ایوانف: اگر یک مرد زیرک، تحصیل کرده و سالم بدون هیچ علتی شروع کند به ادای العازر را درآوردن، اگر به سراشیبی سقوط بغلتد، همین جور ب

ایوانف: اگر یک مردِ زيرک، تحصیل کرده و سالم بدون هیچ علّتی شروع کند به ادایِ العازر را درآوردن، اگر به سراشیبیِ سقوط بغلتد، همین جور بدون وقفه غلت می‌خورد، و هیچ راهِ نجاتی هم برایش وجود ندارد! خوب، نجاتِ من در کجاست؟ من نمی‌توانم مشروب بخورم_ مشروب به سردرد دچارم می‌کند؛ نمی‌توانم شعرهای ناشیانه بگويم، نمی‌توانم از بطالتِ روحی لذّت ببرم و آن را اصیل و والا بدانم. بطالتْ بطالت است، ضعفْ ضعف است __هیچ اسمِ دیگری برای این‌ها نمی‌دانم. تباه شده‌ام، تباه__ بی‌هیچ گفتگو! [به دور و بر می‌نگرد] این‌جا ممکن است رشته‌ی حرفمان را قطع کنند. گوش کن، اگر واقعاً دوستم داری، باید کمکم کنی، حالا، همین الان، باید مرا ول کنی! الان، زود!



☞ @vagoyeha