«انسان و اسطوره». و نارسیس «(Echo & Narcissus)..» اکو «

"انسان و اسطوره"
@Dogizm
"اكو و نارسيس" (Echo & Narcissus)

"اكو"
يا "اخو"، به معنى "پژواك"؛ در اساطير يونان از نومفاهايى (زنان محجبه در اساطير يونان، خدايبانوان درجه دومِ نيكوكار) كه با پر حرفى هاى خود سر هرا را گرم مى كرد تا زئوس به عشق هاى خيانت بارِ خود بپردازد. براى تنبيهِ اكو، هرا او را به كسى كه اول كلمه را نمى گويد و فقط هجاى پايانى كلمه را تكرار مى كند تبديل كرد.
پژواك كوه ها از آنجا است كه روزى اكو، نارسيس (ناركيسوس) را ديد كه در كوهى به دنبال گوزنى راه را گُم كرده بود. اكو، او را تعقيب كرد و وقتى نارسيس همراهانش را صدا مى كرد، او كه مى خواست توجه نارسيس را جلب كند، كلمه ى "جا جا جا" را به زبان مى آورد. نارسيس چند بار پاسخ داد، اما هيچ چيز بجز صداى خود نشنيد. پس خسته از آنجا گريخت.

"نارسيس"

به معنى "مخدر" پسر خداى رود، كفسيوس و نومفايى به نامِ "ليريوپه" بود. او به عشق دختران جوانى كه جذبش مى شدند بسيار بى توجهى مى كرد و عشق "آميناس" كه مقابل خانه ى او خودكشى كرد، از آن جمله است. سرانجام فرياد انتقام خواهى آنان به خدايان رسيد. آرتميس به خواسته ى آنان پاسخ گفت و نارسيس را هنگام شكار به طرف چشمه يى برد و او كه تشنه بود، در آب تصوير خود را ديد و عاشقِ خودش شد. هرچه سعى كرد تا تصوير را ببوسد، تصوير فرار مى كرد. پس نوميدانه خود را با خنجر كُشت و اكو، وامانده، تا آخر عمر در سوراخ هاى كوه ماند و از عشق پسر جوان دق مرگ شد و هيچ چيز جز صدايش از او باقى نماند.
از محل خون او كه بر زمين ريخته بود گل نرگس روييد.

نگارنده
مسعود شاكرمى

منابع:
•ويل دورانت / تاريخ تمدن
•سودابه فضائلى / فرهنگ غرايب
•وبگاه www.mythindex.com

به ما بپيونديد🔽🔽🔽
https://telegram.me/Dogizm