرآیند نامزد‌کردن افراد برای دریافت این جایزه که اگر با آن آشنا بودیم، بعضی خبرهای مربوط به نامزدی ادبای ایرانی برای کسب نوبل در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد، تکانه‌های زلزله‌وار ایجاد نمی‌کرد. برسیم به این تکانه اخیر که گویا دوباره میل به دریافت نوبل ادبی را در میان ادبای ایرانی زنده کرده است. عضویت خانم ژیلا مساعد در آکادمی زبان سوئد از دو سو توجه‌برانگیز بوده است. سوی اول این جلب توجه به همان پررنگ‌شدن دوباره بخت ایرانی‌ ...
  • گزارش تخلف

📢فریب ضروری پیراندللو و مرحوم ماتیا پاسکال. تقابل خود با خود!

خودی که می‌گریزد و خودی که راهی برای گریز ندارد؛ فرار از آن کسی که هستیم به رویای مطلق دیگری بودن با تمثیل مرگ و از مرگی به مرگی هجرت کردن برای یافتن دوباره‌ی خود، انگار که گویی انسان گریزی از بودن ندارد حتی با کیفیت رقت بار بسیاری از بودن‌های رنج افزا؛ پیرآندللو در این کتاب از فریب_ضروری سخن می‌گوید، فریبی که از طریق آن تضادهای نظام واقعی انسانیت را در خلال ضد و نقیض‌های زندگیمان با واقعیت و رویا در هم می‌آمیزیم تا تحملش کنیم؛ و اگر بخواهیم از تناقضاتی که تحملشان می‌کنیم، بگریزیم چه؟ در آن لحظه که «برهنگی فردیمان را در زیر صورتکی کشف می‌کنیم که از ما عروسکی در دست خود یا دیگران می‌سازد» راه آزادی مطلق از کدام انتخاب می‌گذرد؟ مردن یا پی بردن به عیب ساختمان پیچیده‌ای که برزندگیمان ساخته‌ایم؟ صورتکی که عریانی مان را از ما گرفته است؟ و در نهایت اینکه از چه باید گریخت؟ از زندگی؟ یا از گریز از زندگی؟. ...
  • گزارش تخلف

📢خداباور باشی یا نه، با تپش‌های قلبت چه می‌کنی؟ …

فولادی‌نسب: ندای «هل من ناصر ینصرنی» * حسین در صحرای کربلا، من را یاد فریاد «ایلویی، ایلویی، لما سبقتنی؟» ** عیسای مصلوب در تپه‌ی جلجتا می‌اندازد؛ همان عصیان که در این هست، در آن هم هست، همان طغیان. داستان عیسا اما در پرده‌ی ماقبل آخر، داستان خیانت است؛ یهودایی هست و پطروسی، که اولی در تاریخ می‌ماند به نام خیانت، و دومی پیش از خروس‌خوان سه بار عیسا را انکار می‌کند. زیبایی داستان حسین اما این است که خیانت‌ها را در پرده‌های پیش‌تر به نمایش می‌گذارد و در پرده‌ی ماقبل آخر خبری از خیانت نیست. این پرده در داستان حسین با نام حر بن یزید ریاحی و ابوالفضل گره خورده؛ که اولی بازخوانی زودآمده‌ی «هرکسی کو دور ماند از اصل خویش» مولاناست و دومی در تاریخ می‌ماند به نام ایمان. آدم خداباور باشد یا نه، مذهبی باشد یا نه، مسلمان باشد یا نه -فرقی ندارد- نمی‌تواند جلوی تند شدن تپش‌های قلبش را بگیرد، وقتی داستان به این جمله‌ی ابوالفضل می‌رسد که: «والله ان قطعتموا یمینی، انی احامی ابدا عن دینی.» *** …*کجاست یاری‌دهنده‌ای که مرا یاری کند. **خدایا، خدایا، چرا رهایم کردی؟. ***به خدا سوگند که اگر دست راستم را هم ق ...
  • گزارش تخلف

📢فهم روایت برای خواننده آکادمیک و غیرآکادمیک. «سواد روایت» نوشته اچ

پورتر ابوت با ترجمه خوب رویا پورآذر و نیما اشرفی کتاب بسیار خوبی است که با پس زمینه‌ای شناختی به روایت پرداخته است بی آنکه سراغ اصطلاحات تخصصی و تقسیم بندی‌های آکادمیک برود و همین ویژگی، کتاب را برای علاقه مندان غیرآکادمیک به مبحث روایت بسیار جذاب و خواندنی می‌کند. از مهم‌ترین ویژگی‌های کتاب، بنیادهای فکری شناختی در مبحث روایت است که باعث می‌شود نگاه علمی و دقیقی به مخاطبش بدهد بی آنکه او را خسته و ناامید کند از فهم مطالب علم شناخت و مغز. خواندن این کتاب را که به تازگی از سوی نشر اطراف به بازار آمده، به تمامی علاقمندان آکادمیک و غیر آکادمیک پیشنهاد می‌دهم، گرچه بهتر بود وفاداری به عنوان کتاب رعایت می‌شد و با عنوان درآمدی بر روایت به بازار می‌آمد. ...
  • گزارش تخلف