📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
📢 «قیصر پرتغال» – گرد اندوه او بر چهرهی او. بر مبنای این رمان فیلمها ساخته شده است
📢«قیصر پرتغال» – گَردِ اندوه او بر چهرهی او
@matikandastan
بهروز شیدا: ◀قیصر پرتغال، نوشتهی سلما لاگرلوف، شاید یکی از پُراهمیتترین رمانهای تاریخ سوئد است. بر مبنای این رمان فیلمها ساخته شده است. در مورد این رمان کتابها نوشته شده است. قیصر پرتغالانگار منبعِ آفرینشِ افسانهها است؛ سازی که از صدا میسوزد.
◀قیصر پرتغال ماجرای عشقِ دیوانهوار پدری است به دخترش. عشق و دیوانهگی خود افسانهساز اند؛ که قیصر پرتغال انگار افسانهسازی است که ما را به خوانشها میخواند. جایی آیا برای خوانشی دیگر مانده است؟ نمیدانیم.
◀یان صاحب دختری شده است که همهی معنای زندهگیی او است. زمیندار بزرگ روستا از یان میخواهد که بهای زمینِ کلبهاش را بپردازد. دختر یان به شهر میرود تا کاری بیابد و به پدر کمک کند؛ سرنوشت دختر و پدر اما سرنوشت غمانگیزی است. دختر تنفروش میشود؛ پدر مجنون. سالها بعد دختر که رشتهی پیوند با پدر بریده است، به روستا بازمیگردد تا مادرش را با خویش به شهر ببرد. مادر دختر را تا بندر همراهی میکند، اما در آخرین لحظه پشیمان میشود. پدر به دنبال کشتیای که دختر را به شهر میبرد، خود را در آب میاندازد و غرق میشود. روزهایی بعد مادر نیز میمیرد.
@matikandastan
◀نویسنده از زبان جدایی، جنون، مرگ با سفر دختر مخالفت میکند، اما با مناسباتی که سبب بدهکاریی پدر و سفر دختر شده است، نیز سر ستیز دارد. تناقض باقی است. طرح و توطئهیقیصر پرتغال خبر از حضور تناقض در صدای نویسنده میدهند. شخصیتپردازی هم چیز دیگری نمیگوید.
◀شخصیتهای قیصر پرتغال توصیف نمیشوند؛ از طریق اعمالشان معرفی میشوند. در این نوع شخصیتپردازی نه امکان پیشبینیی اعمال شخصیتها هست نه امکان جلوگیری از اعمال آنها؛ انگار غلتِ گلولههای برفی بر سراشیب کوه. صدای نویسندهی قیصر پرتغال را از دل شخصیتپردازی چنین میخوانیم: تقدیری که زاویه دید راوی نیز تغییری در آن ایجاد نمیکند.
◀زاویه دید راویی قیصر پرتغال جز تصویر تقدیر نقشی ندارد. نویسندهای که راویاش را مجبور کرده است زاویه دید سوم شخص را برگزیند، نه در حوادث جاری در جهان رمان درگیر میشود نه در جدال راوی و شخصیتها؛ که انگار در مقابل تقدیرِ حاکم بر هستیی شخصیتها تنها ناظری غمگین است؛ ناظر نماهایی که تقدیری تلخ را تصویر میکنند. (منبع: رادیوزمانه)
@matikandastan