📢چرا باب دیلن نوبل می‌گیرد؟. چرا شاملو نمی‌گیرد؟

📢چرا باب دیلن نوبل می‌گیرد؟
چرا شاملو نمی‌گیرد؟
@matikandastan

احسان رضایی: شاملو تعداد زیادی کتاب دارد: دفترهای شعر متعدد (۱۸ دفتر) و انواع گزیده‌ها و مجموعه‌هایی که از آنها تهیه شده.
اما مجموع تیراژ این کتاب‌ها چقدر است؟
حساب و کتابش ساده است: برای هر کتاب می‌شود نوبت چاپ را در متوسط تیراژ ضرب کرد و بعد نتایج را با هم جمع کرد. (مثلا «قطعنامه» تابه‌حال به چاپ هشتم رسیده است، «باغ آینه» به چاپ سیزدهم و «هوای تازه» چاپ چهارده، همگی با تیراژهایی حدود ۱۶۵۰ نسخه.)
حساب و کتابش نباید سخت باشد، اما همینطور ندید می‌شود با تقریب خوبی حدس زد که سرجمع همه کارهای او یک‌میلیون نسخه هم نخواهد شد.
حالا این عدد (یا حتی آن عدد دقیق را) مقایسه کنید با این خبر:

همین هفته قبل، ملت در ژاپن رفته‌اند صف ایستاده‌اند برای جدیدترین کتابِ هاروکی موراکامی و کتابفروش‌های ژاپنی از ۱۲ شب تا ۸ صبح یکسره موراکامی می‌فروخته‌اند و چاپ اول این اثر تازه از موراکامی با نام «کشتن فرمانده» ۵۰۰هزار نسخه است.

فقط این بار هم نیست. دفعات قبلی هم ژاپنی‌ها همین کار را می‌کردند و مثلا «سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش» ظرف یک هفته، یک‌میلیون نسخه فروخته بود.

خودتان انصاف بدهید.
کمیته نوبل چرا باید به چیزی که خود مردم ایران چنین برخوردی با آن دارند جایزه بدهد؟!
اگر یک ژاپنی به نوبل‌نگرفتن موراکامی اعتراض کند، خیلی منطقی‌تر و پذیرفتنی‌تر است تا اینکه ما برای هر کدام از ادیبانمان چنین ادعایی داشته باشیم. می‌گویند احترام امامزاده به متولی‌اش است. قاعدتا اگر می‌خواهیم کسی را در سطح جهانی مطرح کنیم، باید اول خودمان هوایش را داشته باشیم. خودمان روی سرمان بگذاریمش و حلواحلوایش کنیم.
حداقل خودمان برایش یک «فرم معرفی» به آکادمی نوبل را پر بکنیم. نه اینکه وقتی آکادمی اطلاعات جوایزش تا سال ۱۹۶۵ را منتشر می‌کند، معلوم شود جدی‌ترین گزینه ادبی ایران (جمالزاده) را یک غیرایرانی (ریچارد نلسون فرای) نامزد این جایزه کرده است.

انگلیسی‌ها تشکیل کشورشان را به پادشاهی افسانه‌ای به نام آرتور نسبت می‌دهند که توانست شمشیر اکسکالیبور را از سنگ بیرون بکشد و تحت تعالیم مریلین جادوگر، قبایل کشورش را متحد کند. انگلیسی‌ها با همین یک‌دانه افسانه چنان برخوردی کرده‌اند که فقط ۲۶ فیلم، ۸ سریال، ۱۸ انیمیشن و ۲۲ گیم به صورت مستقیم داستان آرتور را بازتعریف کرده‌اند و امسال هم گای ریچی یک فیلم دیگر می‌سازد.

پادشاه دانگ‌میونگ، معروف به جومونگ، همان نقش آرتور را در سرزمین کره دارد. جومونگ از ۳۷ تا ۱۹ قبل از میلاد بر شبه‌جزیره کره حکومت کرد و سرزمینش را از چین مستقل کرد. همین! واقعاً توی کتاب‌های تاریخی معتبر بیشتر از همین چند خط نمی‌شود پیدا کرد. اما کره‌ای‌ها برای همین چند خط ۴ فیلم، ۲ گیم و یک سریال ۸۱ قسمتی ساخته‌اند که تلویزیون خودمان هم پخشش می‌کند.

اینها را بگذارید کنار رستم، قهرمان ملی و نقش اول داستان‌های حماسی ایران که می‌گویند از روی شخصیت تاریخیِ سردار اشکانی، سورنا ساخته شده که در جنگ کارهه در ۳۱ قبل از میلاد امپراتوری روم را شکست داد. رستم‌ داستان‌های مختلف و متعدد دارد. معروف‌ترینش داستان نبرد با پسرش سهراب است که چنان بار تراژیکی دارد که چند شاعر انگلیسی هم همین قصه را تبدیل به منظومه‌هایی کرده‌اند.

حالا آن جملات بالایی را برای داستان رستم و سهراب تکرار کنیم: از رستم و سهراب ۴ فیلم، یک انیمیشن و صفر گیم ساخته شده. از آن ۴ فیلم، یکی را هندی‌ها ساخته‌اند، دوتا را روس‌ها و فقط یکی را خودمان!

می‌شود همین طور شواهد دیگری از کم‌کاری ما ایرانی‌ها نسبت به داشته‌های فرهنگی خودمان مثال آورد. اما بعد که خوب این جاهای خالی را توی ذهنتان مرور کردید، به این هم فکر کنید که:
آیا کتاب خریدن ربطی به مسئولان این نهاد و آن سازمان دارد؟
یادتان بیاورید که مردم ژاپن می‌توانستند به جای صف ایستادن، آن هم صف شبانه برای خرید یک کتاب، اینترنتی سفارش خرید بدهند و بیخودی از کار و زندگی‌شان نزنند. یادتان بیاورید ژاپنی‌ها ترجیح می‌دهند به جای کلیک، با ایستادن توی صف و معطل شدن، به نویسنده کشورشان احترام بگذارند. یادتان بیاورید که یحتمل هیچ نویسنده و شاعری در ایران فروش یک هفته‌ای موراکامی را ندارد و مجموع تیراژش به یک‌میلیون نسخه نمی‌رسد؛
هیچ ادیبی جز حافظ، که آن هم دیوانش را ملت برای سر طاقچه گذاشتن و احیاناً فال گرفتن می‌خرند. (منبع: روزنامه تماشاگران امروز)
@matikandastan