📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
📢حبیبی؛ پنجاه سال ترجمه بهترین آثار ادبی جهان از چهار زبان
📢حبیبی؛ پنجاه سال ترجمه بهترین آثار ادبی جهان از چهار زبان
@matikandastan
مجید پاکزاد: چرا هرجا سخن از ترجمه است، نام سروش حبیبی با افتخار میدرخشد؟ اغلب کتابخوانان نهتنها چرایش را میدانند که کم نیستند کسانی که به او احساس دِین هم میکنند.
از دو ویژگی منحصربهفرد او یعنی چندزبانه بودن و اهتمامش به بازگردانی ترجمههای قبلی و حتی بازنگری آثار خودش که بگذریم، همین یک عبارت در وصف او شاید کفایت کند: حدود پنجاه سال کار پیوسته و متمرکز در ترجمه «درستکارانه» و معرفی شمار چشمگیری از بهترین آثار ادبی دنیا به ایرانیان.
تعبیر «مترجم درستکار» از خود اوست که میتوان از خلال دیدگاههایش در برخی مقدمههای آثار و بعضی گفتوگوها، به نشانههایی از آن رسید. از جمله، تأکید هماره او به ضرورت خوگیری یک مترجم با متن و نثر فارسی، از کهن تا نمونههای معتبر معاصر، و تقویت و پیوستهداری این ارتباط. شاید به همین دلیل باشد که بهرغم دههها دوری از وطن فارسی، رابطهای بس نزدیک با زبان این وطن دارد و آنچنان که خود معتقد است و میگوید، میکوشد هر اثر را، در چارچوب زبان خود اثر، بهگونهای ترجمه کند که اگر آن را نویسندهای فارسیزبان مینوشت، آنگونه مینوشت. وگرنه امروزه چند مترجم میتوان پیدا کرد که چنین عبارتی را در نثر ترجمه بیافریند: «و مانع میشد منی که وانهاده دنیا بودم دنیا را وا نهم»؟ آیا گزاره «وطن من زبان من است» معنا و برآیندی جز این دارد، آن هم برای مترجمی که پس از اینهمه سال زندگی در فرانسه، هنوز ایران را "معشوق خود" میداند و میگوید "من اغلب خواب تهران را میبینم..."؟
نشانه دیگر، وسواس او در عمل آوردن ترجمه است بهسان خمیر نان خوشعطر خانگی که ورز دادن میخواهد و رها کردن و دوباره سرکشی و وارسی و سپس چسباندن به تنور.
آنچنان که میگوید، با تسلطش بر چندین زبان، پس از پایان گرفتن ترجمه هر اثر به سراغ ترجمههای آن در زبانهای دیگر میرود برای مطابقت دادن و سپس رها میکند و فاصله میگیرد تا دو سه ماه شاید، و دوباره بازنگری از نو و بعد، سپردنِ فروتنانه به دست ویراستار متخصص و باقی ماجرا.
از اینها که بگذریم، مترجمی که ترجمه را با زبان فرانسه آغاز کرده و سپس به انگلیسی پرداخته و بعدها، به دلیل خواست و اشتیاق همسر آلمانیاش، از فراگیری زبان آلمانی در حد ترجمه سردرآورده و تازه در دهه پنجاه زندگیاش رفته سراغ زبان دشوار روسی، آن هم چنان کوشا به قصد ترجمه ادبی، به خودی خود احترامانگیز است چه رسد به اینکه باعث شود شماری از درخشانترین آثار ادبیات کهنهنشونده روسی را به فارسی او بخوانیم یا به فارسی او «نیز» بخوانیم. (منبع: بی بی سی فارسی)
@matikandastan