یادداشت در حاشیه اتفاقات دیروز بیمارستان جم. کلمه احمق نترسید!

يادداشت در حاشيه اتفاقات ديروز بيمارستان جم
@matikandastan
📢از کلمه احمق نترسید!


مانی باغبانی: اين روايت از مرگ، سزاوار عباس كيارستمي نيست. مسئله اين است. آنها كه فردا با كيارستمي مواجه مي شوند، در انتها نا اميد خواهند شد. حيرت زده خواهند شد. نوزادي كه امروز در بيمارستانهاي شما به دنيا مى آيد، چيز خوبي نخواهد شنيد. حيف...

اين روايت از مرگ براي عباس كيارستمي نبود. آقاي دكتر، شما اين را نمي دانستيد. شما فيزيك را ديديد و روحي از تاريخ و فرهنگ را نديديد. شما عاقبت را نديديد. راستش قرار هم نبود ببينيد. كسي انتظارش را هم واقعا نداشت. يعني موضوع فكري كسي اين نبود. امر مهمتري اين وسط جريان داشت (متاسفانه)... عباس كيارستمي.

عمل جراحي موضوعى جدى است. پاره كردن پوست و نخ سوزن بازي نيست. موضوع ترسي است كه همراه آدم است. اين واقعي ترين ترس بشر فقط با اعتماد به شما درمان مي شود. نه تيم شما، نه دوستان بهتر از شما، نه استاد شما، فقط شما... حالا وقتي عباس كيارستمي آنجاست، روحش ماراهم به آنجا آورده. خيلي ها آنجا هستند. از يكي كه بلد است درباره عباس كيارستمي حرف بزند تا كسي كه هيچي از عباس كيارستمي نمي داند اما حال نمي كند يك همچين انساني ديگر نباشد. مملكتش را با او دوست دارد. مملكتش را با او مي خواهد. اينجوري بهتر و اميدوارتر زندگي مي كند...

آقاي دكتر اين حجم از تاريخ و فرهنگ، نمي تواند در مقابل سنتهاي رايج شب عيد قرار بگيرد. هراتفاقي بيافتد، تو بايد پيش او، پيش ما باشي... حماقت اينجا شكل گرفته. موضوع علم و توانايي هاي پزشكي شما نيست. موضوع هسته انساني شماست... اين هسته با يكي از بزرگترين نامهاي اين كشور بي ارتباط است. يكي از بزرگترين هارا نفمهيده... بزرگترين فرهنگ و هنر بودن هستي و ماهيتي نيست كه شما با آن بي ارتباط باشيد. وزن را چگونه درك نكرديد؟ دكتر عزيز، شما كه اهل علم هستيد، چطور از واقع گرايي فرار مي كنيد؟ ظاهرا هنرمندان اين مملكت تنها واقع گرايان واقعي اند، پس از نزديكي با حماقت نهراسيد. واقع گرا باشين. شما وزن را درك نكرديد. حالا شايد وزن تا حدودي دستتان آمده باشد. نگذاريد كلمه احمق آزارتان دهد و لزوما فكر نكنيد خشم محض است. خير استدلال حاضر است.

كلمه احمق را لات خيابان به شما نگفته. احمق از دهان يك بچه بيرون نپريده كه دوست يا جامعه تان با كاغذ جوابش را بدهيد. كاردستي و پيك شادي چرا رو مي كنيد؟ سطح پاسخ دهي چنين است؟ چرا متوجه اهميت اعتمادي كه جامعه لازم دارد تا براي شما و روحتان دست و پا كند نيستيد؟ روح و روانتان را چرا اينگونه نشانمان مي دهيد؟ شما در مطب نيستيد. شما وسط جامعه هستيد. همگان شما را مي بينند.

"آقاي مهرجويي لطفا مواد صنعتي و سنتي را مخلوط نكنيد" يعني چه؟ مگر اصلا اجازه شما لازم است كه اينگونه واكنش نشان مي دهيد؟ اين خشتك بو كردن از پزشك غيرقابل باور است. حتي اگر كلام مهرجويي حق نباشد كه هست... كلمه احمق مگر چقدر وزن و فشار دارد؟ واقع گرا كه باشيد، مي فهميد كه داستان نسبي است. واقع گرا باشيد و نترسيد. شما آنقدر از كلمه احمق بي دليل ترسيده ايد كه حالا به صنعتي و سنتي رسيده ايد. ترس ندارد آقا. چرا فكر مي كنيد جواب مهرجويي اين است؟ مگر هركس مخلوط كند نابالغ مي شود؟ مگر شماها چگونه دارو مي سازيد؟ مگر مخلوط نمي كنيد؟ لطفا متن را درك كنيد، واقع گرا باشيد. متن و فقط متن را ببينيد. شما پزشك هستيد. پزشك يعني ضد فرشته مرگ. آن روپوش سفيد دوست داشتني است... پس به شما و شخصيت شما كاري ندارم كه اساسا به من ربطي ندارد. مخلوط بكنيد يا نكنيد، به كسي ربطي ندارد. آنچه به ما ربط دارد، آن روپوش سفيد است كه سفيدي عباس كيارستمي را درك نكرد.

حيف... شكست خورديم. صنعتي و سنتي... اميدوارم وزن لباس شما هم درك شود. فضاي مجازي پر شده از نوشته هاي جامعه پزشكي اين مملكت. تكرار مي كنم، جامعه پزشكي.

ببخشيد كه عجولانه پاسخ دادم و اين حرفارو زدم، چون ما وسط عزا هستيم. (منبع: روزنامه سینما)
@matikandastan