به هرحال کلمه‌ی عشق، کلمه‌ای که از آن می‌ترسم و متنفرم، عشقی که در توست، در من است، و بی هیچ باوری، و پر از باور، می‌توان آن را گف

به هرحال کلمه ی عشق، کلمه ای که از آن می ترسم و متنفرم، عشقی که در توست، در من است، و بی هیچ باوری، و پر از باور، می توان آن را گفت، نوشت، این همان ویرانه ای است، که از آبادترین آبادیِ ساختِ آدمیزاد، خواستنی تر و خرم تر است. دیگر چه بنویسم؟ دو کلمه، چند کلمه، یک نفس، یک بو، صدایی از رهایی دست و پایت، بنویس!
بی تو و به انتظارِ تو، این اتاق، این خانه ی فردا جهنم است.

#شب_یک_شب_دو
#بهمن_فرسی