📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani


📢تیر خلاص زدید به نمایشگاه کتاب مشهد!. گفتم بابت؟

گفت این اتفاق فرخنده. گفتم اتفاق فرخنده؟. گفت بله. نیشابور پایتخت کتاب هست به افتخار عطار و خیام و …. گفتم اون وقت این آقایون تشریف میارن نمایشگاه؟. گفت یعنی چی؟. گفتم یعنی تیر خلاص زدین به نمایشگاه مشهد که یکی از چهار نمایشگاه کتاب خوب کشور بود. گفت چقدر شما اقتصادی نگاه می‌کنین. گفتم نه که شما بدون گرفتن این گفتگو بهت حقوق می‌دن. ...
  • گزارش تخلف

📢داستان: فریب یا واقعیت؟

دومان: حقیقت ادبیات از پیش آگاهیی که ما از ذات ادبیات داریم هنگامی که آن را ادبیات داستانی می‌خوانیم، هویدا می‌شود. تمام متون ادبی، از جمله ادبیات یونان همیشه موجودیت خودشان را در شکل داستان ارائه کرده‌اند؛ در ایلیاد وقتی برای اولین بار با هلن روبرو می‌شویم، این زیبایی نشانه‌ی بافته شدن جنگ حقیقی در پرده‌ی منقوش یک ابژه‌ی داستانی است. زیبایی او، حاکی اززیبایی تمام روایت‌های بعدی به صورت موجودیت هایی مستقل است که به ذات داستانی خود اشاره دارند. خود انعکاسی، یا اثر آینه‌ای که به وسیله‌ی آن یک اثر مدعی داستان بودن می‌شود، دقیقأ با اگزیستانس خود، یعنی با جدا شدنش از واقعیت تجربی، مشخص می‌شود، داستان به عنوان نشانه‌ای که با دوریش از معنایی که موجودیتش به عمل سازنده‌ی این نشانه وابسته است آشکار می‌گردد، این دوری نشانه از معنا، اساس و ذات اثر ادبی را مشخص می‌کند. فرد اگر ادبیات را بازنمایی جبرانی یک کمبود، یا ناتوانی در درک واقعیت و هذیان تعبیر کند، کاملأ در حکم پیشینی بودن داستان بر واقعیت، و تخیل بر ادراک حسی، دچار بدفهمی می‌شود. خوانندگان با این فرض که داستان بازنمایی از یک واقعیت تجربه شد ...
  • گزارش تخلف

📢ادبیات ضد ایران یا ادبیات ضد ملی

فاضل بخششی: گاهی در داستان‌ها ناخودآگاه و بنا به شیوه داستان پردازی دهه‌های گذشته که رایج شده است ادبیات ضد ایرانی و ضد ملی به عنوان رویکردی روشنفکری وپیشرو فرض می‌شود. شاید این رواج به سبب این است که بخش مهمی از ادبیات داستانی پیشرو از کشورهایی به ایران آمده است که داری تنوع قومی نیستند و یا تنوع قومی بسیار کمی را در خود پذیرفته‌اند … در ابتدا می‌خواهم بگویم دوری کردن از ادبیات ضد ملی به معنی ملی‌گرایی افراطی نیست بلکه منظورمقابله با حرکتی است که اتحاد ملی را به خطر می‌اندازد و در کشور می‌تواند جریان تفرقه سازی را نا خود آگاه به آرامی شکل دهد …برای شناسایی این جریان بد نیست در آغاز نگاهی گذرا به کلمه ایران داشته باشیم. ایران نام سرزمین مادری ما این گونه رسمیت یافته است که «سعید نفیسی» از مشاوران نزدیک رضاخان به وی پیشنهاد کرد نام کشور رسما به «ایران» تغییر یابد، این پیشنهاد در آذر ماه ۱٣۱٣ شمسی رنگ با مخالفت‌های داخلی و خارجی واقعیت اجرایی به خود گرفت، مقاله‌ای از سعید نفیسی در روزنامه اطلاعات است که بعد از رسمی شدن عنوان ایران، دلایل و توجیه تاریخی و فرهنگی این انتخاب را با عموم مردم ...
  • گزارش تخلف

به دنیا آمدم، یک تیتان، نیمه‌انسان، نیمه‌خدا، غولی از نژاد غول‌ها

در جزیره‌ای زاده شدم که پدرم می‌توانست یک روز و یک شب پیش از آن‌که فروبنشیند با مادرم باشد. باید در حکم ثمره‌ی این رابطه‌ی طولانی ترکیبی مهلک از هر دوی آنان می‌شدم. من به سرکشی پدرم هستم، به اندیشناکی مادرم. ناگهانی عمل می‌کنم. هرگز فراموش نمی‌کنم. گاهی می‌بخشم و شفقت حافظه‌ام را می‌شوید و پاک می‌کند. می‌دانم عشق چیست. عشق دروغین را می‌شناسم. هم‌زمان، نیک‌سیرتی‌ام باعث می‌شود به‌راحتی فریب بخورم. ...
  • گزارش تخلف

✒درس‌هایی درباره نوشتن فیلمنامه

عبداللهی: ◀تمرکز بر پلات اصلی همان‌قدر مهم است که تمرکز بر مضمون اصلی. هر قصه‌ی فرعی یا هر حادثه‌ای برای جذاب کردن فیلمنامه این احتمال را ایجاد می‌کند که مضمون ناخواسته‌ای به قصه اضافه بشود. قصه‌های ناخواسته یا مضامین ناخواسته اگر از دست در بروند و مهار نشوند، تعبیر و تاویل به قصه‌ی اصلی اضافه می‌کنند …◀گاهی برای متقاعد کردن مخاطب لازم است مقدمه بدهیم تا ماجرا دفعتا غفلتا به‌نظر نیاید و همین باعث می‌شود قصه دیر شروع بشود یا از محور و نقطه‌ی جوش قصه دور بیفتیم. ساختار مرتب، انسجام در روایت رویدادها، برای این نوع قصه الزامی است، منظورم در قصه‌ای که بنا دارد مبنا را بر واقعیت‌گرایی بگذارد …◀نویسنده‌ در انتخاب پلات و مضمون مختار است اما وقتی قصه شروع شد ناگزیر است به اقتضای قصه ادامه بدهد. (منبع: داستان همشهری، آبان ٩۵). ...
  • گزارش تخلف

📌داستانک. دکتر بوی خاص خودش را دارد. ✒بهزاد رحیمی

پایم را گذاشتم توی سالن انتظار، از بالا تمام ۴۰ تا صندلی را چک کردم، فقط یک جای خالی بود، کنار یک خانم جوان، روسری خاکستری پوشیده بود نزدیکتر که شدم لاک قرمز هم زده بود، وقتی می‌خواستم بنشینم سرم پایین بود،. فقط کتانی‌های سفیدش را می‌دیدم که از من فاصله می‌گرفت، کتانی هایش تنگ بود و پایش را می‌گرفت، از آن‌ها بود که نه ۳۷ اندازه‌اش بود نه ۳۸. خودش را هی جمع می‌کرد، من هم آمدم این ور که راحت باشد. کیف قهوه‌ای گران قیمتی دستش بود، چرم اصل، حداقل ۲ سال کارکرده بود، بند کیف از یک طرف پاره شده بود اما نسبتا خوب دوخته شده بود، در این لحظه این فکر آمد توی سرم که بعد از آن دعواهای حسابی ‌قرار بود تمام کادوهای من را بیندازد دور!. ...
  • گزارش تخلف

📢 «بیرون از گذشته، میان ایوان» راوی نشسته است!. راوی زنی ست که به شیوه‌ی اول شخص، قصه می‌گوید

او در آپارتمانی نو ساز که قبلا خانه‌ی آقاجون و دو هوواش بوده زندگی می‌کند. شغلش نویسندگی ست و با شخصیتی به نام پری دوست است، دوستی که انگار خود راوی است. او با شخصیت هایی که خلق کرده زندگی می‌کند. خاتون، عزیز، خورشید، ثریا، سوگل، شخصیت هایی هستند با نشانه‌ها و سرنوشت‌های مشترک: عاشقی، سرگشتگی، خون ریزی، زایش، جنون و مرگ. معلوم نیست سرنوشت شخصیت‌ها با راوی یکی شده یا سرنوشت راوی با شخصیت‌ها. فرم داستان در خواب پری آشکار و نهان است. آنجا که قدح دستش است و می‌دود در کوچه‌ها و همه‌ی زن‌ها دنبالش راه می‌افتند و همین که برمی گردد چادرشان کنار می‌رود و می‌بیند همه‌ی زنها شکل خودش هستند. چیزی که فرم داستان را با هنرمندی می‌سازد سی مرغی را تشکیل میدهد که راوی شخصیت اصلی آن است. شی‌ها و نشانه‌ها به قدری خوب کنار هم گذاشته شده که مرز خیال و واقعیت گذشته و حال در هم رفته است. ...
  • گزارش تخلف

دیروز سوم نوامبر زادروز آندره مالرو بود. نویسنده سده ٢۰

حامد داراب: وقتی «وسوسه غرب» اش را می‌خوانیم به درستی درمی‌یابیم که یک نویسنده چگونه باید قلم را به دستش بگیرد و زمانی که چانه قلمش گرم شد؛ چگونه باید شخصیت‌های اساسی را آنگونه بپرورد که در روح و جان خواننده رخنه کند. مالرو به درستی یکی از ظریف‌ترین و دقیق‌ترین نویسندگان قرن بیستم بود. ویژگی‌های قلم و شیوه خاص نویسندگی‌اش را در هیچ‌یک از نویسندگان هم‌روزگارش (دوره نویسندگان متولد ۱۹۰۰ تا ۱۹۰۹) نمی‌توان یافت. هم دوره‌گان او همچون، دو سنت اگزوپری، ژاک پرور، ژرژ سیمنون و بسیاری دیگر نه تنها رویکردهای‌ نویسشی او را نداشتند بلکه به استناد آنچه در تاریخ تاثری ادبیات پیداست از مالرو تاثیر می‌گرفتند. تا آنجا که ژاک پرور این شاعر فیلمنامه‌نویس درباره او می‌گوید: «مالرو فرزند شورشی فرانسه است». آندره مالرو اما در سال ۱۹۴۴ که گشتاپو او را دستگیر کرد و البته به لطف نیروهای مقاومت زنده ماند و سپس آزاد شد پس از جنگ از دولت فرانسه مدال مقاومت و صلیب جنگ و از دولت بریتانیا نشان خدمت برجسته را دریافت کرد و چند سال بعد ژنرال دوگل، او را به سمت وزیر اطلاع‌رسانی منصوب کرد تا سال‌های بعد را به عنوان اولین ...
  • گزارش تخلف

بله آقا، اون پسربچه‌ی عجیب و نمونه‌ای بود … همون لحظه‌ای که به دنیا آوردمش می‌دونستم که پیوندش با دنیای واقعی پیوند متزلزلی‌یه

هرگز جیغ نزد، حتی توی خواب. هیچ‌وقت ونگ نمی‌زد، داد نکشید … وقتی کوچیک بود توی تختخوابش می‌نشست و منتظر می‌موند … هرگز پلک نزد، ‌ عطسه نکرد، جیش نکرد، پی‌پی نکرد، گریه نکرد. هرگز مریض نشد، همه‌ی روز بیدار می‌موند و شب‌ها مثل مرغ می‌خوابید. یه کم که بزرگ‌تر شد، می‌فرستادمش بره برام شیر بخره، و باور کنین، همیشه با یه بطری شیر برمی‌گشت … یادمه چه‌قدر ذوق‌مرگ می‌شدم … وقتی می‌فرستادمش صابون بخره، با صابون برمی‌گشت … همیشه توی سایه راه می‌رفت، ‌ فقط توی چهارراه از خیابون رد می‌شد … وقتی نوجوون بود دوست داشت مگس بگیره و ماهی صید کنه. خلاصه، پسربچه‌ی خیلی خوبی بود، ساکت مثل یه دختر جوون … تونست دست‌کم یه چیزی پیش از مرگ بگه؟. پیک: گفت اوخ!. 📒اسب‌های پشت پنجره. ✒ماتئی ویسنی‌یک. ✏تینوش نظم‌جو. ...
  • گزارش تخلف

📌داستانک. ✒مهستی محبی.. برگشت چیزی را از شاخه بردارد یا بیاویزد؟

یادش نمی‌آمد. همه شال و کلاه کرده بودند و شاخه‌ها بی برگ بودند هنوز. چیزی بر شاخه نبود. تنها گل سرخی که سرزده آمده بود از خجلت سرختر شد و شکفت و گر گرفت میان باغ مثل زخمی بر سینه‌ی یک چریک. تا دم در رفت. و همانجا ایستاد میان دو لنگه‌ی چوبی قدیمی که بی تاب غژغژ می‌کرد. همه سوار ماشین‌ها شدند و راه افتادند. تنها ماند. برگشت چیزی را از شاخه بیاویزد که فراموش کرده بود بیاویزد. ...
  • گزارش تخلف