📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani


📌درباره داستان‌نویسی پیشرو که درگذشت. رضا، یک نبوغ سیاه …۱

مانا روانبد: ◀اندوه مرگ بعضی کسان آدم را به فکر می‌برد که «چرا زودتر ننوشتم»، حتی در همین حد کوچک حرمت گذاشتن و پاسداری از فکری که خودت پیش خودت راجع به کسی داری؟ چه رازی دارد مرگ که بعد از آن قلم با اندوه اما راحت‌تر می‌چرخد؟ چرا مرگ چهره‌ها صمیمی می‌کند؟ چرا نوشتن از بیژن الهی موضوعیت دارد اما رغبتی به نوشتن در باب هم‌نسلان و کاران زنده‌اش پیدا نیست؟ چرا از کاظم تینا می‌نویسیم اما از کاظم رضای زنده نه؟. باید از چند نفر بنویسم. حرمت تأثیری که بر روح و فکر من این چند نفر به هر شکی گذاشته‌اند. شاید این سطرها مرهم مرثیه‌ی رفتن ابوالحسن نجفی باشد که بی هیچ ربط مستقیم یا صمیم، راهم برد؛ یا غم غریبی بیژن الهی –که او هم. و چند حسرت شخصی عمیق و ماندگار.٢. ...
  • گزارش تخلف

«کاظم رضا هم استعداد داشت هم پول، پس رفتیم سراغ احداث یک فرستنده‌ی رادیویی

پیرمردی ارمنی می‌شناختیم که در میدان امام حسین رادیوسازی کوچکی داشت. پذیرفت با هفتصد تومان یک فرستنده‌ی قوی برای ما بسازد. فرستنده در طبقه‌‌ی سوم خانه‌ی کاظم نصب شد و ما شروع کردیم به تولید برنامه‌های متنوع فرهنگی و هنری. به تدریج فرستنده‌ی ما شنوندگانی پیدا کرد. از استان‌های مختلف با ما تماس می‌گرفتند، برنامه‌هایمان را نقد می‌کردند و پیشنهاداتی برای بهتر شدن برنامه‌ها می‌دادند. تمام مراحل تولید برنامه‌ها بر عهده‌ی ما سه نفر بود. از ساخت افکت و انتخاب موسیقی و تیتراژ برنامه‌ها گرفته تا نویسندگی و تهیه‌کنندگی و اجرا. من هنوز حیرانم که چرا آن سال‌ها کسی به دنبال ما نیامد تا ما را برای داشتن فرستنده سین‌جیم کند. تولید برنامه‌های رادیویی خیلی زود ما را خسته کرد و از آن دست کشیدیم.». ...
  • گزارش تخلف

📢این نویسنده نامدار داستان‌های علمی تخیلی در هر جایی می‌تواند بنویسد

بردبری: 🔵من هر جایی می‌توانم کار کنم. وقتی داشتم بزرگ می‌شدم و با پدر و مادرم و برادرم در یک خانه کوچک در لس‌آنجلس زندگی می‌کردیم توی اتاق خواب و نشیمن می‌نوشتم؛ هم رادیو، هم مادرم و هم پدر و برادرم همزمان صحبت می‌کردند و من با ماشین تایپم توی همان اتاق نشیمن کار می‌کردم. بعدتر، وقتی که می‌خواستم «فارنهایت ۴۵۱» را بنویسم، رفتم به یوسی‌ال‌ای و توی زیرزمینش یک اتاق تایپ پیدا کردم که اگر ده سنت توی ماشین تایپ می‌انداختی، می‌توانستی. سی دقیقه تایپ کنی.. 🔵هر روز زندگی‌ام و احساساتم هلم می‌دهند به‌طرف ماشین تایپ، از وقتی دوازده سالم بوده هلم می‌داده‌اند آنجا، به همین خاطر هم هیچوقت نگران برنامه‌ریزی نبوده‌ام. همیشه یک چیز جدیدی دارد درونم منفجر می‌شود و اوست که برای من برنامه‌ریزی می‌کند، من برای او برنامه‌ریزی نمی‌کنم. می‌گوید: «همین الان برو سراغ ماشین تایپ و این کار رو تموم کن.». 🔵تا پیش از سکته کردنم از ماشین تایپ استفاده می‌کردم؛ یک آی‌بی‌ام سلکتریک. کامپیوتر، هرگز! ...
  • گزارش تخلف

📢اسامی کم‌رنگشان را با فحاشی پررنگ کردند

خسروی: ◀وقتی به عکس‌العمل یک عده فکر می‌کنم که وقتی من این جایزه را قبول کردم، چه عربده‌ها کشیدند و چه تقوافروشی‌هایی کردند، انگار مثلا اگر این جایزه را به آن‌ها داده بودند، نمی‌گرفتند!. ◀سئوال من از آقایان این است که نظرشان درباره زمانی که فوجی از نویسندگان جایزه «بیست سال داستان‌نویسی» را از دولت اصلاحات گرفتند و حتی مرحوم گلشیری هم در مراسم شرکت کرد، چیست؟ نظرشان درباره اغلب بزرگان سینما که حتی جوایز دوره احمدی‌نژاد را گرفتند، چیست؟ حالا که ما گرفتیم، این جنگولک‌بازی‌ها را در می‌آورید؟ فی‌الواقع گویا آن‌هایی که فیس‌بوک را با کلماتی از جنس خودشان در فحاشی به من تزیین کرده بودند، آن‌قدر در ادبیات ناشناس بودند که نمی‌شناختمشان و ظاهرا مجال پیدا کرده بودند که اسامی کم‌رنگشان را با این کلمات پررنگ کنند …◀من در این‌جا اعلام می‌کنم من نویسنده‌ای هستم که هرجا بحث از ادبیات باشد و از من دعوت شود تا مواضعم در ادبیات طرح شود، استقبال می‌کنم. کار من ادبیات است ولاغیر. (روزنامه هفت صبح). ...
  • گزارش تخلف

📢⁣تاکسی بنیاد، یک دقیقه مطالعه

صداقت: 🚕⁣حتما لازم نیست کتابدار یا کتاب فروش باشید تا دیگران را به کتابخوانی تشویق و ترغیب کنید. هنر آن است که در همان شغلی که هستید و با همان امکانات هر چند محدودی که دارید، موثر باشید. چیزی که توجه هر کسی را در وهله اول به خود جلب می‌کند، دغدغه‌مندی راننده این تاکسی است …. ⁣🚕 «مسافر عزیز! تقریبا همه ما جا گذاشتن پول را تجربه کرده‌ایم. اگر مبلغ کرایه همراه‌تان نیست بدون استرس و خجالت مطرح نمایید. شما بسیار با ارزش هستید.» همین جمله عمیق که جلوی داشبورد نصب شده، کافی است تا سر صحبت را با «حسین اسدی» راننده جوان تاکسی کتاب باز کنم. حال و هوای این تاکسی با ماشین‌های دیگر متفاوت است. بوروشورها و کتاب‌هایی که کنار در و روی داشبورد و پشت صندلی‌ها گذاشته شده، فضای تاکسی را بسیار فرهنگی کرده است. ...
  • گزارش تخلف

📺وقتی علی ضیا کتاب مادرش را به برنامه مهران مدیری هدیه کرد

در این ویدئو مجری جوان سیما رمان «زمان زوال» نوشته شهره احدیت را به برنامه «دورهمی» اهدا می‌کند.
  • گزارش تخلف

📢اعتراف یوسا به بی‌استعدادی خودش در آغاز کار نویسندگی

بارگاس یوسا: من نامه‌نگاری‌های «فلوبر» را خواندم و این کمک خارق‌العاده‌ای به من کرد، چون دقیقا شبیه من و بسیاری دیگر از نویسندگان، او هم در ابتدای کار هیچ استعدادی نداشته است. او یک ذهنیت داشت و آن هم این بود که می‌خواست یک نویسنده بزرگ شود. بنابراین با مقاومت، لجاجت، نظم و سخت‌کوشی با این فقدان استعداد جنگید. (منبع: ایسنا). ...
  • گزارش تخلف

📒📖هستی‌شناسی آدم‌های شیلی. این دومین رمان از دونوسو است که با ترجمۀ کوثری منتشر می‌شود

اولی «باغ همسایه» بود که سال پیش در نشر آگاه درآمد. دونوسو رمان‌نویس اهل شیلی (۱۹۲۴-۱۹۹۶) بود که در شکل‌گیری رمان جدید امریکای لاتین نقشی محوری ایفا کرد. او نوعی سوررئالیسم تیره‌وتار را با کمدی تلخ و هجو اجتماعی می‌آمیزد تا زوال طبقۀ آریستوکرات را در جامعه‌ای که از لحاظ اخلاقی رو به فروپاشی است به تصویر بکشد. در این رمان، داستان زندگی آدم‌هایی از اقشار مختلف جامعۀ شیلی در دوران خفقان‌آور دیکتاتوری پینوشه روایت می‌شود. مانگونو ورا، خوانندۀ انقلابی شیلی، که کمی قبل از کودتای پینوشه به‌گونه‌ای تصادفی از شیلی خارج شده و بعد از کودتا به پاریس رفته، در سال‌های نخست بعد از کودتا با ترانه‌هایش زبان گویای وطن خفقان‌گرفتۀ خود شده و در میان جوانان اروپا جایگاهی بی‌همانند پیدا کرده، اما حالا، دوازده سال بعد از کودتای ۱۹۷۳، دیگر نه اعتقادی به آن‌چه می‌خوانده دارد نه چشم‌اندازی امیدبخش پیش روی خود می‌بیند. (منبع: ماهنامه شهرکتاب). ...
  • گزارش تخلف

اختصاصی ماتیکان داستان. 📢از کتک کاری تا بی عدالتی در نمایشگاه کتاب نیشابور

پیش تنش میان یکی از غرفه داران و نیروی حراست نمایشگاه کتاب نیشابور (شما بخوانید نمایشگاه باغرود!) به درگیری فیزیکی انجامید …. ◀پس از تصمیم عجیب مسئولان در حذف نمایشگاه کتاب مشهد و جایگزینی نمایشگاهی در شهر نیشابور که بسیار کوچکتر از کلانشهر مشهد است، حاشیه همچنان ادامه دارد …◀شگفتی و شاهکار بعدی آقایان اینکه نمایشگاه حتا در خود نیشابور هم نیست بلکه در اطراف آن است. اتفاقی که باز هم می‌تواند از فروش کتاب بکاهد …. ◀گفته می‌شود که این نمایشگاه یکی از بی نظم‌ترین نمایشگاه‌های استانی امسال است …◀به دنبال اعتراض یکی از ناشران مبنی بر اختصاص ۱٢غرفه به یکی از نهادها در سالن عطار، خانمی از مسئولان اصلی برپایی نمایشگاه گفته است: شمای ناشر آمده‌ای برای پول در آوردن در این شهر اما […] به ما پول داده است برای غرفه‌ها!. ...
  • گزارش تخلف