یک روز مامان حسابی از دست کفش‌های کهنه‌ی بابا کفری شد. آن‌ها را برداشت و انداخت توی سطل آشغال

يك روز مامان حسابي از دست كفش هاي كهنه ي بابا كفري شد. آن ها را برداشت و انداخت توي سطل آشغال. از آن به بعد، بابا براي ويزيت بيمارهايش دمپايي پوشيد.
#ژان_لويي_فورنيه - #بابام_هيچ_وقت_كسي_را_نكشت