بیست بیست. بیست داستان کوتاه از بیست نویسنده ى جایزه ى نوبل. گزینش و ترجمه: اسدالله امرایى

بيست بيست
بيست داستان كوتاه از بيست نويسنده ى جايزه ى نوبل
گزينش و ترجمه: اسدالله امرايى
نشر : گل آذين

بخشى از داستان خانه ى ماتريونا:

از وراى بدگويى هاى خواهر شوهرش بود كه تصوير حقيقى ماتريونا در چشم من جان گرفت و حيف كه وقتى زنده بود و با او زير يك سقف زندگى ميكردم، نشناختمش.

خانه دار خوبى نبود. دوست نداشت براى خريد حرص بزند و به جانش بسته باشد. دنبال زلم زيمبو نبود.
شوهرش او را درك نميكرد. براى خانواده اش بيگانه بود ، هر چند بد عنق نبود براى ديگران كار ميكرد، بى هيچ چشمداشتى. براى روز مباداپس اندازى نداشت...

هيچ كدام از ما كه كنارش زندگى ميكرديم ، نفهميديم كه او همان آدم يك رنگى است كه در ضرب المثل ها شنيده ايم كه بدون وجودشان هيچ شهرى نمى پايد ، و نه حتى دنيا.