نگاهی به «رابرت کندی از غرق‌شدن نجات یافت». نوشته: دونالد بارتلمی. نو کردن هنر داستان نویسی

نگاهي به «رابرت كندي از غرق‌شدن نجات يافت»
نوشته:دونالد بارتلمي
نو كردن هنر داستان نويسي

دونالد بارتلمي از نويسندگان خلاق، برجسته و تأثيرگذار قرن بيستم امريكاست كه اصول داستان‌نويسي سنتي را كنار مي‌ گذارد و در اين عرصه شيوه‌اي نو و منحصربه فرد را مي‌آزمايد. او به گفته ريچارد گيلمن، «يكي از معدود نويسندگان امريكاست كه به جاي آن كه سعي كنند به اندوخته‌اي ... كه داستان‌نويسي بر روي هم انباشته مي‌كند چيزي بيفزايند، مي‌كوشند هنر داستان‌نويسي را نو كنند و وسعت بخشند»و او در داستان‌هايش دايما حد و مرز صورت‌هاي داستاني را فراتر مي‌برد. _
خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا): دونالد بارتلمي را نويسنده‌اي پست‌مدرن، سوررئاليست و تجربي توصيف كرده‌اند. او تحت تأثير ساموئل بكت قيد و بندهاي مربوط به طرح، صحنه و شخصيت‌پردازي سنتي را مردود مي‌داند و به جاي آن كه از كلاژهاي كلامي استفاده مي‌كند. تفكرات او در فلسفه پست‌مدرنيسم و اگزيستانسياليسم ريشه دارد.

سبك اين نويسنده زاده ی قرابت تفكر او با انديشه متفكراتي چون بارت، سارتر، فوكو و دريداست. تأثير اين انديشه‌ها در درون‌مايه‌هاي آثار او مستتر است. وي از ديگر نويسندگان تجربي پيش از خود مثل جيمز جويس و خورخه لوئيس بورخس نيز تأثير عميقي مي‌پذيرد و همگام با نويسندگاني چون جان بارت، رابرت كوور، ناباكوف و كورت ونه‌ گات به بازي با صورت‌هاي داستاني،‌ زبان، بازنمايي‌ها و هنجارهاي تثبيت‌شده ادبي مي‌پردازد و سبك خاص خود را در داستان‌نويسي بنا مي‌نهد. وي در داستان‌هايش متن‌ها و ايماژهاي گوناگون را با هم در مي‌آميزد و نگاه خود را به زندگي با زبان طنز به تصوير مي‌كشد.
طرح در داستان‌هاي بارتلمي هيچ شباهتي با طرح‌‌هاي خطي داستان‌هاي سنتي ندارد. برخلاف داستان‌هاي سنتي نمي‌توان در آثار بارتلمي به دنبال صحنه‌هايي بود كه توالي مشخصي را دنبال مي‌كنند، به نقطه اوج مي‌رسند و سپس در فرود داستان گره‌گشايي مي‌شوند. لوئيس گوردون مي‌گويد: «بارتلمي توالي زماني، طرح، شخصيت، زمان، مكان، دستور زبان، نحو، استعاره و تشبيه سنتي را و همچنين تمايز ديرينه بين واقعيت و داستان را مردود مي‌داند. آنچه در خلق و واقعيت كاربرد دارد ـ مثل زمان، مكان و ساختار زبان ـ در داستان‌هاي او دستخوش آشفتگي مي‌شود و زبان و دشواري‌هاي نهفته در كاربرد آن، به موضوع اصلي هنر وي تبديل مي‌شود». او معتقد است كه آثار بارتلمي هرگز بازتاب منظمي از يك جهان بيروني و پايدار نيستند و هيچ‌‌گاه چنين دنيايي را به تصوير نمي‌كشند. در واقع، بارتلمي در آثارش به ماهيت پراكنده و گسسته زندگي روزمره مي‌پردازد و نشان مي‌دهد كه زندگي امروز بشر تا چه حد به تل بزرگي از زباله شباهت دارد. بسياري از منتقدان، آثار او را بازنمايي زندگي دهه‌‌هاي آخر قرن بيستم مي‌دانند، دوراني مملو از جنگ و تبعيض،‌ و از همين رو به رغم وجود ساختارهاي عجيب و غرابت‌هايي كه در آثارش در برابر ديدگان خواننده قرار مي‌دهد، گاه او را نويسنده‌‌اي رئاليست نيز ناميده‌اند.
داستان «رابرت كندي از غرق شدن نجات يافت» نمونه‌اي از داستان‌هايي است كه در آن از طرح خطي استفاده نمي‌شود. داستان متشكل از بيست‌و‌چهار صحنه جدا از هم و پراكنده درباره سناتور رابرت كندي، از سياستمداران قدرتمند دهه 1960 و برادر جان اف كندي، رئيس‌جمهور پيشين امريكاست. اين صحنه‌ها شباهتي به داستان،‌ در معناي سنتي‌اش، ندارند و بيش‌تر شبيه مجموعه‌اي از تصويرهاي پراكنده‌اند. اما انتظار مي‌رود كه اين صحنه‌هاي پراكنده تصوير كاملي از شخصيت اصلي داستان در اختيار خواننده بگذارند. خواننده فقط از طريق حرف‌هاي راوي و آشنايان كندي و همچنين صحبت‌هاي خود كندي و عقايدش درباره جهان با شخصيت او آشنا مي‌شود. داستان با توصيف راوي از رابرت كندي در محل كارش آغاز مي‌شود و نويسنده با اين توصيف زمينه را براي صحنه‌‌هاي ديگر آماده مي‌كند و لحن داستان را مشخص مي‌كند. صحنه‌ها كوتاه هستند و اغلب مفاهيمي ضد و نقيض در خود دارند. مثلاً در صحنه اول مي‌بينيم كندي كه در كل داستان از او با عنوان «ك.»، يعني حرف اول اسمش، نام برده مي‌شود «با همكارانش نه تندخود نه بسيار مهربان است. يا هم تندخود هم مهربان است». يا تلفن از نظر او وسيله‌اي است كه انسان را به سيطره مي‌كشد، اما در عين حال: «مجرايي است» كه مي‌توان از آن براي تسكين يافتن استفاده كرد.