📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani


📢انتقاد برگزیده جایزه ادبی جلال آل احمد:.٣۰ سکه‌ای شدن جایزه جلال تاثیر آن را از بین برد

نهمین جایزه ادبی جلال آل احمد از سی سکه‌ای شدن جایزه ادبی جلال ابراز ناراحتی کرد. محمدرضا بایرامی که با رمان «لم یزرع» برگزیده بخش رمان این دوره جایزه ادبی جلال شد، گفت: از آنجایی که ما نویسندگان وطنی آدم‌های سخت گیری نیستیم دوست داشتیم این جایزه در شیوه نوشتن و شیوه زندگی ما تاثیر داشته باشد ولی به دلیل تضعیف مالی که در این جایزه اتفاق افتاد و سکه‌ها از ۱۱۰ سکه به ۳۰ سکه تقلیل پیدا کرد مطمئنا جایزه به همان نسبت تاثیرش را هم برای نویسندگان از دست می‌دهد. این نویسنده همچنین گفت: ما از آن دسته نویسندگانی نیستیم که وقتی جایزه مهمی به اثرمان اختصاص پیدا می‌کند نسبت به آن بی تفاوت باشیم و بگوییم این جایزه نه در شیوه نوشتن ما تاثیر خواهد داشت و نه در شیوه زندگی ما. اتفاقا ما نویسندگان سختکوشی هستیم که با توجه به اینکه شرایط بدی بر کتاب و نوشتن حاکم است، هنوز دوام آورده‌ایم و همچنان قلم به دست می‌نویسیم. وی از اینکه اثرش برگزیده جایزه جلال شده ابراز خوشحالی کرد اما در پاسخ به این پرسش که چه عاملی باعث شد این جایزه به اثر او تعلق بگیرد، گفت: دیگران باید پاسخ این پرسش را به صورت شفاف بدهند اما ...
  • گزارش تخلف

📢آیا جلال می‌تواند برنده‌ی جایزه‌ی جلال باشد؟. امیری: می‌توان به آثار آقای جلال جایزه‌ی جلال داد؟

مثلاسنگی بر گوری که بعداز غرب‌زدگی یعنی بعد از «مسلمانی» نوشته شد می‌تواند برنده‌ی جایزه‌ی جلال باشد؟ واقعیت این است که سر ضرب نمی‌توان به این مسئله پاسخ داد؛ کسی که حاضر باشد به سنگی بر گوری جایزه بدهد یعنی به اندازه‌ی خوبی در نوشتن روشنفکر شده است و فردیت آشکار و گزنده و ستهینده‌ی نویسنده از اتاق‌خواب و زنش را در این کتاب پسندیده است. و از آن بدتر جایزه‌دادن به کسی است که کیبوتص را حتی پس از ختنه‌ی فکری درست یافته است. آل‌احمد در سفر به ولایت عزرائیل به سال ۴۱ کیبوتص را مورد توجه قرار داده است و هیچ متن دیگری از او نیست که ادعاهایش را درباره‌ی مزارع اشتراکی اسرائیل نسخ کرده باشد. دیگر آن‌که حتی آثار دیگری از جلال در دهه‌ی ۴۰، آن‌طور که بچسبد، برای اهل «الایمان والمغفره» قابل‌اتکا نیست؛ چه آن‌که آل‌احمد ساز چپ را در دستگاه دست‌سازی که با اسلام ناهمراه نباشد کوک می‌کرده است، نه ساز اسلام را آن‌طور که جلال‌نخوانده‌ها مدعی‌ آنان‌اند. یکی از وصی‌های جلال هم ابراهیم گلستان است که بعید است به این زودی‌ها در عشای ربانی حاکمیت، لابه‌لای توبه‌ها، غسل تعمید داده شود؛ حضور این «استخوان در گل ...
  • گزارش تخلف

📚تجدید تفاوت‌ها

شهسواری: پس از سال‌ها سه رمان کاملا متفاوت از من در مدت کوتاهی تجدید چاپ شده، که هر یک سرنوشتی متفاوت و بازخورد‌های فراوان داشت …◀برای گرفتن مجوز رمان پاگرد سه سال دویدم. رمان اندکی قبل از تولد اولین دخترم شهرزاد در تابستان سال ۱۳۸۰ تمام شد، اما با کش و قوس‌های فراوان در پاییز سال ۸۳، زمانی که منتظر آمدن دختر دومم شهرناز بودیم، منتشر شد. یادگار این کش و قوس‌ها سینوزیتی مزمن بود. چون تقریبا تمام زمستان سال ۸۲ را از چهارراه پارک‌وی موتور می‌گرفتم تا بروم میدان بهارستان ببینم می‌توانم این رمان را از دهان شیر بیرون بیاورم یا نه …◀نکته‌ی جالب در مورد رمان پاگرد این است که در زمان انتشار، حتا کسانی که آن را دوست داشتند، معتقد بودند تاریخ مصرف دارد. حتا برخی به صراحت می‌گفتند آخر ده سال دیگر چه کسی این رمان را می‌خواند. حالا بعد از ده سال ناشر توانسته چاپ سوم آن را روانه‌ی بازار کند. باید ببینیم خواننده دارد یا نه؟. ◀زمانی که این رمان (وقتی دلی) را می‌نوشتم هیچ گمان نمی‌کردم که هنگام انتشار چنان حرف و حدیث‌هایی در موردش برپا شود. همه‌اش جالب بود. ...
  • گزارش تخلف

📢کامو، کاموی ترس خورده!

یزدانی خرم: این عکس آلبر کامو را کمتر دیده بودم تا امشب که داشتم تجربه را نهایی می‌کردم و صفحات را می‌خواندم و این عکس ورودی پرونده‌ای درباره‌ی ترجمه‌ی جدید کاشیگر از بیگانه بود. عکسی که یقه‌ام را گرفت …عکسی احتمالن رنگی شده که در سال‌های آخر عمر نویسنده از او برداشته شده …حتا اگر کاموبودن سوژه را فراموش کنیم باز چیزی از تاقیر عکس کم نمی‌شود …عکس مردی بهت زده را نشان می‌دهد …مردی که برای عکاس فیگور گرفته_کاری که کامو درش استاد بود_ پشت به تاریکی دارد و پرده‌ای کنارش است …در عین این که تسلط دارد بر مخاطب اش انگار چیزی عجیب دیده …صورتی رنگ پریده و سیگاری که قفل شده در انگشتان …کاموی ترس خورده، مبهوت، تنها یا مرموز؟ مردی که در این عکس است از دل قرن نوزدهم آمده شاید …از دورانی که عکس گرفتن امری اشرافی‌تر بود …او مخاطب عکس را مسلط نگاه می‌کند اما یک حضور نامرءی در جایی بیرون قاب صورت اش را به هم ریخته …کامو یا همان مرد داخل قاب با انبوهی از دیگر تصاویر جاه طلبانه‌ی این نویسنده تفاوت دارد …نگران است. اما خودش را نباخته و تکانی نخورده تا عکس برداشته شود …و سیگار بی رمق اش تهی‌ترین شی بی جان ع ...
  • گزارش تخلف

📚یاد «یازده». یادداشتی بر کتاب «یازده» اثر پروفسور احمد چلداوی

پورعاطف: سال ٩٢ که منتشر شد، خریدم و خواندم. در برنامه «ماه عسل» وعده‌ی انتشارش را داده بود. همان‌جا ماجرای جالب فرارش به همراه دو اسیر دیگر را چنان با آب و تاب تعریف کرد که دهانم آب افتاد و بی‌صبرانه منتظر ماندم «یازده» منتشر شود تا آن را یک‌نفس سر بکشم. پس از گذشت سه سال، هنوز شیرینی خواندنش زیر زبانم است.. در عملیات کربلای۴، راوی که دانشجوست اسیر می‌شود و دوران حساس و خوفناکی را آغاز می‌کند. سی‌سالگی کربلای۴ یاد «یازده» را در دلم زنده کرد.. فرمان حمله صادر می‌شود:. «انگار سال‌هاست که توی قایق‌ها به انتظار نشسته‌ایم. اما نه! ...
  • گزارش تخلف

📢معرفی برگزیدگان نهمین جایزه جلال. لم یزرع نوشته محمدرضا بایرامی/ برگزیده

📚بخش داستان کوتاه:. بازار خوبان نوشته آرش صادق‌بیگی و روباه شنی نوشته محمد کشاورز/ مشترکا به عنوان برگزیده. 📚بخش مستندنگاری:. کتاب «ر» نوشته مریم برادران/ شایسته تقدیر. پیغام ماهی‌ها نوشته گلعلی بابایی/ شایسته تقدیر. ...
  • گزارش تخلف

📢اگر بود اجازه می‌داد مادرش معشوقه افسر نازی بماند

داراب: ◀ «اندوه بلژیک» که من دوست داشتم عنوانش «عزا در بلژیک» باشد، اثر تاثیرگذارى است. رمانى منتشر شده در ١٩٨٣ که در فضاى رنج و درد سال هاى جنگ جهانى دوم می‌گذرد. به زبان هلندى، و وفادار به هویت مستقل ادبیات بلژیکى …◀رمان در ١٩٩٤ به انگلیسى منتشر می‌شود و تحسین خیل عظیمى از نویسندگان و منتقدان را بر مى انگیزد. «اندوه بلژیک» به راستى بیانگر بخشی از تاریخ سیاه و سخت کشورى است که جنگ در گوشه اى از آن، زیست انسانهایى را مخدوش کرده. روایتى از ضد سوسیالیست، ضد فرانسوی، ضد پروتستان، ضد بروکسل و ضد دولت، و چهره‌ای از جناح راست فلاندرز و جنگ‌های داخلى بلژیک. شاید قهرمان رمان کلاوس (لوئیس) اگر امروز قرار بود داستانش ادامه یابد، می‌گذاشت تا مادرش دبیر و معشوقه همان افسر نازى بماند …◀بهومیل هرابال، هوگو کلاوس را ستوده بود و از او به عنوان واقعگرای منتقد نام برده بود …◀ «اندوه بلژیک» را باید واقعا تاثیرگذار و قابل توجه دانست. هگو کلاوس روایتی بی نظیر را در دو بخش «عزا» و «بلژیک» ارایه داده است. داستان همزمان با دوره اشغال بلژیک به وسیله آلمان در جنگ جهانی دوم اتفاق می‌افتد. زندگی شخصی به نام لویس ...
  • گزارش تخلف

📢 شاهکارهای ادبی دنیا بدون حمایت دولت‌ها خلق شدند

نصرت الله محمودزاده، نویسنده آثار دفاع مقدس: 🔻 برخی می‌گویند «ایثار» مهمترین تفاوت دفاع مقدس ما با جنگهای دیگر دنیاست درصورتی که اگر تاریخ جنگهای دنیا را بخوانیم می‌بینیم مقوله «ایثار» در همه دنیا وجود داشته و مختص به ما نیست …🔻در دنیای ادبیات کمتر کتابی را دیده‌ایم که شاهکار شده و از حمایت دولتی برخوردار باشد …🔻حمایت دولتی منجر به نوشتن کتابهای سفارشی و سطحی می‌شود و ضرر حمایت‌های دولتی بیشتر از منفعت آن است. (روزنامه قدس، از گفتگوی خدیجه زمانیان با محمودزاده). ...
  • گزارش تخلف

📢از غم غربت جلال …. گلستانی: برادرم، مهدی، این عکس را به تلگرامم فرستاد. غمگین شدم

غمگین. نوشته بود: «آگهی فوت جلال آل‌احمد، مجله‌ی یغما، ۱۳۴۸». یاد خاطرات و گفته‌های جمال‌زاده افتادم از تنها دیدارش با آل‌احمد در سوئیس؛ که آل‌احمد گفته بود: «ممکن است در تهران زیاد نگذارند عمر کنم» و پیرمرد به رغم تندی‌هایی که پیش‌تر از آل‌احمد دیده بود، جواب داده بود که «هر وقت احساس خطر کردی، هر طور شده، خود را به ژنو برسان! از هر جهت، خیالت آسوده باشد». گویا چند هفته بعد آل‌احمد به جمال‌زاده نوشته بوده است که: «گمان کنم موقع فرار رسیده است، که باید دعوت تو را اجابت کنم»؛ و پیرمرد دیگری خبری از او نمی‌شنود تا همین خبر آخر. (این‌ها را جمال‌زاده در نامه‌ای به مصطفی زمانی‌نیا نقل کرده، نامه‌ای که در بخش ضمیمه‌ی «سفر فرنگ» منتشر شده است.) شاید آن‌چه آل‌احمد زمانی در مقاله‌ی درخشان «هدایت بوف کور» درباره‌ی بوف کور و دلیل انزواطلبی راوی‌اش نوشته بود، درباره‌ی راوی سرشار از یاس و اندوه وجودی «سنگی بر گوری» هم صدق ‌کند: «سکوتی که در آن دوران حکومت می‌کند، در خودفرورفتگی و انزوایی که ناشی از حکومت سانسور است، نه تنها در اوراق انگشت‌شمار مطبوعات رسمی و در سکوت نویسندگان نمودار است، بیش از همه ...
  • گزارش تخلف

📚خواهران کافکا

غیاثی: همین روزها ترجمه‌ی «خاطراتی چند از کافکا/از دبستان تا گورستان» را تحویل ناشر می‌دهم. این کتاب دویست و چند صفحه‌ای خاطرات افراد مختلفی از همشاگردی دبستان کافکا گرفته تا همکاران او در شرکت بیمه را دربرمی گیرد. آن چه در زیر می‌آید بخشی از خاطرات ندیمه‌ی خواهران کافکاست …یک روز اوتلا [یکی از خواهران کافکا] با خودش یک قناری کوچولو به خانه آورد. فرانتس مثل خواهران کوچکش از وجود قناری خوشحال شد. یک اسم هم برایش گذاشت: کارابونتارا. اسمی بسیار پیچیده. دخترها [سه خواهر کافکا] مجبور بودند اسمش را تمرین کنند تا به قول فرانتس زبان باز کنند. بعد از یک مدتی پرنده به آن اسمی خاصی که کافکا رویش گذاشته بود، عادت کرد. قناری صبح‌ها که ما قفس را تمیز می‌کردیم توی سالن بزرگ که کمتر کسی به آن جا می‌رفت، می‌پرید این طرف و آن طرف و وقتی وقت بازی تمام می‌شد، والری [خواهر دیگر کافکا] توی سالن می‌رفت، دست هایش را دراز می‌کرد و صدا می‌زد: کارابونتارا! ...
  • گزارش تخلف